محسن هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
یکی از ارکان نظری گفتمان اصلاحطلبی، پاسخگویی نسبت به قدرت است، پاسخگویی نسبت به شهروندان درباره عملکردی که بهواسطه رای آنان به نمایندگان اصلاحطلب، رقم خورده است، انتظار بحقی است که باید اعضای فهرست امید به برآورده کردن آن ملتزم باشد و در این میان، شاید به دلیل آنکه مدیریت شهری کلانشهرها، بیش از دولت و مجلس شورای اسلامی تنها حوزهای است که تقریبا بهصورت یکدست در اختیار فهرست امید و اصلاحطلبان است، این پاسخگویی در حوزه مدیریت شهری اهمیت بیشتری مییابد.
بنابراین تلاش میکنیم که در این نوشتار به این پرسش بحق از سوی مردم پاسخ بدهیم که حاصل عملکرد اصلاحطلبان در مدیریت شهری تهران، طی 20 ماه مسئولیت خود، بهویژه سال 1397 چه بوده است:
نکته نخستی که باید در ارزیابی عملکرد مدیریت شهری تهران در نظر بگیریم، بیثباتی رخ داده در مدیریت شهرداری تهران است و طبیعی است برای شهری که شهردار قبلی آن به مدت 12 سال، تصدی مدیریت شهری را برعهده داشت و رکورددار تاریخ بلدیه است، انتصاب شهرداران شش ماهه، میتواند آسیبهای فراوانی به ثبات مدیریتی و برنامهریزی درازمدت شهر وارد کند و از این رو اگرچه خواسته اکثریت اعضای شورای شهر تهران، در انتخاب شهردار منتخب خود با وجود برخی مخالفتها، همواره به نتیجه رسیده و شهرداران منتخب با دخالت رئیسجمهور موفق به دریافت حکم رسمی شهرداری تهران شدهاند، اما نمیتوان کاستیها در پروسه انتخاب شهردار را نادیده گرفت و شاید اگر پروسه جامعتر و هوشمندانهتری با درنظر گرفتن محدودیتها و واقعیتهای جامعه و پیش بینی تغییرات در قوانین طراحی میشد، قدری از بیثباتی ایجاد شده در مدیریت شهری کاسته میشد.
اما در بعد عملکرد اجرایی مدیریت شهری، ارزیابی عملکرد بدون در نظر گرفتن واقعیات عینی منصفانه نیست، مقایسه دستاوردهای اجرایی مدیریت شهری جدید با گذشته بایست براساس معیارها و شرایط هر دوره صورت گیرد، طی دوسال گذشته با توجه به رکود اقتصادی حاکم بر کشور و رکود مضاعف صنعت ساختمان، منابع مالی مدیریت شهری روند کاهشی را تجربه کرده است و استفاده از راه حل جایگزین یعنی منابع و تسهیلات اعتباری و بانکی نیز به دلیل بدهی انباشته شهرداری تهران و شرکتهای وابسته به سیستم بانکی کشور، دشوار گردیده است، افزایش تنش در حوزه سیاست خارجی و بازگشت تحریمها نیز بر دشواری تامین تجهیزات واعتبارات مورد نیاز پروژههای بزرگ حمل ونقل شهری افزوده است، طبیعی است که این عوامل تاثیر خود را بر عملکرد شهرداری در بعد توسعه و فعالیتهای عمرانی خواهند گذاشت.
اما نمیتوان همه مشکلات را در اداره شهر به عوامل بیرونی ربط داد و راهبرد و عملکرد مدیریت شهری را بدون نقص دانست. طبیعی است که مدیریت شهری جدید کمابیش از وضعیت شهر، رکود، بدهیها و مشکلات آگاه بود و این انتظار در جامعه وجود داشت که با عملگرایی و واقعگرایی، از مزیتها و فرصتهای موجود برای عبور از چالشها استفاده کند، اما آیا این انتظار کاملا محقق شده است؟
طبیعی بود که زمان، منابع مالی و فضای لازم برای آغاز پروژههای عمرانی بزرگ مانند تونلها و بزرگراهها برای مدیریت شهری وجود نداشت و حتی در اولویت قراردادن این نوع پروژهها نیز از نظر علمی و کارشناسی با تردید مواجه است، اما استفاده از زیرساختهای موجود در حوزه حمل ونقل عمومی میتوانست یک فرصت و مزیت برای مدیریت شهری جدید باشد تا با ظرفیتسازی در این بخش، معضلات اصلی شهرتهران یعنی ترافیک وآلودگی هوا را بهبود بخشد.
در حوزه فرهنگی – اجتماعی اگرچه منابع مالی برای سیاستهای تصدی گرانه در شرایط فعلی وجود ندارد اما استفاده از ظرفیتهای مردمی و داوطلبانه و میدان دادن به سمنها و تشکلهای مردمنهاد در حوزه فرهنگ و اجتماع بهویژه با توجه به بدنه نخبه اصلاحطلبان و ظرفیت مناسب این طیف برای استفاده از شبکههای اجتماعی برای فعالیتهای مدنی این اتفاق نیز بهصورت شاخصی رخ نداد.
با این وجود راهاندازی و تکمیل تعدادی از پروژههای کوچک و متوسط شهری به دنبال مذاکرات صورتگرفته با قرارگاه خاتم، بزرگترین پیمانکار عمرانی شهر تهران، موجب بهرهبرداری از بخشی این پروژهها گردید، اما برای ایجاد تحول در حوزه فعالیتهای عمرانی بهخصوص در تکمیل و تجهیز خطوط نیمهتمام متروی تهران که میتواند ظرفیت ناوگان ریلی شهر تهران از حدود دو میلیون سفر روزانه فعلی، به 5 میلیون سفر برساند نیاز به عزمی جدی و ملی وجود دارد.
اهمیت این پروژه و تاثیرات مستقیم آن بر دو معضل اصلی پایتخت یعنی آلودگی هوا و ترافیک و همچنین صرفهجویی در مصرف سوخت و کمک به اقتصاد ملی در حدی است که با رایزنیهای صورتگرفته و توجه ویژه مقام معظم رهبری و رئیسجمهور، زمینه مساعدت و تسریع در این پروژه فراهم شده است که امیدواریم سال 1398، شاهد جهش در روند تامین تجهیزات و تکمیل متروی تهران که میتواند به مهمترین نماد اقتصاد مقاومتی و عدالت اجتماعی در کشور تبدیل گردد باشیم.
محور دیگر دستاوردهای اصلاحطلبان در حوزه شفافیت و مبارزه با رانتها و تبعیضهاست، راه اندازی سامانه شفافیت که وضعیت قراردادهای متوسط و بزرگ شهری را به صورت شفاف به اطلاع افکار عمومی میرساند، نخستین گام در حوزه مدیریت شهری بود که در فروردین ماه و در تودیع دکتر نجفی برداشته شد و اواخر سال با قرار گرفتن اطلاعات کلیه پرسنل شهرداری تهران در شبکه عمومی اطلاعات، گام دوم نیز در این مسیر به نتیجه رسید، سامانه بازار کار داخل نیز از اقدامات مفید حوزه منابع انسانی شهرداری تهران بود که موجبات رقابتی شدن انتصابات داخلی را فراهم میکند اما هنوز در انتصابات، نیاز به تحولی چشمگیر و فراگیر شدن فرآیند رقابت و انتشار فراخوان برای پستهای مدیریتی جهت حضور آزادانه داوطلبان وجود دارد که نارضایتی ایجاد شده و ابهامات انتصابات گذشته را کاهش دهد.
نتیجه نگرش سیاسی به اجرا، چیزی جز تضعیف کارشناسی و تکنوکراسی در مجموعه نخواهد شد و وارد کردن مدیران از خارج از مجموعه که به فرصت زیادی برای آشنایی با مدیریت شهری و شناخت پیچیدگیها و ظرائف اجرا در این حوزه نیاز دارند، با عملگرایی فاصله دارد، طبیعی است با وجود حدود هفتاد هزار نیروی موجود در بدنه شهرداری تهران، انتخاب فردی متخصص و باتجربه که حتی از نظر سلایق سیاسی نیز فاصله چندانی با دیدگاههای مدیران بالادستی نداشته باشد، کار دشواری نبوده و نیست، اما روند وارد کردن مدیران فاقد تجربه در حوزه شهری در طول 20 ماه گذشته تداوم داشته و پیامدهای خاص آن نیز به مدیریت شهری تحمیل شده است.
بهصورت عمومی باید گفت، افکار عمومی و بدنه اجتماعی اصلاحطلبان برای ارزیابی عملکرد و سنجیدن کارنامه نمایندگان خود نیاز به ارائه اطلاعات شفافتر و دقیقتری از مدیریت شهری دارند، بدون این نگاه کارشناسی، سرخوردگی عمومی موجود در جامعه هیچ حوزهای را از ناامیدی مصون نگاه نخواهد داشت و البته مدیریت شهری نیز باید نقاط ضعف وکاستیهای خود را در عمل به وعدهها و تحقق مطالبات عمومی بپذیرد.
اختیارات مدیریت شهری، همچنان و با وجود سپری شدن بیست سال از تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا، هنوز درصد کمی از حوزههای پیش بینی شده در قوانین را شامل میشود و این محدودیت با اقدامات جدید دولت و مجلس در واریز عوارض و درآمدهای مالیاتی شهری به خزانه در حال تشدید است، بنابراین انتظارات افکارعمومی نیز باید مطابق با اختیارات و امکانات مدیریت شهری تعدیل وتنظیم گردد.
استفاده از قابلیت نیروهای داوطلب و تشکلهای مردم نهاد در حوزه فرهنگی و مقابله با آسیبهای اجتماعی، تسهیل و هدایت مشارکت عمومی در نوسازی بافتهای فرسوده، تجهیز سیستم حمل ونقل عمومی و کاهش ترافیک وآلودگی هوا و ساماندهی بارگذاری و شهرسازی در چارچوب طرح تفصیلی در کنار تقویت شفافیت، رقابت و رانتستیزی در مدیریت شهری اقداماتی است که میتواند به موفقیت اصلاحطلبان در مدیریت شهری در سال پیشرو کمک کند.
تجربه تندروی و حرکتهای رادیکال جریانات سیاسی در طول چهار دهه سپری شده از انقلاب پیش روی ما گشوده شده است و از این رو نباید به تکرار اشتباهات گذشته دست بزنیم، میانهروی و اعتدال در رویکردهای سیاسی و اجرایی، کارآیی و بهرهوری را در فعالیتهای اجرایی بیشینه میکند و از این رو، نارضایتی موجود در بدنه اجتماعی از شرایط جامعه، ما را نباید به دام رادیکالیسم و افراطیگری بیاندازد چراکه تندروی، ناکارآمدی، اختلال در خدمترسانی و تقابل با سایر دستگاههای حاکمیتی را تشدید خواهد کرد که این مغایر با نیازهای معیشتی جامعه و خواست جامعه نیست.
منبع: روزنامه سازندگی