کاربران تلگرامی وقتی کلیپی از محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی دیدند که به بهزاد نبوی توصیه میکند مستند «قائم مقام» را ببیند کنجکاو شدند که این چه مستندی است و چه روایتی از زندگی آیتالله منتظری ارائه داده است. عطریانفر در این گفتوگو تحلیل خود را دربارة این مستند و نقاط قوت و ضعف آن بیان میکند.
به گزارش سایت کارگزاران، گفت وگوی محمد عطریانفر با روزنامه سازندگی به شرح زیر است:
* بعد از دیدن مستند «قائممقام» در تماس تلفنی با آقای بهزاد نبوی، به ایشان توصیه کردید که این مستند را ببیند و گفتید: «خیلی از مسائلی که در این فیلم مطرح شده با نظر ما همخوانی دارد.» چه بخشهایی از این مستند با نظر شما همخوانی دارد و چه بخشهایی از آن با نظر و تحلیل شما متفاوت است؟
ابتدا برخی نکات کلی را عرض کنم شاید تاحدودی رافع برخی از سوءتفاهمها و مسائل باشد. سازندگان مستند «قائم مقام» جماعتی هستند از جوانهای رادیکال جریان اصولگرایی که با روحیهای آوانگارد وارد بحثهای تاریخی میشوند و برآوردها و بررسیهای خودشان را عرضه میکنند. این افراد انتشار مجلة «رمز عبور» را هم در سابقة فعالیت حرفهای و مطبوعاتی خودشان دارند. به دلایلی که برای خودم محفوظ است معتقدم ارتباط داشتن و ارتباط گرفتن با همة کسانی که در عرصة فعالیت سیاسی و رسانهای فعالیت میکنند، امر ممدوح و مستحسنی است و برای دورباش و پرهیز از رقبا و مخالفان خیلی اعتباری قائل نیستم. فکر میکنم این جوانان رادیکال جریان اصولگرا اگر چه ظاهری رادیکال دارند ولی اگر با آنها صمیمانه و صادقانه گفتوگو شود و حقایق و وقایع تاریخی در اختیارشان گذاشته شود، متأثر میشوند و در برابر حقیقت تاحدی تسلیم خواهند شد. این تیم با همان نگاه رادیکال اصولگرایی خودشان مستند «قائم مقام» را ساختهاند و شخصیت آیتاللهالعظمی منتظری را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند و میگفتند: ما با افراد زیادی از جریان اصلاحطلب ارتباط گرفتیم و درخواست داشتیم که در این رابطه با ما گفتوگو کنند. بر اساس قول خود این افراد بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب حاضر به گفتوگو با آنها نشدند. بنابراین خودشان هم قائل به این هستند که این فیلم به مقدار زیادی یکجانبهگرا است؛ به این معنا که عمدتاً در آن دیدگاه جریان اصلاحطلب مغفول واقع شده است و نهایتاً توانستهاند از غیر اصولگرایان با آقای احمد منتظری و آقای عمادالدین باقی گفتوگو کنند، اما با این افراد هم که گفتوگو داشتند بخش بسیار اندکی از گفتهها و حرفهایشان را در مستند استفاده کردند که به گفتة آقای باقی و آقای منتظری وافی به مقصود نبوده و این تکههای گزیشنی شاید با روح کلی حرفهای آنها همخوانی نداشته باشد.
بنده از زمانی که این دوستان مجلة «رمز عبور» را منتشر میکردند با آنها ارتباطاتی داشتم و در «رمز عبور» با آنها گفتوگویی کردم که از باب انصاف باید اعلام کنم همان چیزی را که در گفتوگو مطرح کردم، منتشر کردند. این حسن ارتباط باعث شد که از بنده هم برای این مستند درخواست گفتوگو کنند، اما به دو دلیل نپذیرفتم؛ یکی به این دلیل که اطلاعات کافی نسبت به موضوع مورد بحث ندارم و نمیتوانستم بهصورت کامل و جامع راجع به مرحوم آیتالله العظمی منتظری صحبت کنم، نکته دوم این بود که فکر میکردم افرادی باید دربارة آیتالله منتظری صحبت کنند که وجاهت و زی روحانی داشته باشند. بعد از ساخت فیلم از بنده درخواست کردند فیلم را ببینم. مبنایشان هم این بود که بعد از دیدن فیلم با افراد گفتوگو کنند و ایرادات فیلم در این گفتوگوها طرح شود. پس از دیدن فیلم موارد متعددی از اشکالات را که بهنظرم در ارتباط با فیلم مطرح بود، به اطلاعشان رساندم. در اثنای گفتوگویی که با این دوستان داشتم تلفن پژوهشگر فیلم، آقای فرجاللهی زنگ خورد و پشت خط آقای بهزاد نبوی بودند. ظاهراً آن شب قرار بود آقای مهندس نبوی هم فیلم را ببیند. آقای نبوی وقتی فهمید آنها نزد من هستند گفت: تلفن را به فلانی بدهید. تلفن را گرفتم و آقای نبوی گفت: ماجرای این فیلم چی هست؟ گفتم: بچههایی اصولگرا این فیلم را ساختند و دنبال کشف حقیقت هستند و... البته باید گلایه بکنم که این دوستان نباید مکالمة تلفنی ما را فیلم میگرفتند و پخش میکردند.
* استفادة تبلیغی خودشان را کردند برای بیشتر دیده شدن کارشان.
بله. اگر میخواستند پخش کنند حداقل باید به من میگفتند و چه بسا موافقت هم میکردم ولی بدون اطلاع اولیة بنده این کار صورت گرفت.
* در مکالمة تلفنی با آقای نبوی مطرح کردید که خیلی از مسائلی که در فیلم طرح شده با نظر شما همخوانی دارد. مشخصاً کدام بخشهای فیلم با نظر شما همخوانی دارد؟
کدورتی که بین حضرت امام و آیتالله منتظری پیش آمد اتفاق ناگواری بود. مرحوم آیتالله منتظری شخصیت بسیار بزرگی بود و در جریان نهضت و در جریان تأسیس نظام نقش بسیار موثر و مهمی داشت و نزد امام هم شخصیت بسیار برجسته و عالیقدری بود و حتی این موقعیت تا آخرین لحظه حیات امام پابرجا بود، اما در اثر سلسله اتفاقات ناگواری برخی از روابط بههم خورد. آنچه در فیلم بهشدت ناقص است این است که از شخصیت آقای منتظری شخصیت ناتمامی ارائه کردهاند که مثلاً یک گوشهای بوده و مدتی نزدیک شده و بعد امام به حقیقت ماجرا پی برده و عذر ایشان را خواستند. چنین برداشتی خیلی سادهاندیشی و کوتهنگرانه است. در مجموع مستند «قائم مقام» برخلاف ادعای سازندگانش روایتی منصفانه و بدون سانسور از زندگی آیتالله منتظری نیست و نسبت به بخش بزرگی از زندگی و نقشآفرینی آیتالله منتظری در حوادث انقلاب و تأسیس نظام عامدانه غفلت شده و این عملاً یک نوع سانسور است.
* یکی از نکات محوری مستند این است که امام از ابتدا مخالف قائممقامی آیتالله منتظری بوده و این خبرگان و در رأس آنها آقای هاشمی بودند که ایشان را به قائم مقامی رساندند.
مسأله مخالفت امام با قائم مقامی آقای منتظری یکی از محورهای مورد توافق دوستان اصولگرا و اصلاحطلب است، اما این یک وجه ماجرا است. مسألة آقای منتظری یک منشور چند وجهی است و برای فهم و تحلیل درست ضرورت دارد همة جوانب آن مطرح شود. در مقطعی که امام در تبعید به سر میبردند مرحوم آیتالله منتظری تجلی تام و تمام از شخصیت امام بود و به یک معنا میتوانست نمایندگی همه جانبهای از امام داشته باشد؛ وجه فقاهتی امام، وجه مبارزاتی و همچنین اخلاص امام و اعتمادی که پیرامونیان میتوانستند داشته باشند. در واقع آیتالله منتظری یک وجه چسبندگی تاریخی و همیشگی با امام داشت و این واقعیت مشهود نباید مغفول واقع بشود. حتی کسانی که امروز شدیدترین مواضع را نسبت به آقای منتظری دارند نمیتوانند این جنبه را نادیده بگیرند که آقای منتظری شخصیت بزرگی بوده لکن در ادامه روند رهبری در ایران موقعیت ایشان بهگونهای شد که مورد پسند امام نبود و امام هم برای حفظ روندی که خودشان به آن معتقد بودند نمیتوانستند شرایط را بهگونهای رها کنند که بعد از خودشان دغدغهها و نگرانیهایی وجود داشته باشد.
در رابطه با مناقشة بین مرحوم آیتالله منتظری و حضرت امام یک سری اطلاعات تاریخی در دست داریم که در مجموع برخی از اطلاعاتی که در فیلم به آنها اشاره شده مورد تأیید ما هم هست. یکی از موارد همانی است که اشاره کردید. از ابتدای تأسیس نظام خود آیتالله منتظری به هیچ عنوان موافق نبودند که در موقعیت قائممقامی رهبری و سپس رهبری قرار بگیرند و همواره از مسأله ابا داشتند. آیتالله منتظری بعد از درگذشت آیتالله طالقانی امام جمعه تهران شد لذا ذهن همه مردم بهخصوص جامعة شهری به این سمت هدایت شد که فردی که در این جایگاه قرار میگیرد شخصی است که بعد از امام سخن او باید شنیده شود و عملاً سخنگوی نظام محسوب میشد. مرحوم آقای منتظری به سرعت این جایگاه را رها و به حضرت آیتالله خامنهای واگذار کرد و معتقد بود هر چه زودتر باید به قم برگردد و به امر تدریس و تحقیق بپردازد و بیشتر وجه تئوریک نظام جمهوری اسلامی را تقویت کند. اگر بنا بود از ابتدا به قائم مقامی رهبری توجه میداشت طبعاً باید موقعیت امامت جمعه تهران را برای خودش حفظ میکرد. حضرت امام هم با موقعیت قائممقامی برای آقای منتظری موافقت چندانی نداشت. مرحوم آقای منتظری به دلیل سابقة مبارزاتی و نقشی که در قم داشت، حافظة تاریخی ملت ما دلالت میکرد بر اینکه مرحوم امام و مرحوم آقای منتظری لاینفک از هم هستند و بهطور قهری و طبیعی هم جامعه و هم چهرههای کلیدی و موثر انقلاب میگفتند اگر خدای ناکرده یک روزی امام نباشد، شخصیتی مثل آقای منتظری را داریم. نکتهای که در خلال صحبتها و اعتقاد بزرگان نظام و حواریون حلقة اول پیرامون امام موج میزد. امام ضمن اینکه موقعیت آقای منتظری را خیلی بالا میدید و ایشان عصارة زندگی امام به حساب میآمد، اما امام باتوجه به نگرش همهجانبهای که داشت باورشان این بود که آقای منتظری برای قائممقامی و رهبری جامعیت کافی ندارد ولی فضای عمومی جامعه و پیرامونیان را که ملاحظه میکرد نظر خود را به صراحت ابراز نمیکرد و تنها برخی از نزدیکان امام بهصورت اجمالی از دیدگاه امام اطلاع داشتند. زمانی که مسألة قائم مقام رهبری در دستور کار مجلس خبرگان قرار میگیرد برخی از افرادی که در خبرگان حضور داشتند موضع امام را میدانستند و در گفتوگوهای غیرعلنی موضوع طرح میشود و شخصیتهایی مثل آیتالله محمدی گیلانی، آیتالله یزدی و مرحوم آیتالله طاهری خرمآبادی انتخاب میشوند که بروند و از امام کسب نظر کنند و نظر ایشان را در اختیار خبرگان بگذارند. این اتفاق رخ میدهد و امام هم صراحتاً میگویند: آقای منتظری شخصیتی است که نظام باید از وجود ایشان بهره بگیرد، لکن من با قائممقامی ایشان موافقتی ندارم. این افراد در تدارک این بودند که نظر حضرت امام را به مجلس خبرگان اعلام کنند. همان روز امام مشروح جریان برگزاری مجلس خبرگان را از طریق رادیو تعقیب میکرد و در همین حیص و بیص استماع، در جلسه خبرگان یکی از شخصیتهای کلیدی و موثر انقلاب در دفاع از قائممقامی آیتالله منتظری صحبت میکرد.
* البته اصولگرایان میگویند آقای هاشمی بود که نگذاشت نظر امام به خبرگان منتقل بشود.
اصلاً اینگونه نیست و این حرفهایی است که بعد از سال ۸۸ مطرح میشود وگرنه همة مسولان طراز اول نظام و بزرگان روحانی در تداوم رهبری بعد از امام از ابتدای انقلاب تا سالهای ۶۴ و ۶۵ روی آقای منتظری اتفاق نظر داشتند و به همین علت امام در ابراز دیدگاه خودشان تحفظ داشتند. وقتی امام دید بزرگانی در خبرگان در موافقت با قائممقامی آقای منتظری صحبت کردند به دفتر خبر میدهند که افراد را برگردانند و در سه راه یاسر جلو آقایان را میگیرند و میگویند برگردید. امام به آنها میگوید: «دیدم موضوع قائممقامی آقای منتظری در مجلس مطرح شده لذا نظر مرا مطرح نکنید.» امام ضمن اینکه مثل خود آقای منتظری بر این باور نبود که بعد از خودشان زعامت امت بر دوش آقای منتظری باشد، اما تصور میکنم با توجه به اقبالی که جامعه و شخصیتهای نظام نسبت به آقای منتظری داشتند امام قصد کرده بود ایشان را برای چنین جایگاهی تربیت و تقویت کنند و ضعفهای مورد نظر را جبران کنند.
* در مستند اینگونه مطرح شده که مسألة مهدی هاشمی نقش عمدهای در اختلافات و مناقشات بین امام و آیتالله منتظری داشت. شما چه تحلیلی در این زمینه دارید؟
این مسأله عامل تقویتکننده بود. مهدی هاشمی برادر داماد آقای منتظری بود و مهمتر از آن اینکه قبل از انقلاب با خود آقای منتظری محشور بود و با محمد منتظری همدرس و هممباحثه بود. مهدی هاشمی از ابتدای انقلاب شخصیت چندان موثری نبود. در یک مقطعی به سپاه رفت و یکی از اعضای شورای فرماندهی سپاه شد و در بخش نهضتهای آزادیبخش مسئولیتی داشت، اما امام از همان ابتدا نگاه خوبی به مهدی هاشمی نداشت و بعد از ملاقاتی که اعضای شورای فرماندهی با امام داشتند به حاج احمد آقا میگویند: مهدی هاشمی از شورای فرماندهی برود و از همان ابتدا نسبت به حضور مهدی هاشمی پیرامون آقای منتظری نظر منفی داشتند، اما اینکه آیا بههمخوردن روابط بین امام و آقای منتظری در قضیة قائم مقامی رهبری صرفاً به مهدی برمیگردد، اینگونه نیست و موضوع مهدی هاشمی این جریان را تشدید کرد. البته در این فیلم تاحدودی در این قضیه افراط شده و نقش مهدی هاشمی خیلی پررنگتر نشان داده شده است.
* آقای احمد منتظری در این مستند یک جمله کلیدی دارد و میگوید: «هر کسی نقطه ضعفی دارد و نقطه صعف آقای منتظری هم مهدی هاشمی بود.» این نشان میدهد که حتی در بیت آقای منتظری هم مهدی هاشمی مخالف داشته است.
در بیت آقای منتظری دودستگی وجود داشت؛ گروه اندکی بودند که طرفدار مهدی هاشمی بودند و محورشان هم آقا هادی هاشمی بود و بخش گستردهتری بودند از جمله خود احمد آقای منتظری که حضور او در بیت آیتالله منتظری را به مصلحت نمیدانستند. البته جریان اقلیتی که حامی مهدی هاشمی بودند روی آقای منتظری نفوذ داشتند و همین نفوذ بود که موضع آقای منتظری را بهسمتی پیش میبرد که در نامههایی که امام نوشتند بهنوعی نقد آقای منتظری در حمایت از مهدی هاشمی دیده میشود.ای کاش مرحوم آقای منتظری به دلسوزیها و صلاحدیدهای احمدآقا و بخش بزرگی از علاقهمندانشان توجه میکردند و اگر این توجه صورت میگرفت شاید بسیاری از اتفاقات بعدی رخ نمیداد.
* این مستند قرار است روایت نسل سوم انقلاب از حوادث و اختلافات ابتدای انقلاب باشد. روایتی از نسل سوم و برای نسل سوم. بهنظرتان سازندگان آن تا چه اندازه توانستند از روایت نسل اول فاصله بگیرند و آیا روایتشان برای نسل سوم قانعکننده است؟
در صدر تاریخ انقلاب ایران مناقشاتی بین رهبران درجه یک و درجه دو وجود داشته و از آن تاریخ تا به امروز حداقل سه دهه گذشته است و نسل سوم اگر به گذشته نگاه میکند یک وجه تاریخی دارد از باب اطلاع از گذشته و دلیلی ندارد که مخالفت جوان رادیکال اصولگرا با یک سری اتفاقات تاریخی مبداء مخالفت او با دوست جوان اصلاحطلب خودش بشود. این مستند به نظرم روایت نسل سومی نیست. شعاری که انتخاب کردند «روایتی از زندگی آیتالله منتظری بدون سانسور» است که شعاری نسل سومی است، اما بهنظر میسد در عمل چندان به این شعار ملتزم نیستند. اگر قصدشان این بود که روایت نسل سوم و برای نسل سوم باشد باید تاریخ بهماهو تاریخ عرضه میشد. نکتة پایانی آنکه فیلم مستند شخصیتی مثل آقای منتظری نمیتواند در ۱۰۰ دقیقه خلاصه بشود و ضرورتاً باید سریالی باشد و در هر قسمت به فصلی خاص پرداخته شود. اگر کسی قصد داشته باشد زندگی و شخصیت آقای منتظری را در مدیوم تصویری روایت کند بیش از ۱۵ ساعت فیلم باید عرضه کند. بههر حال این فیلم میتواند مبدأ و مبنایی قرار گیرد برای تولید فیلمهای بعد.