هدی احمدی، خبرنگار سیاسی
خانه آیتالله هاشمی رفسنجانی بعد از نزدیک به دوسال از درگذشت او تبدیل به موزه شد. این روزها جای خالی هاشمیرفسنجانی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. مرد عبور از بحرانها در روزهای بحرانی غایب است. 19دی سال 95، بیمارستان شهدای تجریش تهران همهمه بود. مردی را به آنجا برده بودند که کسی باور نمیکرد ممکن است روزی او هم مانند امام از میان مردم برود. حدود ساعت 5 بعداز ظهر نوزدهم دیماه زمزمههایی گوش به گوش میشد که آیتالله هاشمیرفسنجانی هنگام شنا در استخر سکته کرده و او را به بیمارستان بردهاند. چند ساعت بیشتر طول نکشید که خبر درگذشت او بهتی شد در میان ملتی که هنوز آن خبر داغ را باور نمیکردند.
چند روز بعد عکسی از خانه آیتالله منتشر شد. عفت مرعشی همسر اکبر هاشمیرفسنجانی که همچنان مرگ او را باور نمیکرد طبق عادت همیشه، بشقابی هم برای صبحانه حاج آقا روی میز گذاشته بود که به ناآگاه یادش میآید که هاشمی دیگر نیست. از آنجا به بعد بود که کمکم نمایی از خانهای که هاشمی در آن زندگی میکرد به بیرون درز پیدا کرد و چندی نگذشت که فرزندان آیتالله خبر دادند قرار بر این است که مادرشان به جای دیگری نقل مکان کند و خانه پدریشان موزه شود. از آن جریان نزدیک به دوسال میگذرد و بالاخره خانه جماران «موزه» شد. هاشمی هرگز آن فرد مصرفگرایی که بسیاری از دشمنانش سعی داشتند به او نسبت بدهند نبود. خانه ساده بود و این را دیگر خانهای که همگان میتوانند ببینند ثابت میکند. خانه موزهای که مجسمه آیتالله در کتابخانه و ورودی موزه، حس خوبی را القا میکند.
سوم شهریور ماه 97، روز تولد اکبر هاشمیرفسنجانی هم بود و این بهانهای شد تا افتتاح موزه خانه او را کمی دیرتر، اما همراه با زادروز آیتالله شروع کنند. اسحاق جهانگیری و سیدحسن خمینی با بریدن ربان قرمز رسما موزه را افتتاح کردند. عکسهای یادگاری اعضای خانواده هاشمی و تمام مراحل زندگی سیاسی او در خانه موزه آیتالله هاشمی روی میز و دیوارها گنجانده شده بود. حدود ساعت 3 بعدازظهر، محل سکونت رئیس سابق مجمع تشخیص مصلحت، با حضور خانواده آیتالله هاشمی و برخی مقامات افتتاح شد. این خانه که سکوتی عجیب تمام وسایلش را در بر گرفته بود، خودش روایتی از تاریخی 40ساله دارد. روایتی که از خرداد 58 شروع شد؛ همان زمانی که هاشمی به توصیه امام مبنی بر ضرورت حفاظت از شخصیتهای انقلاب محل سکونتش را تغییر میدهد و به همراه خانواده به جماران میرود. همانجایی که گروه فرقان سعی داشتند در آن ترورش کنند و همسرش عفت او را از مرگ حتمی نجات داد.
روز افتتاحیه
هاشمی شناسنامه انقلاب است
از مدتها پیش خبر آمده بود که خانه و کاشانه آیتالله که مأمن آرامش و زندگی او بوده، قرار است به موزه تبدیل شود. اما هربار این خبر به تعویق میافتاد تا این که از هفته پیش رسما اعلامیههایی منتشر شد که وعده میداد مراسمی قرار است برگزار شود تا از پس آن خانه و کاشانه آیتالله به موزهای برای امروزیها و آیندگان تبدیل شود. این روز که رسید چهرههای سیاسی و اجتماعی یک به یک پا به اندرونی خانه آیتالله گذاشتند. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری و سیدحسن خمینی از جمله کسانی بودند که همزمان ربان قرمز را بریدند و رسما خانه موزه هاشمی افتتاح شد. جهانگیری معاون اول رئیسجمهور پس از افتتاح موزه کمی در جمع رسانهها سخن گفت. او به فعالیتهای هاشمی اشاره و تاکید کرد که رئیس سابق مجمع تشخیص به معنای واقعی شناسنامه انقلاب اسلامی است. به گفته جهانگیری اگر کسی بخواهد تاریخچه انقلاب اسلامی را بررسی کند با بررسی شخصیت آیتالله میتواند به ابعاد مختلف انقلاب اسلامی پی ببرد. معاون اول از خانه موزههایی که از گذشته تا حال تشکیل شده است، تمجید کرد و خانه موزه هاشمی را از مهمترین کارهایی دانست که موجب برقراری ارتباط نسل جوان با یکی از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و انقلابی کشور میشود. معاون اول روحانی از مظلومیت آیتالله که هنوز بعد از دو سال نمایان است اظهار تاسف کرد و گفت: «امروز وقتی به توسعه ایران و ابعاد شخصیتی آقای هاشمی رفسنجانی نگاه میکنیم، مشاهده میکنیم که ایشان همواره شخصیتی جامعنگر بودند. آیتالله هاشمی رفسنجانی در عین حال که به مطالعات قرآنی میپرداخت، به توسعه ایران نیز فکر میکرد و برنامههایی برای توسعه کشور مینوشت. ایشان نگرانیهای جدی نسبت به آینده کشور، نظام و مردم داشت. امیدوارم به همت دوستداران انقلاب و آیتالله هاشمی رفسنجانی بتوانیم گرد مظلومیت را از چهره ایشان و همچنین جمهوری اسلامی ایران برطرف کنیم».
جهانگیری همچنین با بیان اینکه «آیتالله هاشمی رفسنجانی شخصیتی آیندهنگر بود»، تاکید کرد: «آیتالله هاشمیرفسنجانی از سیاستمدارانی بود که اعتقاد داشت هیچوقت در کشور بنبستی وجود نخواهد داشت و بنبستشکنی یکی از مهمترین ویژگیها و حرکتهای او بود. هرگاه در سختترین شرایط نیز به ایشان مراجعه میکردیم، معتقد بودند که برای حل مشکلات کشور راهحلهایی وجود دارد. ایشان هیچگاه برای خود ننالیدند و شکایت نکردند اما هر جا که لازم بود، از وضعیت مردم مینالیدند و به مسئولان هشدار میدادند.»
مدیران هاشمی در غیاب هاشمی
عفت مرعشی آن طرفتر نشسته بود...
مدیران هاشمی یک به یک میآمدند در حالی که از آیتالله هیچ خبری نبود. مجسمههای مومیاییشده در شمایل آیتالله آراسته شده بودند و در جایجای خانه دیده میشدند. قرار بر این بود که پس از مراسم افتتاح خانه موزه، همایشی هم تحت عنوان عبور از بحران و توسعه ایران در حسینیه شماره دو جماران برگزار شود و سیدحسن خمینی، محمدجواد ظریف، اکبر ترکان، مجید قاسمی، حسین علایی، فریدون وردینژاد و محسن هاشمیرفسنجانی سخنرانی کنند. از دیگر چهرههای مطرح حاضر در نشست میتوان به محمد هاشمی، علی هاشمی، حسین علایی، مجید قاسمی، فریدون وردینژاد، سیدمحمدعلی افشانی، موسویلاری، سیدحسین هاشمی، مهدی چمران، محمد هاشمی، رضا تقیپور، شهربانو امانی، مرتضی الویری، مصطفی کواکبیان، تیمورعلی عسکری، حسن غفوریفرد، ابراهیم حکیمیپور، ولیالله شجاعپوریان، محمد عبدخدایی، عباس جدیدی، حسین نقاشی، محمد اشرفیاصفهانی، احمد مسجدجامعی، محمدجواد ظریف، قاسم میرزایینیکو، علی یونسی، سیدرضا صالحیامیری، غلامعلی رجایی، محمدعطریانفر، حسین مرعشی و جمعی از فعالان سیاسی و مردم اشاره کرد.
یکی از جانبازان جنگ تحمیلی با در دست داشتن تابلویی از رهبری و امام (ره)، از همان ابتدای همایش ردیف جلو نشسته بود. کمی آنطرفتر عفت مرعشی همراه با خانمی حضور داشت. یاسر هاشمی پسر کوچک آیتالله هم جلوی در ورودی ایستاده بود تا هماهنگیهای لازم را انجام دهد. 16:10 دقیقه سرود ملی ایران نواخته شد و چند دقیقه پس از آن محسن هاشمی هم آمد و کنار محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نشست.
همه منتظر حسن آقا خمینی
داخلتر بیایید و بنشینید...
همگان منتظر ورود حسن خمینی نوه امام(ره) بودند و چون او کمی دیر کرده بود فریدون وردینژاد، مشاور رسانهاي رئيس دفتر رئيسجمهوری با بیان اینکه «کمی از آیتالله حرف میزنم تا آقای خمینی از راه برسند» گفت: یکی از مهمترین مقاطع کشور و عمر جمهوری اسلامی پس از مشکلات فراوان پس از جنگ، آیتالله هاشمیرفسنجانی ریاستجمهوری کشور را برعهده داشت و توانست در طول حرکت خود با مشکلات فراوان پس از جنگ و دوران بازسازی، توازن بینالمللی را ایجاد کرده و کشور را از گردنههای مختلف عبور دهد. مدیرعامل اسبق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه اقتصاد ایران در دوران سازندگی از رکورد خارج شد، ساخت و ساز آغاز شد، آزادسازی اقتصاد و تجارت با همسایگان به وجود آمد و خصوصیسازی شکل گرفت، اظهار داشت: «با بهرهگیری از رهنمودهای آیتالله هاشمیرفسنجانی و با دعا برای آمرزش روح بلند ایشان امیدواریم راههایی را به شکل عملی و اجرایی برای آینده خود پیدا کنیم.»
حسن خمینی آمد و به سرعت با ردیف اول سمت راست همایش احوالپرسی و به سمت جایگاه سخنرانی رفت. او در ابتدای سخنانش نگران افرادی بود که بیرون و جلوی در اجتماع کرده بودند و چندین بار از آنها خواست داخلتر بیایند و بنشینند تا سخنانش را آغاز کند. نوه امام درحالی که بغض کرده بود گفت که دوسال است دل بهانه آیتالله را میگیرد. او ادامه داد: افتتاح خانه موزه آقای هاشمی که امروز به همت فرزندان بزرگوارشان و به ویژه آقا محسن هاشمی انجام شد، بهانهای برای سخن گفتن از یکی از صفات مشخصه آقای هاشمی است. این صفت در همنوعان ایشان یا کمتر دیده شده یا دیده نشده و خود ایشان میگویند من اولین بار این صفت را در امام راحل دیدم و با همان صفت، دلبسته ایشان شدم. سیدحسن خمینی تاکید کرد که نباید بگوییم اینکه مردم راجع به من چه فکری میکنند و اهمیتی ندارد. آقای هاشمی اما به نظر مردم هم باور داشت، به این صورت که اگر مردم باشند همه مشکلات حل میشود و اگر مردم نباشند هر گرهای که باز کنی باز گرهای به سایر گرهها اضافه میکند.
وی دلیل پشت سر گذاشتن تمام مشکلات را اتکا بر مردم دانست و اعلام کرد که هروقت از مردم فاصله گرفتیم آسیب دیدیم. دلهای مردم برابر حق متواضع است و زندگی آقای هاشمی هم همواره بر دوری از ریا استوار بود اما هیچ به این معنا نبود که ایشان نظر مردم را ملاک نمیداند و برایش اهمیتی ندارد. او در زندگیاش بیشترین تعداد به معرض رای مردم گذاشتن خود را تجربه کرده و گاهی هم رای نیاورده اما به این معنا هم نبوده که اگر رای نگرفت بگوید نظر مردم مهم نیست او با مشاورین خود به گفتوگو نشست برنامههای تازهای ارائه کرد و دوباره هم رای گرفت. حسن خمینی گفت: اگر کسی اشتباه کرد باید از مردم عذرخواهی کند. زیرا جامعه متعلق به آنان است و اگر کسی را مردم نمیخواهند، دیگر نمیماند. نوه امام ادامه داد: بستن و فضا را امنیتی کردن جز رسیدن به خواستههای آن کسی که چشم طمع به این نظام و خاک دارد سودی ندارد. من اگر اشتباه میکنم و جامعه نمیپسندند باید کنار بروم فرد دیگری بیاید و خدمت کند. اشتباه میکنیم پس عذرخواهی هم بکنیم. کسی نیست که تابحال اشتباهی نکرده باشد. پس به خرد عمومی اعتماد کنیم و با هیچ مزدور و مفسدی عقد اخوت نبندیم و به او وفادار نباشیم. آقای هاشمی بزرگ بود و بزرگ رفت. عزیز بود و عزیز رفت. موج سوار نبود و مقابل نظر مردم نمیایستاد بلکه میکوشید خواسته مردم را مطابق با آنچه درست میپندارد تعریف کند
ظریف به طرف جایگاه رفت
نباید مردم را فدای مصالح خود کنیم
پس از اتمام سخنان سیدحسن خمینی از محمدجواد ظریف خواستند تا پشت تریبون برود و صحبت کند. ظریف به طرف جایگاه رفت و سیدحسن بر صندلی او نشست. وزیر امورخارجه در ابتدای سخنش از آیتالله هاشمیرفسنجانی به عنوان معمار هستهای کشور نام برد و مبدا شروع دستیابی ایران به فناوری هستهای را دوران دولت سازندگی اعلام کرد. به گفته ظریف، هاشمی از همه چیز خود برای انقلاب اسلامی مایه گذاشت و از هیچ چیز برای پیشبرد اهداف انقلاب و پیشرفت کشور ابا نمیکرد. بنابراین امروزه هم برای پیشبرد اهداف انقلاب و کشور پس از شناخت صحیح ظرفیتها باید از آنها به موقع خود استفاده کنیم و برای رسیدن به اهداف، نباید موضوعات مقدس و ارزشهای اصیل خود موضوعات دیگری را قدسی کنیم. نباید از ابزارهای دیگر استفاده کنیم و منتظر ثبت در تاریخ بمانیم بلکه باید بدانیم تاریخ خود به درستی قضاوت خواهد کرد.
وی تاکید کرد که لازم است همه ظرفیتهایمان را بشناسیم و باید برای نگرانی در ثبت تاریخ، خود را فدای مصالح مردم کنیم نه اینکه مصالح مردم را فدای خود کنیم. در دنیای امروز استفاده از همه امکانات و ظرفیتها ضروری است. پیش از استفاده از امکانات باید شناخت واقعی و واقعبینانه از شرایط و ظرفیتها داشته باشیم. وزیر امور خارجه خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران به برکت انقلاب اسلامی و تعلیمات امام خمینی و رهنمودهای رهبری در منطقه و جهان شرایطی استثنایی پیدا کرده است. این شرایط همراه با خود هم ظرفیتهایی ایجاد کرده و هم تلاشهایی برابر نظام قرار داده است چراکه هیچ ظرفیت و فرصتی بدون چالش نبوده و هیچ چالشی نیز بدون فرصت نیست. آنچه که در این زمینه مهم است تلاش ما و استفاده از ظرفیتها توسط ماست. این اقدام میتواند ما را در رسیدن به اهدافمان کمک کند. برای همین نیز آیتالله هاشمیرفسنجانی یک مصلح انقلابی و یک انقلابی مصلح بود.
او با اشاره به ویژگیهای شخصیتی آیتالله هاشمیرفسنجانی ادامه داد: همواره نگرش آیتالله هاشمی به اصلاح و بهبود شرایط کشور با تکیه بر ارزشها و ظرفیتهای انقلاب اسلامی بود چراکه نمیتوان برای خلاص شدن از چالشها، ظرفیتهایی را که باعث افزایش قدرت شدهاند به فراموشی سپرد. آیتالله هاشمیرفسنجانی همواره در استفاده از امکانات، ظرفیتها و توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران به صورت عاقلانه و با نگاه واقعبینانه تاکید داشت. همین نگاه نیز باعث شد که در بهترین شرایط ما مذاکره با صدام را آغاز کنیم. ظریف با اشاره به برخی ویژگیهای دوران جنگ و پیش از آغاز مذاکره با عراق در این زمینه خاطرنشان کرد: اگر آقای هاشمیرفسنجانی نمیخواست که از ظرفیتهای موجود استفاده کند و نگران آن بود که جامعه درباره مذاکره با فردی که خسارتهای بسیاری به ملتمان وارد کرده چه میگویند، نمیتوانست مسیر تاریخ منطقه را تغییر دهد. درایت آیتالله هاشمیرفسنجانی و رهبری و همچنین مجموعه نظام بود که باعث شد از آن فرصت استفاده شود. وزیر امور خارجه ادامه داد: اگر آیتالله هاشمیرفسنجانی گفتوگو با امیر عبدالله را آغاز نمیکرد و نگران آنچه که در تاریخ ثبت خواهد شد بود، هرگز نمیتوانست تاریخساز شود. شناسایی ظرفیتها و استفاده از امکانات، یک هوش و شجاعت ویژهای میطلبد که ما این شجاعت را در امام خمینی سراغ داشتیم و امروز نیز در مقام معظم رهبری سراغ داریم و در آیتالله هاشمیرفسنجانی نیز به وفور مشاهده میکردیم.
او در ادامه صحبتهای خود به توافق بر سر قطعنامه ۵۹۸ اشاره کرد و گفت: بالاترین مرحله شجاعت آیتالله هاشمی در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود. رئیس دستگاه دیپلماسی کشور در بخش دیگری از صحبتهای خود با تاکید بر اینکه «دیپلماسی یکی از ابزارهای قدرت است» اظهار کرد: اینکه ما در منطقه حضور و جایگاه ارزشمندی داریم و مردم با دید عزت و احترام به جمهوری اسلامی ایران نگاه میکنند و ما متکی به مردم خود هستیم، از نتایج توجه به دیپلماسی به عنوان یکی از ابزارهای قدرت است.
ظریف با اشاره به وضعیت کشورهای منطقه خاطرنشان کرد: اگر به کشورهای منطقه نگاه کنیم مشاهده میکنیم که عربستان و امارات به ترتیب ۶۷ و ۲۲ میلیارد دلار هزینه برای تجهیزات تسلیحات نظامی خود کردهاند و سایر کشورهای منطقه زیر چتر قدرت یک ابرقدرت هستهای قرار دارند اما با وجود اینها جمهوری اسلامی ایران امنیت و قدرت بیشتری دارد چرا که وجه تمایز ما با این رژیمها در اتکا به خدا و مردم است. وی با تاکید بر اینکه «باید قدردان وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران باشیم» به وضعیت استقلال کشور کوبا اشاره کرد و گفت: کوبا در فاصله ۱۵۰کیلومتری بزرگترین قدرت هستهای دنیاست اما آنچه که توانسته این کشور را امن نگه دارد، بیشتر از هر چیز، قدرت دیپلماسی این کشور بوده است. وزیر امور خارجه تاکید کرد: دیپلماسی میتواند این امکان را فراهم کند که کشوری از شرایط مخاطرهآمیز با امنیت عبور کند. در این زمینه آیتالله هاشمیرفسنجانی قدرت دیپلماسی را میشناخت و در مراحل مختلف از جمله جنگ ایران و عراق و مذاکرات هستهای قبلی و آنچه که اخیرا اتفاق افتاد میتوان درک واقعی و شناخت شرایط بینالمللی را از سوی ایشان به خوبی مشاهده کرد. او با بیان اینکه «عدم شناخت شرایط بینالمللی میتواند کشوری در اوج قدرت را به نابودی بکشاند» افزود: مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی معمار هستهای جمهوری اسلامی ایران بود و برنامه هستهای ما در زمان او شکل گرفت. اما این توانمندی باید حفظ میشد نه اینکه به هدر برود و به جای آنکه زمینه قدرت جمهوری اسلامی ایران را فراهم کند باعث افزایش فشار علیه کشور شود. فهم این موضوع نیازمند یک جامعنگری است که در نگاه آیتالله هاشمی وجود داشت. محمدجواد ظریف پس از اتمام سخنانش کمی نشست و پس از آن خداحافظی کرد. موقع رفتن وزیر امور خارجه، رسانهها سراغش رفتند و او کمی در بین آنها سخن گفت. وزیر امور خارجه در جمع خبرنگاران درخصوص بسته حمایتی ۱۸ میلیون یورویی اتحادیه اروپا که به ایران پیشنهاد شده است، گفت: این بستهای است که به دو طرف کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط داشته باشند و ربطی هم به برجام و این فضاسازیها ندارد. اینکه میگویند این بسته مابهازای برجام است حرفی بیربط است. اتحادیه اروپا قرار بود چنین اقدامی انجام دهد، از جمله حفظ فروش نفت ایران و حفظ کانالهای بانکی که همچنان منتظریم آنها را نیز عملی کند.
دل نوشتههای دختر بزرگ آیتالله
باباجون میدانی چقدر دلتنگتم...فاطی بابا
ظریف که رفت، فاطمه هاشمیرفسنجانی، دختر بزرگ هاشمی به سمت جایگاه قدم برداشت. او هیچوقت غم از دست دادن پدرش را در این دو سال تحمل نکرد و حتی در مراسم روز گذشته هم با چشمانی گریان حضور داشت. فاطمه دلیل سخن گفتنش را نه چیز دیگری بلکه خواندن دلنوشتهای برای پدرش عنوان کرد. او که از همان ابتدای نامهاش به آیتالله، تا انتهای نامه گریه میکرد و جاهایی نیز قادر به ادامه نبود، گفت: این دلنوشته را در آستانه روز تولد پدرم خطاب به او میخوانم. «باباجون حتما میدانی چقدر دلتنگت هستم و هر روز که میگذرد دلتنگیام بیشتر میشود. از روزی که خودم را شناختم همیشه فکر میکردم یکی از خوشبختترین دختران دنیا هستم، چرا؟ زیرا پدری مانند تو داشتم و دارم. در هر شرایطی از زندگی افتخار میکردم که فرزند شما هستم. یادم میآید زمانی که شما را به سربازی برده بودند و من به دیدنت در باغشاه آمدم فکر کنم کودکی ۳ یا ۴ ساله بودم زمانی که تو را در لباس سربازی دیدم با گریه گفتم بابا چرا پاسبان شدی!؟ همان موقع نیز با افتخار به تو نگاه میکردم. ولی دوست نداشتم لباس کسانی را به تن داشته باشی که تو را اذیت میکردند.»
فاطمه هاشمی با بغض ادامه داد: «به خاطرم میآید زمانی که ۶ ساله بودم و پایم در گچ بود، ساواکیها به خانه آمدند و تو را بردند و من هم گریان به بردنت چشم دوخته بودم و باز هم به خود میبالیدم که چنین پدری دارم. به یاد دارم در کلاس مدرسه زمانی که معلم کلاس از بچهها سوال میکرد که شغل پدرتان چیست، وقتی نوبت به من رسید گفتم «زندانی» و این باعث خوشحالی من بود پدری دارم که با بقیه پدرها فرق میکند و فرزندان این سرزمین را بر فرزندان خود ترجیح میدهد. در اینجا هم به این فکر بودم که باز من یکی از خوشبختترین دختران هستم که پدری ازخودگذشته و ایثارگر دارد. آن موقع که به زندان اوین میآمدم و همراه با خانوادههای همسنگرت در زندان مدتها دم درِ زندان منتظر ملاقات میماندیم، باز هم خوشحال بودم که دختر تو هستم. وقتی به ملاقات میآمدیم با خوشرویی و خنده از ما پذیرایی میکردی و انگار هیچ ناراحتیای در زندان نداری، باز به خود میگفتم تو انسان خوشبختی هستی که چنین پدری داری، زمانی که بزرگتر شده بودم و در یادگیری دروس کمکم میکردی و یا برایم کتابهایی میخریدی و دوست داشتی مطالعه کنم، باز میدیدم خیلی با پدرهای دیگر تفاوت داری و خدا را شکر میکردم در چنین خانوادهای به دنیا آمدهام. هرگاه سوالات زیادی از تو میپرسیدم به همه آنها جواب میدادی و گاهی با شوخی میگفتی، «فاطی تو چقدر حرف میزنی»، باز خوشحال میشدم که یکی از بهترین پدرهای دنیا نصیب من شده است.»
دختر بزرگ آیتالله ادامه داد: «روزی که مردم به خیابانها آمده بودند و حضور آنها آزادی زندانیان سیاسی را در پی داشت و تو یکی از آنها بودی با افتخار و شادابی به دوستانم میگفتم پدرم با حمایت مردم از زندان آمده حتی زمانی که در جلوی چشمانم در اتاق خانه مورد اصابت گلوله فرقان قرار گرفتی و در مدت زمانی که پشت اتاق عمل منتظر شنیدن خبر سلامتیات بودم به وجودت افتخار میکردم که خدا از بین این همه بندگان باز تو را انتخاب نموده تا از آزمایش دیگری سرافراز بیرون بیایی. یادم میآید وقتی لباس رزم میپوشیدی و به سوی جبهه حرکت میکردی، هر چند نگرانت بودم، وقتی به جبهه میرسیدی ساعتها با تلفن به دنبالت بودم که شاید صدایت را بشنوم و آرام بگیرم، باز هم در دل میگفتم چقدر خوشحال هستم که چنین پدری دارم و وقتی میدیدم زمانی که چه بر کرسی ریاست مجلس نشستهای یا به مقام ریاستجمهوری رسیدهای و یا اینکه مشاور امین امام هستی و اینکه بارها و بارها میدیدم افراد زیادی برای مشکلاتشان به تو مراجعه میکنند و با کمال خوشرویی و امانت به رفع مشکل آنها کمک میکنی حتی اگر به تو بد کرده بودند میدیدم تمام این مناصب هیچ تغییری در رفتارت نمیگذاشت و آن تواضع همیشگی را داشتی و آدم تغییر نبودی، باز میگفتم من یکی از خوشبختترین دختران دنیا هستم. حتی زمانی که تیغ حمله حسودان و خناسان که... به راحتی از کنار آنها میگذشتی و توجهی به رفتار و گفتار آنها نداشتی ولی مطمئن بودم که دلت را آزرده میکنند و تو به خاطر مردم و کشور و اسلام سکوت میکنی و همهگونه فشار را تحمل میکنی؛ بیش از گذشته خوشحال میشدم که فرزند چنین پدری هستم و خوشحالیام مضاعف میشد.»
وی در بخش پایانی نامه خود نیز با اشاره به واپسین روز ۱۹ دی ماه نود و پنج؛ توصیفاتی چون صبوری، صداقت، شجاعت، اقتدار، زهد و تقوا، سعی و تلاش برای مردم را برای پدرش برشمرد و خاطرنشان کرد: «امروز مردم میهنم قدرشناس زحمات تو هستند و همانند ما بر رفتنت اشک میریختند و میریزند. باز گفتم خدایا هنوز هم خوشبختم و به خودم میبالم که بعد از فقدان پدرم نام نیک او به من اعتبار میدهد و از خداوند مهربان میخواهم که مرا در آن دنیا در کنارت قرار دهد که خوشبختیام پایان نداشته باشد. آن که آسان میسپارد جان به دیدارت منم. دخترت فاطی بابا.
محسن هم آمد و ...
آیتالله احساساتی بود سریع گریه میکرد
دلنوشتههای فاطمه هاشمی که تمام شد ظریف رفت و اکبر ترکان، حسین علایی و دکتر قاسمی که البته در ترافیک مانده بود و دیر رسید، درخصوص بحرانهای اقتصادی این روزها سخن گفتند. همایش دیگر داشت به لحظات پایانیاش نزدیک میشد. محسن هاشمی پسر بزرگ آیتالله هاشمی و رئیس شورای شهر تهران، پشت تریبون رفت و کمی از پدرش گفت. به گفته هاشمی، آیتالله بسیار احساساتی و عاطفی بود و حتی در مراسم مذهبی به سرعت بخش عاطفی او بروز میکرد و گریه میکردند. در خانه هم در رابطه با فرزندانشان چنین بروز عاطفیای داشتند.
در پایان مراسم با توجه به وقت کم، محسن هاشمی رئیس شورای شهر از کسانی که در ایجاد خانه موزه آیتالله، خانواده هاشمی را یاری دادهاند تشکر کرد و گفت: همانطور که میدانید پس از اتفاقات سال 60 و پس از ترور فرقان، امام و سیداحمد آقا تصمیم گرفتند خانهای که در کنار حسینیه به دلیل مشکلاتی که برای صاحبخانه به علت مسائل امنیتی فراهم شده بود از او خریداری شود. لذا دولت خانه را از صاحبخانه اولش خرید و به علت اینکه خانه خالی بود پیشنهاد کردند که آقای هاشمی در پاییز 1360 در آنجا سکنی گزیند. ایشان در خاطرات اول مهر 60 در کتابشان نوشتهاند که «اول وقت به جماران رفتم برای دیدن مسجدی که کنار مسجد امام، احمد آقا برای سکونت من به خاطر امنیت آن منطقه انتخاب کردند که قرار است پس از تخلیه به آنجا منتقل شویم» اینطور میشود که ایشان 35 سال در خانه زندگی کرد. یکی از خصوصیات دیگر آیتالله سادهزیستیاش بود که از بازدید همگان دیدیم که نوع زندگی ایشان از همان ابتدا تا آخرین لحظاتی که ایشان را از دست دادیم به همان سبک زندگی کردند. با این خانه موزه ما میتوانیم سادهزیستی ایشان را به رخ تمام حاکمان جهان بکشیم.
وی افزود: «برای طراحی و ساخت خانه موزه زحمات زیادی کشیده شد. ابتدا مسابقهای برگزار و طرحهایی کشیده شد و در نهایت از دانشگاه آزاد اسلامی مشهد سرکار خانم ذوقی طرحشان برنده شده و تصویب شد و ایشان طراحی موزه را برعهده گرفتند. طراح موزه بدون هیچ حقالزحمهای اینکار را در طول یک و نیم سال انجام دادند. به گفته رئیس شورای شهر تهران، شهرداری منطقه یک هم عملا ورود پیدا کرده و کمک کردند تا بتوان مسائل امنیتی و نگهداری موزه را تهیه کنند و خوشبختانه کار تکمیل شد.» در ادامه هاشمی اجازه خواست تا لوحی که برای دستاندرکاران این موزه تهیه شده است را به آنها اهدا کنند.
منبع: روزنامه سازندگی