فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
قدمت تاریخی اصلاحطلبی به دوران مشروطه برمیگردد. دورانی که در آن مشروطهخواهان با یک اقدام فوری و عاجل به دنبال تغییر نبودند. لذا تغییر را با آگاهسازی مردم و انتشار روزنامهها دنبال کردند، تا اینکه در اقشار تحصیلکرده جامعه کمکم پوستاندازی انجام شد و ایران به مشروطه رسید. هرچند مشروطه به اندازه کافی بالغ نبود و نتوانست نتیجه مناسب بگیرد اما این تجربه بسیار خوبی برای ماست که بدانیم نه باید جلوتر از مردم و نه عقبتر گام برداریم زیرا پیش رفتن با جامعه قطعا رمز پیروزی اصلاحطلبان و تمام حزبهای جامعه است.
لذا در شرایط کنونی کشور، علاوه بر بحث اصولگرایی و اصلاحطلبی، بزرگترین مشکل مردم معیشت آنهاست. بنابراین باید تامل کنیم که آیا ما اصلاحطلبان برای حل معضلات معیشتی مردم برنامهای داریم و آیا هرگز راهکار مشخصی در دورانی که دولت بیشترین فشارها و سختیها را پشت سر میگذارد، تنظیم کردهایم. اگر بنا فقط بر شعار دادن باشد که راحتترین کار را برگزیدهایم. اصولگرایان همیشه منتقد دولت هم به غیر از هجمههای بیشمارشان، بهتر است که بیایند و راهکارهایشان را برای برونرفت دولت از مشکلات اقتصادی معرفی کنند. کشمکشهای سیاسی و اینکه اصولگرایان گمان میکنند اگر زمام امور دست خودشان بود اوضاع بهتری داشتیم، جز دلسردی و دلزدگی میان مردم دستاورد دیگری نخواهند داشت. بنابراین اگر بخواهیم در انتخاباتهای آتی امید را دوباره به مردم بازگردانیم قطعا و بدون برنامهای مدون موفق نخواهیم بود.
زمانی که در جامعه مدنی نوعی ایدئولوژی یا تفکری خاص شکل میگیرد و آن تفکر برای جذب مخاطبانش تلاش بسیاری میکند، قطعا باید اصول مشخصی را برای خودش مشخص کند. این اصول شامل تمام جنبههای اعتقادی و فکرهایی است که در مورد مواضع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تعریف میشود.
اتفاق خوبی که در سالهای اخیر افتاده، وحدت احزاب اصلاحطلب در شورای عالی اصلاحات است. شورای عالی اصلاحات سعی کرد از افراد مشترکی حمایت کند و حرفهای مشترکی بزند اما درکنار همین اتفاق خوب، مساله تأسف بار پیش آمده این است که هیچ منشوری برای اصلاحطلبی تاکنون نوشته نشده و به طور اجماع هم روی کاغذ نیامده است.
این درحالی است که حتی خود اصلاحطلبان هم طیف اصلاحطلبی را به طور دقیق نمیشناسند حتی نمیدانیم که مواضعمان در مشکلات اجتماعی، تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی مشخصا چیست. امروز برای اصلاحطلبان که در برخی موارد با یکدیگر اختلاف نظر دارند و در مواردی متفق هستند، بهترین فرصت جهت نوشتن این منشور در شورای عالی اصلاحطلبان است تا بتوانند اتفاق نظر طیفهای معتدل یا تندروتر را جذب کنند.
نوشتن منشور اولا موضع اصلاحطلبان را در موارد مختلف مشخص میکند و اگر میخواهیم در موارد اجرایی و تصمیمگیریها در مجلس افرادی را معرفی کنیم، باید مطمئن شویم که آن افراد به منشور نوشتهشده اعتقاد دارند. تا الان اینطور نبوده است. هر فردی که مثلا عکس آقای خاتمی یا آیت الله هاشمی رفسنجانی را همراه داشت اصلاحطلب شمرده میشد و این درحالی است که صرفا طرفداری فرد یا افرادی از مسالهای اصلاحطلبانه، حمل بر اصلاحطلب بودنشان نیست. زیرا با همین تفکر است که دربسیاری از موارد بسیار راحت برخی را وارد لیست اصلاحطلبان کردیم و وارد مجلس و شورای شهر شدند اما معلوم نیست که مواضع اینهایی که به واسطه لیست اصلاحطلبی رای آوردند چیست. ما هم اعلام مواضع نکرده ایم که آنها چه تفکری دارند.
البته حزب کارگزاران جزو احزابی بوده که این منشور را به صورت پیشرو در ابتدای فعالیتش نوشت. این حزب در منشور نوشته است افکارش ایدئولوژیهای سیاسی، مواضع اجتماعی و اقتصادیاش چیست. گمان نمیکنم که احزاب دیگر به این شکل چنین منشوری را تدوین کرده باشند که اگر هم تهیه کردند هنوز خیلی کامل و جامع نیست.
ما در شورای عالی اصلاحطلبان قبل از اینکه بخواهیم روی افراد چانهزنی کنیم، در نگارش منشور فکری اصلاحطلبان چانهزنی کنیم. وقتی این منشور را نوشتیم آن موقع هر فردی که بخواهد از طرف این شورا وارد لیستها شده یا برای کاندیداتوری مجلس یا شورا یا ریاستجمهوری معرفی شود باید اول ببینیم با خط کشی منشور اصلاحطلبان چقدر هماهنگ است و چقدر همخوانی دارد. پس از آن اگر فرد انتخاب شد آن وقت مطالباتمان از او باید بر اساس این منشور باشد. و اگر خارج از منشور بود مشخص میشود که آن فرد با اصلاحطلبان همراه نیست یا حتی زاویه دارد. ما باید اصلاحطلبی را تعریف کنیم نه اینکه با عنوان اصلاحطلب بودن افراد از آنها حمایت کنیم یا اینکه بخواهیم کسی را رد کنیم.
نماد اصلاحطلبی را اصلاحطلبی میدانیم نه برانداز بودن. لذا باید بپذیریم اصلاحطلبی یعنی امکان تغییر و اصلاح آنچه اکنون در جامعه وجود دارد. برخی از تندرویها که دوستان اصلاحطلب در سالهای گذشته انجام دادهاند، قطعا منطقی نبوده است. جامعه ایران نیاز مبرمی به پوستاندازی دارد. لذا باید سطح آگاهی مردم را بالا ببریم تا بتوانیم هرچقدر سخت مواضع اصلاحی و موضوعاتی را که بر آن اشراف داریم، پیش ببریم. مسائلی را که در حیطه اختیارات اصلاحطلبان نیست و بهراحتی هم تغییر پیدا نمیکند، در نتیجه فرهنگسازی اطلاعرسانی کنیم. درغیر این صورت موضعگیریهای تند و براندازانهای که برخی افراد از روی ناآگاهی اتخاذ میکنند، ما را به بیراهه میکشاند.
منبع: روزنامه سازندگی