معصومه معظمی
فائزه هاشمی در گفتوگو با ابتکار ازتخصیص شاخصههای امنیتی برای انتخاب مدیران به جای کارآمدی آنها انتقاد کرد. این فعال سیاسی اصلاحطلب، دلیل عدم پخش فیلم زندگی او که قرار بود در سینما حقیقت به نمایش دربیاید ولی پس از صدور مجوز و حتی تعیین تاریخ و روز نمایش آن خبر رسید که مجوز ندارد! را اقدامی سیاسی دانست. آنچه در زیر میخوانید حاصل گفتوگوی کوتاه «ابتکار» با هاشمی است.
از آنجایی که انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم نزدیک به زمان فوت آیتالله هاشمی بود، بخشی از مردم تحت تاثیر فضای احساسی و حمایت دوره قبل آیتالله هاشمی از روحانی به ایشان رای دادند. ولی برای انتخابات آینده دیگر این فضای احساسی وجود ندارد و حتی بسیاری از مردم به دلیل نارضایتی از شرایط فعلی کشور بعید است پای صندوقهای رای بروند. به نظر شما چه باید کرد تا دوباره مردم برای مشارکت در انتخابات تشویق شوند؟
به نظر من چیزی که مهم است و میتواند دوباره مردم را پای صندوقهای انتخابات بکشاند «کارآمدی» است. یعنی مردم احساس کنند مدیرانی دارند که واقعا به فکر آنها هستند و توانایی، تخصص و مدیریت کافی دارند. به نظر من بخش عمده مشکلات کشور ما به سوءمدیریت برمیگردد. یعنی اینکه اجازه نمیدهند یا «نگذاشتند» که آقای روحانی گفت حرف درستی است. ایشان موانع زیادی دارند، ولی بخشی از مدیریت هم که دست خود ایشان بوده ضعیف است و نتوانسته کاری انجام دهد.
مثلا شورای شهری که دست تیم همراه و همسو با رئیسجمهوری بوده است به دلیل همان سوءمدیریتها و نبود کارآمدی و توجه نکردن به توانمندیها نتوانستهاند عملکرد مثبتی از خود نشان دهند. بنابراین به نظر من اگر مردم ببینند که مدیران آنها متخصص و کارشناس هستند و دغدغه منافع ملی را به جای منافع حزبی و جناحی و شخصی دارند، دوباره پای صندوقهای رای خواهند رفت.
البته همیشه قبل انتخابات این موضوع و نگرانی وجود داشته است و از آنجایی که مردم نجیبی داریم با وجود همه کاستیها و مشکلاتی که وجود داشته است، همیشه پای صندوقهای رای آمدهاند و در انتخابات مشارکت داشتهاند ولی تاکید میکنم راه تشویق مردم برای حضور دوباره پای صندوقهای رای این است که «کارآمدی» افزایش یابد.
برای رسیدن به کارآمدی مدنظر هم باید شاخص «کارآمدی» تعریف شود. اینکه برای مدیران شاخصی تعیین کردهاند که هیچ ربطی به تخصص آنها ندارد کار درستی نیست. اقدام صحیحی نیست که به جای تخصص و توانمندی برای انتخاب مدیران، نگاه امنیتی داشته باشند و این رویه باید اصلاح شود. ما باید روی همان شاخصهای واقعی «کارآمدی» مدیران و وزرا و مسئولان انگشت بگذاریم و بر اساس توانمندی و تخصص افراد را انتخاب کنیم. در آن صورت مردم اثر این موضوع را خواهد دید و دوباره پای صندوقهای رای خواهند آمد و به نظر من در حال حاضر یکی از مهمترین معضلات کشور ما این موضوع است.
تا انتخابات مجلس یک سال بیشتر زمان نداریم، به نظر شما نمایندگان باید چه کارهایی انجام دهند تا دوباره بتوانند امید داشته باشند که مردم پای صندوقهای رای بیایند و آنها را انتخاب کنند؟ هر چند که دیگر بعید است با توجه به وضعیت فعلی و نارضایتیهای عمومی دیگر ائتلافی بین اصلاحطلبان و اعتدالیون شکل بگیرد.
برای انتخابات مجلس، نمایندگان کاری نباید انجام دهند و این مردم و احزاب و نامزدهای انتخاباتی هستند که باید کاری انجام دهند. هرچند که به نظر من نسبت به سایر نهادهای اصلاحطلبی، نمایندگان مجلس نه صرفا فراکسیون امید، بلکه برخی نمایندگان به صورت موردی خوب عمل کردهاند. البته این رضایت از عملکرد نمایندگان زن بیشتر است. آنها به نظرم عملکرد خوب و موفقی داشتهاند. مثلا چهرههایی در مجلس داریم که اصلاحطلب هستند و برای مردم و منافع ملی کار کردهاند و هزینه هم دادهاند.
ولی نسبت به فراکسیون امید انتقاداتی دارم، این فراکسیون فعال نبوده و منسجم عمل نکرده است در حالی که ظرفیت خوبی در مجلس داشته است. رای آقای عارف در انتخابات هیئت رئیسه سال سوم مجلس نشان میدهد اگر فراکسیون امید بیشتر تلاش میکرد خیلی کارها میتوانست انجام بدهد، ولی نکرده است. توصیه میکنم در این فرصت باقی مانده فراکسیون امید کمی فعالتر شود و به خودش بیاید.
بحث مهم دیگری که به جز انتخابات وجود دارد موضوع FATF و به طور خاص CFT است که برخی به دلایلی با آن مخالفت میکنند و براین مخالفت هم اصرار دارند. ولی با وجود همه مخالفت ها مجلس به آن رای داد. نظرتان درباره پیوستن ایران به کنوانسیونهای بینالمللی و تایید CFT در کشور چیست؟
تصویب لایحه CFT یکی از کارهای مثبت و خوب مجلس دهم بود. البته فکر میکنم مجلس و آقای لاریجانی هم برای تایید این موضوع خط را از بالا گرفتند. بعید میدانم آنها در این سطح میتوانستند چنین کار بزرگی انجام دهند و رای بالایی بگیرند. ولی در کل یکی از کارهای خوب و قابل دفاع مجلس دهم است و بعد از آن شورای نگهبان و سپس مجمع تشخیص هستند که باید در نهایت درباره این مصوبه تصمیم بگیرند. نظر من تایید این لوایح است و معتقدم باید این لوایح تصویب شوند چرا که یکی از مشکلات اساسی کشور ما عدم شفافسازی است وهمه چیز در پشت پرده قرار دارد.
باید به این پرسشها پاسخ داد که چرا اینقدر مردم بیاعتماد شدهاند؟ چرا تا این حد شایعات قوی هستند؟ چرا به این میزان اختلاس و فسادهای اقتصادی و غیر اقتصادی صورت میگیرد؟ پاسخ این است که شفافیت وجود ندارد. حداقل FATF در مقررات بانکی، پولی و مالی شفافیت ایجاد میکند و این چیز بدی نیست که تا این حد برخی با آن مخالفت میکنند. اگر ریگی به کفشمان نیست چرا باید تا این حد با شفافیت مخالف باشیم؟
دلیل این مخالفت مغایر با منافع ملی است. ما به چیزهایی فکر میکنیم که اصلا در چارچوب منافع ملی قرار نمیگیرد. مثلا چون میخواهیم به فلان گروه کمک مالی کنیم مخالف شفافیت هستیم. در حالی که برای ادامه این کمکها راههای دیگری وجود دارد.
این شفافسازی برای کشور ما لازم و خوب است و مشکل امنیتی هم ایجاد نمیکند. شفافیت همیشه به جامعه کمک کرده است در حالی که برخی میکوشند شفافیت را کمرنگ کنند.
منبع: روزنامه ابتکار