علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
حدود یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری بازار گمانهزنیهای سیاسی پیرامون این موضوع گرم شده است. در این خصوص میخواهم نکاتی را بیان کنم. به اعتقاد من در جریان اصولگرایی تجربه انتخابات مجلس و پس از آن انتخاب رئیس مجلس نشان داد که گرایشهای مختلف اصولگرایی بهرغم آن وحدت مصلحتی که حتی در غیاب رقیب به سختی حاصل شد فرسنگها دورتر از وحدت استراتژیک، بنیانی و نظری میان خود ایستادهاند. در واقع توافق آنها خیلی موقتی و مصلحتی برای عبور از مقطع انتخابات بود. به نظر میرسد این اختلافات تداوم پیدا میکند و هرچه به انتخابات ریاستجمهوری نزدیکتر شویم این اختلاف بیشتر خود را نشان خواهد داد؛ بهخصوص که انتخابات ریاست جمهوری به نسبت انتخابات مجلس خیلی استراتژیکتر است. یعنی در انتخابات مجلس به این دلیل که در شهرستانها مسائل قومی و منطقهای به میان میآید تا حد زیادی مباحث از حالت سیاسی خارج میشود اما انتخابات ریاستجمهوری اینگونه نیست. به نظر میرسد اصولگرایان دچار اختلاف شدید در آن مقطع خواهند شد. مگر اینکه از مدیریت واحدی از بالا فرمانی برای وحدت بین اصولگرایان صادر شود. البته حتی در این صورت هم لایههای جوانتر اصولگرا که در این سالها نشان دادهاند چندان فرمانپذیر نیستند ممکن است برای اصولگرایان مشکل ایجاد کنند. لذا احتمال اینکه اصولگرایان با دو یا سه کاندیدا وارد انتخابات شوند زیاد است. اما در مورد اصلاحطلبان بخشهایی از اصلاحطلبان حول و حوش انتخابات مجلس و بعدتر از آن این موضوع را مطرح کردند که ائتلاف با اعتدالگرایان و حتی لایههای محتاطتر اصلاحطلبان دستاوردی برایشان نداشته است و تجربه دولت آقای روحانی و مجلس دهم و حتی شورای شهر را تجربهای شکست خورده میدانند که برایشان مثبت نبوده است. به نظر میرسد که این طیف همین خط را در انتخابات ریاست جمهوری هم جلو خواهند برد. در مقابل جریانهای معتدلتر اصلاحطلبان که کارگزاران سازندگی هم در این بخش قرار میگیرد معتقدند که ما هر زمان از هم فاصله گرفتیم دچار مشکل شدیم و نمونه روشن آن انتخابات سال 84 است که پیروزی احمدینژاد بیشتر محصول اختلافات میان اصلاحطلبان و تشتت و چندپارگی آنها بود تا قدرت رقیب. به همین دلیل این جریان تاکید زیادی خواهد کرد که هم این ائتلاف را با کلیه جریانهای اصلاحطلب و هم با نیروهای نزدیکی که میتوانند ما را دچار همافزایی کنند (از جمله نیروهای اعتدال و توسعه و نیروهای باقیمانده از دولت آقای روحانی) حفظ کند. لذا این یکی از اختلافنظرهایی است که احتمالا در سطح اصلاحطلبان رخ خواهد داد. علاوه بر این بازار تحریم و عدم شرکت در انتخابات هم به احتمال زیاد گرم خواهد بود و یکی از موانع بر سر شکلگیری وحدت در دل اصلاحطلبان هم این بحث خواهد بود. یعنی بخشهایی که معتقدند اساسا تجربه انتخابات و مشارکت در رفتارهای پارلمانتاریستی و سیاستورزی نتیجه نخواهد داد برای انتخابات ریاستجمهوری هم این بحثها را مطرح خواهند کرد و این خط از درون اصلاحطلبان تا اپوزیسیون خارج از کشور امتداد خواهد داشت. اما اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 چند گزینه بالقوه داشتند. گزینههایی مانند مهندس هاشمی، آقای جهانگیری یا آقای عارف از همان بازه انتخابات ریاستجمهوری 96 به این سو سخن از کاندیداتوری آنها برای انتخابات 1400 مطرح بوده است. اما من معتقدم ما با این گزینهها نخواهیم توانست وارد انتخابات 1400 شویم. چراکه دو اتفاق برای این گزینهها افتاده است. اول اینکه مزیت این گزینهها یعنی مورد تایید بودن آنها از سوی نهادهای حاکمیتی تاثیرگذار در قدرت در طول این سالهای بعد از سال 96 با چالشهایی مواجه شده و این فرضیه مورد تردید قرار گرفته است. دیگر اینکه عملکرد این افراد نزد افکار عمومی مخدوش شده است. تخریب این چهرهها بهخصوص بعد از انتخابات سال 96 هم از سوی اصلاحطلبان حامی تحریم انتخابات دنبال شده و هم از سوی اصولگرایان. بهطور مشخص این موضوع را در مورد آقای جهانگیری به وضوح مشاهده کردیم.
لذا این تخریبها موجب شده توان ایجاد همگرایی در درون جبهه اصلاحات از سوی این گزینهها کاسته شود. احتمالا اصلاحطلبان مجبور خواهند بود بر سر گزینهای که هم مورد تایید باشد و از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و هم بیشترین توان همگرایی در مجموعه اصلاحطلبان را داشته باشد توافق کنند. اما فیالحال چنین گزینهای مد نظر نیست؛ مگر اینکه در روزهای منتهی به انتخابات اصلاحطلبان این گزینه را در درون خودشان خلق کنند. ضمن اینکه بحث ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان میانهرو بر سر گزینههایی همچون علی لاریجانی را خیلی ضعیف ارزیابی میکنم. به این دلیل که فکر میکنم آن بخش از اصلاحطلبان که ائتلاف را تجربهای شکست خورده میدانند احتمالا این را خط قرمز خودشان قرار خواهند داد.
یعنی به این دلیل که نتوانستهاند بدنه خودشان را توجیه کنند و این بحثها را به عنوان دلیل اصلی خودشان برای عدم مشارکت در انتخابات مجلس مطرح کردهاند احتمالا این مسیر را در انتخابات آینده نیز ادامه خواهند داد و لذا احتمال توافق روی یک گزینه نزدیک به اعتدالگرایان بسیار سختتر خواهد شد.
منبع: روزنامه سازندگی