جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
مهمترین نکتهای که در بازه زمانی فعلی باید مورد توجه باشد بررسی وضعیت اصلاحطلبان در انتخابات 98 و استفاده از تجربیات مراحل پشتسر گذاشته برای انتخابات 1400 است. برای ریشهیابی عوامل ناکامی اصلاحطلبان در ابتدا باید بدانیم که عرصه فعالیتهای سیاسی به مفهوم یک فرایند است. در یک فرآیند سیاسی باید مؤلفهها در نظر گرفته شود و نمیتوان تنها مقطعی و پروژهای به مسائل نگاه کرد.
در آسیبشناسی از وضعیت و سرنوشت اصلاحات نیز باید همین مؤلفهها از قبیل عملکردهای آموزشی، تلاش برای تحزبگرایی و مواردی از این دست را سنجید تا بتوان نقاط ضعف را پیدا و رفع کرد در کنار این مسئله نباید هر بار رأی آوردن اصولگرایان در انتخابات را به معنی شکست آنها تلقی کرد چراکه اگر اصولگرایان از رانتهای نظارتی و امنیتی برخوردار نباشند، توفیق چندانی در انتخاباتها ندارند. نمونه روشن این مسئله در انتخابات اسفند 98 است که مکرر گفته میشود مردم به اصلاحطلبان رأی ندادند و اصولگرایان پیروز مجلس یازدهم شدند اما آیا ترکیب و چینش تائید شده توسط شورای نگهبان راهی بهجز پیروزی یکدست اصولگرایان باز گذاشته بود؟. اگر به آمار مشارکت در انتخابات اسفند 98 دقت کنیم – که کمترین میزان مشارکت مردم در تاریخ انتخاباتهای مجلس تاریخ جمهوری اسلامی است- متوجه میشویم شاید برداشتها و تعاریف ما در مسئله باخت یا برد در رقابت اصلاحطلبی و اصولگرایی چندان منطبق بر وضعیت واقعی رقابت نیز نباشد. در هر صورت اگرچه اصلاحطلبان باید از تجربیات خود درس بگیرند اما نباید در دایره شماتت و توبیخ گرفتار شوند چراکه برخی از نتایج ناشی از معادلاتی است که از در اسفند 98 نیز تأثیر آنها در نتیجه دیده شد.
حال با توجه به تجربیات و شناخت از شرایط با یک سؤال اصلی و اساسی روبهرو هستیم؛ برای انتخابات 1400 چه باید کرد؟ نخست اینکه همه اصلاحطلبان باید در فرصت باقیمانده به بازسازی و تطبیق شعارها و راهبردهای خود با شرایط و نیازهای روز جامعه بپردازند و فریب فضاسازیهای جریان رقیب که اصلاحطلبان را به سمت ناامیدی سوق میدهند و از امروز آنها را بازندگان خرداد 1400 معرفی میکنند، نخورند. این مردم هستند که در نهایت انتخاب میکنند و هنوز هم اعتماد مردم به اصلاحطلبان بیشتراز اصولگرایان است. دوم اینکه اصلاحطلبان باید در فرصت باقیمانده به تقویت درونی خود بپردازند.
این دقیقاً مسالهای است که جریان اصولگرا نیز در آن درگیر ضعف است بنابراین اگر اصلاحطلبان برنامه مناسبی برای آینده مردم و عبور از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ارائه دهند هنوز هم شانس پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ را هم دارند. نکته سوم تمرکز بر راهبردها و حضور در عرصه انتخابات با پرچم اصلاحطلبی است. درست است که اصلاحطلبان در برهههایی ائتلاف را مدنظر قرار داده و میدهند اما نباید فراموش کرد که یک جریان سیاسی باید با هویت و نام حقیقی خود راه انتخابات را طی نماید.
منبع: روزنامه سازندگی