احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
میانجیگریهای اخیر فرانسه در حل مناقشات میان ایران و آمریکا، منشا گمانهزنیهای خوشبینانهای بود. خیلیها اظهارات همزمان رئیسجمهور ایران و ایمانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه درباره تسهیل شرایط مذاکره میان ایران و امریکا را به مثابه نشانههایی از کاهش تنشها میان دو کشور و به ثمر نشستن تلاشهای آقای مکرون در بهبود روابط میان دو کشور ایران و امریکا ارزیابی کرده و شادمان شدند. اگرچه در اینکه این شرایط میتوانست، موقعیت مناسبی برای کاهش خصومتها باشد اتفاق نظری وجود ندارد اما به گمان من استفاده از این موقعیت میتوانست تحریمها را کاهش داده و فضا را به سمت صلح بیشتر و پایدارتر پیش ببرد.
در همین راستا محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه بار دیگر تاکید کرده است که امکان مذاکره وجود ندارد مگر اینکه امریکا به برجام برگردد و تحریمها کاهش یابد. اما اینکه چقدر ممکن است سیر تحولات و میانجیگری فرانسه فضا را به سمتی ببرد که امریکا از مواضع خود کوتاه بیاید یا به برجام بازگردد نیازمند بررسیهای بیشتر است. به اعتقاد من اینکه امریکا از مواضع خود کوتاه بیاید امر غیرممکنی نیست و از قضا امکان آن وجود دارد. اما بازگشت امریکا به برجام تقریبا امر محالی است. چراکه آمریکا برجام را ترک کرده و پلهای پشت سرش را هم خراب کرده و این بازگشت تقریبا امکانپذیر نیست. اما اینکه آقای مکرون پیشنهاد داده هند و چین بتوانند از نفت ایران استفاده کنند تا ایران هم از تنگنا خارج شود، پیشنهادی است که وقوع آن تا حدی امکانپذیر است. این میتواند از سوی ایران به معنای کاهش تحریمها تلقی شود؛ با این تفاوت که ربطی به برجام پیدا نمیکند و برجام همچنان بدون امریکا به حیات خودش ادامه خواهد داد. فضای عمومی اینطور القا میکند که امریکا آماده پارهای گذشتها است. و میانجیگری فرانسه و ژاپن هم در این امر تا حدی موثر واقع شده است. چرا که طرفداران این نظریه روز به روز در حال افزایش هستند که ادامه حصر ایران بیش از این ضایعات بسیاری به بار میآورد، اما در عین حال جمهوری اسلامی ایران را از پای در نمیآورد. بنابراین همه اینها در مجموع ممکن است امریکا را به این نتیجه برساند به ایران اجازه بدهد تا نفت خود را در حد محدود بفروشد و در نتیجه آن تا حدودی تنشها میان ایران و امریکا کاهش یابد. البته نمیتوان با قاطعیت گفت سیر تحولات به این سمت وسو در حرکت است که تنشها کاهش یابد. چون هیچ چیز معلوم نیست و هر لحظه مجموعه شرایط، حکم جدیدی اقتضا میکند. به نحوی که ممکن است اوضاع تا پرتگاه برخورد هم پیش برود. اما فعلا اوضاع و احوال در شرایط بینابینی است و وضعیت بسیار سیال است و هر اتفاقی ممکن است از دل این شرایط بیرون بیاید؛ حتی جنگ. به این دلیل ما امیدواریم این تلاشها به نتیجه برسد. در واقع در قالب همین پالسهای مثبت برای مذاکره و تلاشهای دیپلماتیک است که ممکن است هر لحظه دود سفید از جانب غرب بلند شود و از این سو ایران هم تا حدودی که خطوط قرمز آن اجازه میدهد ابتکار عمل انجام دهد و به جای جنگ به سمت صلح پیش برویم.
اما واقعیت این است که باید به اقتضائات دمیدن بارقههای صلحآمیز در این شرایط توجه کنیم. بالاخره ایران دوران سختی را از سر میگذراند و شاید تا حدودی از شرایط آرمانی برخوردار نباشد. در این شرایط ایران کمتر از گذشته میتواند به همپیمانانش کمک کند. و این امر مطلوبی برای امریکاست. در این شرایط امریکا ممکن است با این تصور که این سیاست از سوی ایران استمرار پیدا خواهد کرد، تغییراتی نسبت به ایران داشته باشد. اما از سوی دیگر ممکن است اسرائیل و لابیهای اسرائیل حلقه محاصره را نسبت به ایران تنگتر کنند. بر همین اساس به نظر میرسد همه چیز فعلا در تعلیق است و هر شرایطی از صلح تا جنگ امکانپذیر است.
در این شرایط طرفداران این نگاه از ایران انتظار دارند که سیاستهای خود را تعدیل کند. چرا که طرفداران این نگاه معتقدند امریکا برای برداشتن تحریمها نیاز به دلگرمی دارد. طرفداران این نگاه معتقدند ایران اگر سر جای اولیه خود بایستد و هیچ امتیازی ندهد این موضوع موکول به محال است که امریکاییها بدون دریافت چیزی امتیازاتی داده و تحریمها را کاهش بدهند. اما امتیازاتی که در این شرایط آمریکاییها به ایران خواهند داد در درجه اول در زمینه فروش نفت است. اقتصاد ایران بسیار صدمه دیده است و بهترین راهی که میتواند از این حالت خارج شود فروش نفت است. به همین دلیل بیشترین تمرکز بر اجازه فروش نفت به ایران است. امتیاز دیگر کاهش تشنجات در خلیج فارس و تنگه هرمز خواهد بود.
اما در مقابل این انتظار وجود دارد که ایران امتیازاتی بدهد. از جمله اینکه باید در زمینه غنیسازی به حالت اول و دوره برجام و غنیسازی کمتر از سه درصد برگردد و با این اقدام نشانه خوبی به غرب مخابره کند. از طرف دیگر این انتظار هم وجود دارد که آرامش همچون گذشته در تنگه هرمز برای کشتیهای مختلف برقرار باشد. به علاوه آنها میخواهند در مجموع سیاستهای موشکی ایران هم متوقف شود. به این معنا که ایران به سمت موشکهای با برد بیش از دو هزار کیلومتر پیش نرود و نقشآفرینی ایران در کشورهای منطقه نیز محدود شود. اینکه آیا ایران در نهایت حاضر است همه یا برخی از این امتیازات را عملی کند یا خیر هنوز مشخص نیست. اما طبیعی است که برداشتن گام سوم ایران در کاهش تعهدات به برجام میتواند این شرایط را برای غرب سختتر کند. یعنی اگر ایران شروع به غنیسازی اورانیوم کند این امری است که غرب را به وحشت وا میدارد. ولی بیشتر از همه این وضعیت اسرائیل را نگران خواهد کرد. در این شرایط برخی با توجه به نمونهای همچون کره شمالی و مذاکرات بیسرانجام آن با امریکا معتقدند که مقاومت بیشتر ایران و خروج از برجام میتواند طرف مقابل ایران را وادار به پذیرش مواضع ایران کند. این البته در حد یک نظریه است. اما جنس مذاکره انعطافپذیری با رویکرد نفع حداکثری است. به همین دلیل بعید است که هیچ طرفی با پافشاری صد در صدی بر مواضع خود بتواند نتیجهای بگیرد. از این رو به نظر میرسد اینکه ایران یا غرب بر مواضع خود اصرار کنند چیزی را حل نخواهد کرد. نه ایران با سرسختی بیشتر غرب حاضر به دادن امتیاز است و نه غربیها با مواضع سرسختانهتر ایران امتیازات بیشتری خواهند داد. البته در مواجهه با غربیها باید با احتیاط رفتار کرد و تا جایی که میشود امتیازاتی نداد. چرا که هدف نهایی آنان همین است که سیر رشد ایران کاهش پیدا کند. اما با همه اینها در نهایت گمان نمیکنم حتی با مقاومت بیشتر ایران وضعیت از شرایط موجود بدتر شود. بنابراین (ما اطلاعات زیادی در این زمینه نداریم) اگر منابع ایران به گونهای است که اجازه میدهد مقاومت سرسختانه را ادامه بدهد، این سیاست درستتری است و باید آن را اجرا کند.
منبع: روزنامه سازندگی