اینکه دولت روحانی عملکرد قابل دفاعی نداشته، اینکه اصلاحطلبان بدنه اجتماعی خود را از دست داده اند، اینکه دیگر رغبتی به جریان میانه رو در ایران نیست، واقعیت هایی است که قابل کتمان به نظر نمیرسد! با این حال چنین شرایطی برخی را به اشتباه انداخته است! جریان اصولگرا شرایط موجود را اینگونه درک میکند که مردم از اصلاحطلبان بریدهاند و حالا به آغوش اصولگرایان خواهند رفت! اما به نظر میرسد اصولگرایان واقعیت اول یعنی افول اصلاحطلبان را باور دارند اما واقعیت دوم یعنی عدم میل مردم به اصولگرایان را خیر! یکی از جدیدترین اظهارات از این حیث را حمیدرضا ترقی عضو حزب موتلفه و فعال سیاسی اصلاحطلب داشته است. حمیدرضا ترقی در گفتگو با ایسنا، درباره اینکه چه اشخاص و جریانهایی شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ دارند، اظهار کرد: مردم نسبت به وضع موجود ناراضی بوده و سیاستهای دولت و جریان حاکم بر دولت را موفق ارزیابی نکرده، بلکه آن سیاستها را موجب بروز مشکلات عدیده اقتصادی خود میدانند.این مسئله موجب میشود گرایش مردم به سوی کسانی باشد که روحیه جهادی و انقلابی داشته باشند و قادر باشند به سرعت مشکلات اقتصادی را جبران کنند. ترقی در پاسخ به این پرسش که به نظر شما رئیس جمهور۱۴۰۰به چه تشکیلاتی تعلق دارد، گفت: مردم دیگر رغبتی به اصلاحطلبان و اعتدالیها ندارند و دنبال نیروهایی هستند که مومن به انقلاب بوده و زیرساختهای گام دوم انقلاب را فراهم کنند و با سیاستهای کلان نظام همراهی تضمین شدهای داشته باشند تا با سرعت کشور را از مشکلات عبور دهند. درباره چنین اظهارنظرهایی و اینکه اساسا چه قدر میتوان ناامیدی مردم از اصلاحطلبان را به امید آنها به اصولگرایان تعبیر کرد با یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کردیم. شهربانو امانی به «آفتاب یزد» میگوید اساسا تنگ نظری اصولگرایان با به حاشیه راندن اصلاحطلبان یکی از دلایلی است که مردم به طور کلی از تاثیرگذاری خود ناامید شده اند! مشروح گفتوگو با خانم امانی در ادامه آمده است:
فعالین سیاسی اصولگرا معتقدند عملکرد دولت و اصلاحطلبان باعث شده تا مردم از آنها عبور کرده و به نیروهای جهادی و اصولگرا تمایل پیدا کنند، ارزیابی شما از این گزاره چیست؟
جریان اصولگرا به طور کلی وسعت پهناور ایران و اندیشه بلند و متنوع و هوشمندی مردم را همواره به نیتها و افکار خود محدود کرده است و آنها دایره را چنان تنگ کردهاند که اساسا جز خودشان گروه یا فرد دیگری شانس قرار گرفتن در دایره قدرت ندارد، در نتیجه رفتار و تمشیت سیاسی این جریان در ارکان قدرت و تصمیمگیری سیاسی به رویهای تبدیل شده تا از رفتارهای مردم براساس منافعی که دارند برداشت مورد نظرخودشان را داشته باشند و با توجه به ابزارهای مختلفی چون زنجیره رسانهای این موضوع را غالبا به یک رویه تبدیل میکنند.
در این راهبردی که اشاره کردید با کمک رسانههای جریان محافظهکار دنبال میشود، مهمترین هدف چیست؟
آنچه تاکنون در سپهر سیاسی ایران شاهد بودیم این بود که اکثریت مردم علاقه مند به کشور هستند، مردمی که انقلاب کردند رنجهای دفاع مقدس، مشکلات اقتصادی، بیبرنامگیهای حوزههای مختلف و همچنین تحریمها را تحمل کردند با این امید که خودشان بتوانند تصمیم گیر باشند اما متاسفانه شاهد این هستند که هرزمان یک فرصت کوچک و روزنهای برای اعمال نظر اکثریت مردم در انتخابات ایجاد میشود و امید مردم به جابجایی در قدرت از طریق صندوق رای ایجاد میشود همان جریان فعالتر از گذشته کمر همت بر ناامید کردن مردم میبندد و تلاش میکند القا کند مردم کارهای نیستند و صندوق رای نمیتواند خواستهها و اصلاحات مورد نظر مردم را پیگیری کند. در نتیجه با ناامیدسازی مردم از صندوق رای آنها به خواستههای سیاسی خود میرسند! در این راه برای مورد هجمه قراردادن مخالفان دایره نیز به سرعت درحال تنگ شدن است. شاهد بودیم که در سال 1384 تمام قد به حمایت از معجزه هزاره سوم روی آوردند اما بعد از هشت سال رئیس جمهوری احمدینژاد و درحالی که همه دستاوردهای دولتهای گذشته به باد رفته بود اصولگرایان او را هم تبدیل به مخالف کردند!
با این حال جریان اصولگرا معتقد است با پیروزی دولت روحانی قدرت در اختیار اصلاحطلبان بوده و آنها نتوانستهاند با عملکرد خود تغییری در زندگی مردم ایجاد کنند؟ در این باره ارزیابی شما چیست؟
در واقع بعد از پایان دوره احمدینژاد شاهد ائتلافی از اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل بودیم که کشور را در لبه پرتگاه میدیدند و برای تغییر شرایط با یکدیگر ائتلاف کردند و مردمی که خون دلها خورده بودند نیز با امید تغییر در چند انتخابات پیاپی از سال 92 تا 96 وارد عرصه شدند تا رویههای حکمرانی به سمت تامین منافع ملت برود اما درست بعد از انتخابات سال 96 شاهد بودیم که جریان رقیب با همتی مضاف در صدد ناکارآمدسازی دولت گام برداشت و رئیس دوازدهم نیز شاید به دلیل گرفتن برخی امتیازات حاضر شد به برخی خواستههای آنها تن دهد. در نتیجه شاهد بودیم که رونمایی از هیئت دولت دوازدهم در واقع آغاز ناامیدی مردم و کاهش محبوبیت رئیس جمهور و اصلاحطلبان بود. با این رویه اصولگرایان توانستند این موضوع را به مردم القا کنند که رای آنها تاثیری ندارد و نمیتواند در تغییرات در روشهای حکمرانی موثر باشد. این در واقع مهمترین استراتژی اصولگرایان است که با کاهش مشارکت رای بتوانند فرصت بیشتری برای عرض اندام داشته باشند و میبینیم در هفتههای اخیر در میانه چنین فضایی خود رئیس جمهور پندارهایی از جریان اصولگرا خود را در رسانهها به جامعه عرضه میکنند.
به عبارت دیگر شما معتقدید که اصولگرایان با فشارهای خود مانع از حرکت درست نهادهای انتخابی مردم میشوند؟
در واقع آنچه ما شاهد بودهایم این است که اصولگرایان نخست تلاش میکنند مردم ناامید شوند تا در انتخابات شرکت نکنند، اگر این روش موفقیت آمیز نبود و با مشارکت حداکثری آنها انتخابات را واگذار کردند اعمال قدرتهای پنهان و سایه را شاهد بودهایم که با مانع تراشیهایی جلوی اعمال قدرت مردمی را گرفته اند. در واقع اجازه نمیدهند یک جریان سیاسی برنامه ریزی کند، کادرسازی کند، کاندیداهای خود را در شرایطی مساوی با جریان محافظه کار در معرض رای مردم قرار دهد، اجرای برنامهها را رصد کند و...
بنابراین در مجموع شما این ادعا که مردم بعد از ناامیدی از اصلاحطلبان به اصولگرایان گرایش پیدا کردهاند را رد میکنید؟
وقتی از ابتدا فرصت عرضه کاندیدا و کادری که یک جریان سیاسی شناخته شده، وجود ندارد، چنین ادعایی از اساس رد است در واقع شرایط برابری میان اصلاحطلبان و اصولگرایان برای کنشگری سیاسی وجود نداشته که مردم نیز عملکرد اصلاحطلبان را مورد ارزیابی دقیقی قرار دهند. در همین انتخابات مجلس یازدهم حتی نیروهای ناشناخته اصلاحطلب نیز اجازه ورود نیافتند و الان شاهدیم مجلسی با حداقل رای شکل گرفته که هنوز سه ماه نگذشته به دنبال حاشیهسازی هستند. بنابراین در شرایط برابر میتوان چنین سخنانی گفت که مردم اصلاحطلبان را ترجیح میدهند یا اصولگرایان را! از سوی دیگر مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم که در واقع بعد از کاهش محبوبیت اصلاحطلبان بود نشان داد مردمی که از بیتاثیری رای خود ناامید شدهاند از یک جریان سیاسی عبور نکرده اند.
منبع: روزنامه آفتاب یزد