احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
با وجود تحلیلهای مختلف در باب سفر نخستوزیر ژاپن به ایران، من آن را سفر موفقیتآمیزی ارزیابی میکنم. واقعیت این است که این کشور شریک مناسبی برای امریکا و یکی از کشورهای قدرتمند اقتصادی است و صحبتهایی که در این سفر میان او و مسئولان ایران ردوبدل شد هیچکدام حاکی از شکست سفر او نبود. البته خیلیها معتقد بودند که سفر آبه به قصد میانجیگری میان امریکا و ایران انجام شد و از این منظر آن را شکستخورده میدانند که منجر به پیام مثبتی از سوی ایران در این باره نشد. در حالی که نکته مهم به لحاظ دیپلماتیک این است که اصل این سفر و پیامرسانی آبه به انجام رسید. درست است که ایران پیام خاصی به او نداد اما سخنانی که رهبر انقلاب با شخص آبه بیان کردند در واقع نوعی پیام روشن به آن طرف بود. بنابراین هم اصل پیام ردوبدل شد و هم به نحو مناسبی این کار انجام گرفت؛ چراکه این پیام به روشنی و صراحت به طرف مقابل منتقل شد که شما قابل اعتماد نیستید. از این نظر من سفر آبه را سفر موفقیتآمیزی میدانم. البته موضع رسمی ایران تا پیش از سفر نخستوزیر ژاپن این بود که ایران به دنبال احیای روابط سنتی خودش با ژاپن و احیای روابط دوجانبه خود با این کشور است. اگر از این منظر به سفر آبه نگاه کنیم علائم خاصی از دستیابی به این هدف دیده نمیشود؛ هرچند این سفر در مجموع میتواند آغازگر روابط بهتری هم میان طرفین باشد. بنابراین اگر از منظر میانجیگری آبه در روابط ایران و امریکا بخواهیم به این سفر نگاه کنیم میتوانیم بگوییم ایران توانست دلخوریهایی که از امریکا دارد را به گوش آنها برساند و پیام آنها برای مذاکره با ایران را هم دریافت کند. اما از منظر روابط دوجانبه با ژاپن هم میشود گفت آنچه اتفاق افتاد دستکم تاثیر منفی بر این روابط نداشت و اتفاقا تاثیری هرچند کم اما مثبت بر این رابطه داشت. هرچند من مانند عدهای که معتقدند ایران فرصت خوب احیای رابطه خود با ژاپن را در این سفر از دست داد، فرصت را ازدسترفته نمیبینم اما واقعیت این است که با وجود اعلام اهداف دیپلماتیک ایران از این سفر و تقویت روابط دوجانبه با ژاپن ما شاهد اجرای برنامه خاصی در اینباره از طرف ایران نبودیم و به نظر میرسد خللی در این رابطه وجود داشت. هرچند این نکته را هم نباید نادیده گرفت که در واقعیت هم هدف سفر آبه همان واسطهگری میان ایران و امریکا بود و در نتیجه آمادگی برای کار کردن روی روابط دو جانبه ایران و ژاپن ایجاد نشد و کاری در این زمینه صورت نگرفت. اما این سفر با یک حاشیهآفرینی خطرناک در دریای عمان و حمله به دو نفتکش هم همراه شد که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. باید پرسید چه کسی و با چه هدفی این کار را انجام داده است و آنهایی که ایران را به دست داشتن در این ماجرا متهم میکنند باید پاسخ دهند ایران چه نفعی از این حمله میتوانست ببرد؟ دستهای مشکوکی در کار هستند تا در مواقع حساس دست به کار شده و کاری را بکنند که نباید بکنند. با وجود گمانهزنیهای مختلف اما هیچکس اسمی از اسرائیل در این موضوع به میان نیاورد. در حالی که اسرائیل یکی از رژیمهایی است که بسیار طالب تشنج در منطقه است. اگر اسرائیل با نفوذی که دارد و با وجود دستگاههای اطلاعاتی پیچیدهای که هیچکس از آن بیاطلاع نیست، دارد، خودش هم دستی در این کار نداشته باشد اما احتمال آن زیاد است که این کار را به دست عوامل نفوذیشان انجام داده باشند تا بتوانند روابط ایران و امریکا را متشنجتر کنند. بنابراین معتقدم دستگاه تبلیغاتی و رسانهای و همینطور دستاندرکاران دیپلماسی ایران باید به سمت مانور روی این موضوع بروند. چرا که مبرهن است این حمله نمیتواند کار ایران باشد. زمانی که نخستوزیر ژاپن در حال دیدار از کشور است حمله به کشتیها از طرف ایرانیها معنا نمیدهد و این کار را کسانی مرتکب میشوند که دلشان میخواهد آتش جنگ برافروخته شود و یا قصد دارند ایران از شرایط موجود بیشتر در انزوا قرار بگیرد. هرچه هست موضوع میانجیگری میان ایران و امریکا ممکن است از سوی کشورهای دیگر هم مطرح شود و بعید است که از طریق ژاپن دیگر کاری در این باره صورت گیرد. در این شرایط قطعا اگر ایران نشانههای معقولتری را مشاهده کند به شکل دیگری واکنش نشان خواهد داد و پیامرسانی خواهد کرد. به این معنا که اگر امریکا دست از خصومت بردارد یا حرکت معقولی انجام دهد که معلوم شود قصد متضرر کردن منافع ایران را ندارد در این صورت ممکن است این میانجیگریها نتیجه دهد اما در غیر این صورت ایران زیر بار این موضوع نخواهد رفت.
منبع: روزنامه سازندگی