یداله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
پایان مهلت ثبتنام کاندیداهای انتخابات مجلس یازدهم نشان داد اصلاحطلبان دچار یک فرصتسوزی تازه شدهاند. متاسفانه باید گفت شورای عالی اصلاحطلبان که متولی هدایت امر انتخابات در تمامی حوزههاست در خصوص نحوه دعوت و فراخوان داوطلبان برای ثبتنام هیچ برنامه مشخص و مدونی نداشته و در عمل به صورت کاملا منفعل و بیاثر ظاهر شد. این جای تأسف است که وقتی تصمیم بر شرکت در انتخابات است هیچ برنامهریزیای در این راستا انجام نشود. د رحالیکه باید تمامی سا زوکارهای لازم از قبل از آغاز ثبتنامها تا اتمام شمارش آرا در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بررسی، تدوین و تثبیت میشد و عوامل اجرایی آن نیز مشخص میشد تا امر اجرا را عهدهدار شوند. با این وصف شاهد هستیم د رحالیکه موضوع بررسی صلاحیت کاندیداهای نمایندگی در هیاتهای اجرایی شروع شده اما هنوز تکلیف ستاد انتخابات اصلاحطلبان در شورای عالی روشن نیست. خود این موضوع نمونه بارزی است که نشان میدهد شورای عالی از برنامههای انتخاباتی سال جاری عقب مانده است و از این پس هم مجبور است دنبالهرو تحولات باشد. مگر اینکه بخواهد جهشی در کار خود ایجاد کند. اما تا اینجای کار به دلیل بیعملی و کماثری شورای عالی در ترغیب داوطلبان جهت ثبتنام متاسفانه خیلی از چهرههای شاخص اصلاحطلب در سراسر کشور که قابلیت حضور در عرصه انتخابات و نقشآفرینی در مجلس را داشتند از قافله ثبتنامکنندگان باز ماندند. در مقابل اصولگرایان بابرنامهترعمل کردند. آنها توانستند همه چهرههایی که در این مدت روی آنها سرمایهگذاری کرده بودند را برای حضور در عرصه انتخابات و ثبتنام ترغیب کنند. اگرچه در این مرحله عملکرد اصولگرایان بهتر از اصلاحطلبان بود اما در اینکه آنها هم بتوانند به یک برنامه و لیست واحد برسند هنوز محل تردید است. با این وصف در این مرحله نسبت به اصلاحطلبان موفقتر عمل کردهاند.
بعد از آنکه فرصت ثبتنام برای بسیاری از نیروهای برجسته و واجد شرایط اصلاحطلب از دست رفت حالا زمزمههایی درباره احتمال عدم ارائه لیست از سوی اصلاحطلبان از سوی برخی از چهرههای عضو شورای عالی اصلاحطلبان شنیده میشود. هرچند من بعید میدانم این اتفاق بیفتد؛ چرا که ممکن است منجر به انشعاب در جبهه اصلاحطلبان شود. ظاهرا این دوستان به این موضوع توجه نکردهاند که بخشی از اصلاحطلبان که چهرههای شناختهشدهای نیز در میان آنها حضور دارند کاملا آماده هستند در صورتی که شورای عالی بخواهد از ارائه لیست خودداری کند آنها به صورت جریان انشعابی وارد عمل شوند و لیست بدهند. در نتیجه عدم ارائه لیست از سوی شورای عالی اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو دو نتیجه سو خواهد داشت؛ اول اینکه چهرههای اصلاحطلبی که در سراسر کشور روی حمایت شورای عالی اصلاحطلبان حساب میکردند مایوس و سرخورده میشوند و دوم اینکه حتما انشعاب صورت خواهد گرفت؛ انشعابی که با وجود آن، بعدها به وحدت رساندن این نیروها در جبهه اصلاحات کار سختی خواهد بود. اما حالا که از مرحله ثبتنام کاندیداها با هر کیفیت عبور کردیم، خوب است شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بر استراتژی پسا ثبتنام متمرکز شود. اینکه با شرایط موجود چه میتوان کرد؟ یکی از مقولات مهم در این حیطه مقوله ائتلاف با اصولگرایان میانه رو و تصمیمگیری در این خصوص است. خوشبختانه این موضوع در دستور کار برخی از عناصر برجسته اصلاحطلب قرار دارد. البته نه به صورت تشکیلاتی بلکه به صورت فردی. طبیعی است که تصمیمات این عناصر برجسته میتواند روی تصمیمات شورای عالی هم اثرگذار باشد. اگر خطر شکلگیری یک مجلس افراطی وجود داشته باشد حتما شرط عقل این است که تلاش کنیم و با بهکارگیری تدابیر ویژه از بروز این اتفاق جلوگیری کنیم.
یکی از تصمیماتی که میتوان در این راستا اتخاذ کرد و پای آن ایستاد این است که از چهرههای میانهرو و معتدل دعوت کنیم که با اصلاحطلبان همراهی کنند. من این را دور از ذهن نمیبینم و با وجود اینکه خیلی از دوستان حاضر در شورای عالی اصلاحطلبان هم اظهار نظر کردند که چنین اتفاقی نخواهد افتاد اما من اینطور فکر نمیکنم و پیشبینی میکنم در نهایت این اتفاق خواهد افتاد. چالش دیگری که جبهه اصلاحطلبی با آن مواجه است، مسئله مشارکت مردم در انتخابات است. واقعیت این است که بعضی از اصلاحطلبان در یک سال گذشته در موضعگیریهایشان نسبت به عملکرد دولت، فراکسیون امید و شورای شهر مواضع تشکیلاتی و کارشناسانه نداشتند و بعضا به صورت فردی اظهار نظرهایی کردند که برخی نارساییها در فراکسیون امید و یا دولت و یا شورای شهر را تشدید کرد. انصافا اینکه کاملا عملکرد نهادهای برآمده از رای اصلاحطلبان را زیر سوال ببریم دور از عدالت است. این در واقع نوعی خودزنی در یک سال گذشته بود و باعث شد فضا کاملا برای جریان رقیب فراهم شود به گونهای که رقبا اصلا نیاز نداشته باشند عملکرد دولت و فراکسیون امید را مورد نقد قرار دهند. آنها به عنوان یک ناظر دستکم تا مقطع ثبتنام بهتر توانستند از این فضا بهرهبرداری کنند. در واقع برخی از اصلاحطلبان خیلی تندتر از اصولگرایان علیه دولت و فراکسیون امید و شورای شهر موضع گرفتند. این باعث شد که افکار عمومی تحت تاثیر این تبلیغات و اظها رنظرها قرار گرفته و حالا به نظر میرسد نسبت به عملکرد نهادهای برآمده از آرای اصلاحطلبان قانع نیست. بنابراین میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که شاید اصلاحطلبان اقبال زیادی برای به دست آوردن توفیقاتی از آن دست که در دورههای انتخاباتی 96 یا 94 و 92 اتفاق افتاد نداشته باشند. اما با این حال نباید ناامید بود. چرا که در حوزههای انتخابی های که کوچک هستند و خیلی از ملاحظات غیرسیاسی هم در انتخاب افراد دخیل است در این حوزهها اصلاحطلبان میتوانند فعال باشند و تعدادی از کرسیهای مجلس را از آن خود کنند. البته در این شرایط تشکیل یک اقلیت قدرتمند از حیث تاثیرگذاری بعید است. واقعیت این است که وقتی در انتخابات امیدوار به حوزههای کوچک باشیم، نباید فراموش کنیم که از این حوزهها چندان عناصر برجسته سیاسی وارد مجلس نمیشوند. بنابراین نمیتوان امیدوار بود که نمایندگان آن کرسیها بتوانند مسیر تحولات را تغییر بدهند و یا تحولآفرین باشند. اما به لحاظ تصاحب کرسیهای مجلس میتوان اقلیتی را در مجلس آینده متصور بود که اصلاحطلبان از آن خود کنند.
منبع: روزنامه سازندگی