سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
شرایط امروز ایران شرایطی با نقاط منفی و مثبت است و برای ارزیابی این شرایط باید همه این موارد را توأمان مدنظر قرار داد. اگر از منظر تحقق اهداف اقتصادی که برای کشور وجود داشته، از دریچه تحقق سند چش مانداز توسعه 1404 به مسائل ایران نگاه کنیم، میتوانیم ارزیابی جامعی از نقطهای که باید میبودیم و نقطهای که هستیم خواهیم داشت.
بر اساس سند چشمانداز 1404 ایران باید در منطقه رتبه اول از جهت توسعه اقتصادی، سرانه تولید ناخالص داخلی، تولید علم و تولید دانش، رفاه و شاخصهای توسعه انسانی باشیم. درحالیکه شش سال بیشتر به سال 1404 باقی نمانده است و ما به این اهداف بلند نرسیدیم و فاصله زیادی داریم. به طور مثال قرار بود اقتصاد ایران سالانه 6 درصد رشد کند اما رشد اقتصادی ایران بیش از یک و نیم درصد محقق نشده است. امروز حجم اقتصاد ایران از نصف حجم اقتصاد ترکیه کمتر است و به طور تقریبی نصف اقتصاد عربستان است و حتی کشور کوچکی مثل امارات حجم اقتصادی بیش از اقتصاد ایران دارد. طبیعتا این عقبماندگی نسبت به تحقق سند چشمانداز، مشکلاتی را برای جامعه به همراه داشته است و در واقع وجود 5 میلیون نفر نیروهای تحصیلکرده دانشگاهی بیکار، بازگشت تورم به اقتصاد و عدم تعادل در درآمد و هزینههای خانوارهای شهری و متوسط شهری از آثار نامناسب عدم تحقق اهداف سند چشم انداز است. بخش مهمی از عدم تحقق آرمانها و اهداف بلند هم ناشی از دشمنیهای تمامنشدنی و رو به تزاید آمریکاییها به طور خاص و ضعف اروپا و ضعف متحدان ایران -چه روسیه و چه چین- بوده که نتوانستند در مقابل کارهای خلاف قانون آمریکا ایستادگی کنند. البته بخشهایی از عدم تحقق این اهداف به مدیریت داخلی کشور، مدیریت اجرایی و ساختارهای ناهمگون و ناهماهنگ به قوای سهگانه ایران بر میگردد که در جای خود قابل تجزیه و تحلیل است.
از منظری دیگر شرایط ایران، شرایطی ویژه از جهت تحقق استقلال سیاسی است. عزت ایران در منطقه و قدرت و شکوه ایران در منطقه خاورمیانه و منطقه خلیج فارس ما در شرایط فوقالعاده مناسبی هستیم.
برای درک بهتر این مساله باید نگاهی گذرا به تاریخ ایران داشته باشیم. یکی از دوران خوب ایران، دوران صفویه و بازه زمانی پادشاهی شاه عباس بوده است که در این دوران اتفاقات مهمی افتاد به طور مثال در غرب ایران حملات پی در پی ازبکها رخ داد که باعث ناامنی شرق ایران شده بود اما شاه عباس با قاطعیت تمام توانست امنیت شرق ایران را تضمین کند و بعد از آن دیگر این مرزها امن بود.
در جنوب کشور نیز بندرگمبرون قدیم یا دیروز بندرعباس امروزی از دست پرتغالیها خارج شد و حکومت ایران توانست حاکمیت خود را با قاطعیت بر خلیجفارس اعمال کند. در غرب ایران با عثمانیها جنگهای موفقی داشتیم و توانستیم مرزهای غربی کشور را تفکیک کنیم اما متاسفانه در پایان دوره صفویه و در نبود یک پادشاه مقتدر ایران، دچار ضعفهایی شد که حتی فتنه افغانها رخ داد و حکومت صفویه نتوانست این فتنه را دفع کند که منجر به سقوط پایتخت شد. لازم به ذکر است که در آن زمان افغانها خارجی نبودند و جزئی از ایران بودند. در ادامه نگاه به تاریخ، پس از دوران صفویه، دوران درخشان و کوتاه « نادر» را داریم. نادر در جنگ با روسها و عثمانها موفقیتهای زیادی داشت. علاوه بر این، نادرتوانست افغانها را از اصفهان بیرون کند و آنها را تا کابل و از آنجا تا دهلی نیز تعقیب کرد و دهلی را با توجه به اینکه به افغانهای شورشی پناه داده بودند، تصرف کرد. شکوه ایران دوباره در دوره نادرشاه بازسازی شد. پس از کشته شدن نادر، ایران دچار بیماری مزمنی شد که همواره بخشهایی را از دست دادیم. به طور خاص در دوران قاجاریه افغانستان را از دست دادیم و هم طی جنگهای اول و دوم ایران و روسیه قفقاز را از دست دادیم و در انتهای دوره قاجار در جنگ جهانی اول، ایران وضعیت بسیار بدی پیدا کرد که از شمال و جنوب ایران اشغال شد و رفع این مساله سالها طول کشید. بعد از دوره مشروطیت موضوع «تحصن ومراجعه آزادیخواهان به سفارتهای انگلیس وروسیه» در سیاست داخلی ایران باب شد. نقشی که سفرای انگلیس و روسیه در ایران پیدا کردند برای اینکه در مسائل داخلی ایران دخالت کنند، در این دوره حائز اهمیت است. در جنگ جهانی دوم ایران توسط دو قدرت مهم انگلیس و روسیه اشغال میشود و با اولتیماتوم سفیر انگلیس، پادشاه ایران استعفاء و خاک ایران را ترک میکند و انگلیسیها او را تا موریس بدرقه و تبعید میکنند. صحنه دردناکی در تاریخ معاصر ایران وجود دارد که محمدرضا با چه شرایطی برای ادای سوگند پادشاهی وارد مجلس شده است. روزی که قرار بود محمدرضا با مدیریت فروغی به مجلس برود و سوگند پادشاهی یاد کند، محمدرضا را در کف اتومبیل خوابانده و از در کارکنان مجلس او را به مجلس بردند، از ترس اینکه مبادا ماموران انگلیس و روسیه او را به گروگان بگیرند. ایران چنین تاریخ دردناکی را پشت سر گذاشته است و حتی در دوران پهلوی دوم که برخی ادعای عزتمندی آن را دارند، با تصمیم انگلیسیها به راحتی بهرهای را از دست دادیم و بخشی از خاک ایران در جنوب خلیجفارس از ایران جدا شد. حاکم قبلی بحرین آقای «شیخ عیسی» شناسنامهای صادره شیراز داشت اما ایران به راحتی این خاک را از دست داد. امروز که به صحنه منطقه و ایران نگاه میکنیم، نقشی از شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی « به خوبی محقق شده و استقلال سیاسی ایران بهگونهای است که ایران در مورد منطقه تصمیم میگیرد و حرف آخر را در منطقه میزند و قدرت اصلی در منطقه است. اثبات این ادعا با چند نمونه کوچک قابل انجام است. به طور مثال عربستان در لبنان با ایران رقابت داشت اما بازنده شد و امروز ایران برنده در صحنه لبنان است. در سوریه نیز عربستان، قطر، ترکیه و آمریکا حضور داشتند اما ایران توانست با اتحاد با سوریه، صحنه و معادله را تغییر دهد. در عراق هم آمریکاییها چند میلیارد دلار هزینه کردند اما این ایرانیها هستند که متحد عراق شمرده میشوند و اولین رقم توریستی عراق هستند و تنها در ایام اربعین 5 میلیون ایرانی در راهپیمایی، میهمان مردم عراق هستند. صحنه عراق، صحنه زیبای هماهنگی دو کشور بزرگ شیعه شده است.
اگر این شکوه و عظمت امروز ساخته شده است باید به پایداری آن فکر کنیم چرا که با نگاه به تاریخ دیدیم که در برههای از زمان تا دهلی نیز زیر سلطه ایران بوده است اما پیشروی تنها منجر به استقرار یک سیستم پایدار حکومتی نشده است. در این رابطه توجه به چند نکته ضروری است. نکته اول اینکه، اقتدار امروز نظام جمهوری اسلامی ایران – که نقش بیبدیل رهبری و نقش ممتاز دکتر روحانی به عنوان رئیسجمهور در آن غیر قابل انکار است- ناشی از هماهنگی کامل دولت و رهبری و نیروهای مسلح بوده است که باید از آن بهترین استفاده برای استقرار یک صلح پایدار در منطقه شود. امروز ایران باید از موضع قدرت مدافع یک صلح پایدار در منطقه باشد و اقتدار خود را هزینه کند تا درگیریها در منطقه اتمام یابد. نباید از یاد برد که منطقه ما چند جنگ پرهزینه را تجربه کرده است؛ جنگ ایران و عراق، لشکرکشی صدام به کویت، جنگ پرهزینه ناتو و متحدان غربی در برخورد با صدام در دو جنگ خلیج فارس، جنگهای 40 ساله افغانستان و جنگ خانمانسوز سوریه. این منطقه زخم خورده است و ما نباید پا جای پای اروپا بگذاریم که در دو جنگ جهانی ویران شد و خسارتهای سنگینی را مردم اروپا تحمل کردند و بعد از خسارتهای سنگین عاقل شدند و امروز در صلح با هم زندگی میکنند. دلیلی ندارد تجربه پرهزینه اروپا را در منطقه خلیجفارس تکرار کنیم. برای منطقه ما که درگیر مشکلات زیست محیطی و توسعه انسانی است و از رشد اقتصادی پایین رنج میبرد، جنگهای تجربه شده کافی است. امروز ایران در موضع قدرت باید پرچمدار صلح پایدار باشد و با اقتدار پایان جنگها را رقم بزند. اقتدار امروز ایران باید در راه مصالحه مورد استفاده قرار بگیرد.
نکته دوم اینکه، عزت و شکوهی که صرفا به قدرت نظامی و دفاعی متکی باشد، عزت و شکوه پایداری نخواهد بود و در نبود رهبر قدرتمندی همانند آقای خامنهای این قدرت فرومیریزد. ما اگر میخواهیم این قدرت پایدار بماند و به تمدن ایران-اسلامی منتهی شود باید به ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران نیز فکر کنیم.
ایران باید در ابعاد اقتصادی با رشد سریع اقتصاد نیرومندی را پایهگذاری کند. اگر از برنامه اول براساس نرخخ رشد 7/6 درصد – که در برنامه اول تاکید شده- کارها را پیش برده بودیم، اقتصاد ایران امروز به جای آنکه 400 میلیارد دلار گردش داشته باشد میتوانست گردشی معادل 2 هزار و 500 میلیارد دلار باشد. ما امروز باید اقتصادی سه برابر ترکیه و عربستان میداشتیم. برای اینکه شکوه و عظمت خود را حفظ کنیم باید در اقتصاد بزر گتر شویم و در مسائل اجتماعی دغدغههای اجتماعی اعم از آسیبهای اجتماعی و امنیت روانی جامعه مشکلات را رفع کنیم و جامعهای متعادل و با رفاه را مستقر کنیم و در مسائل فرهنگی نیز باید فرهنگی نیرومند داشته باشیم و آسیبپذیری خود را در برابر فرهنگهای وارداتی کم کنیم و از فسادها و تباهیهای اقتصادی و اخلاقی فاصله بگیریم. در مسائل سیاسی نیز باید چرخش قدرت بر اساس سلیقه مردم و حضور سلیقههای سیاسی مختلف و رعایت حقوق اقلیت در کنار حفظ شئونات اکثریت، مورد توجه باشد. امروز نیاز داریم شکوه و عظمتی را که به دست آوردهایم - که نتیجه تدبیر مقامات و صبر مردم بوده است- به یک اقتدار و شکوه و عظمت دائمی بر پایه نیروهای امنیتی و دفاعی، اقتصاد پویا، جامعه با نشاط، فرهنگ غنی، سیاست پایدار فراگیر حفظ و به پایداری آن بیندیشیم.
منبع: روزنامه سازندگی