روز گذشته الياس حضرتي در گفتوگو با خبرگزاري تسنيم اعلام کرده بود که مجموع اخبار و تحليلم اين است که جهانگيري از دولت خواهد رفت. بااينحال پروانه مافي، نماينده تهران و عضو حزب کارگزاران، اين خبر را تکذيب کرده بود. کرباسچي هم در گفتوگو با ايلنا اعلام کرده بود که استعفاي جهانگيري را تأييد نميکنم. از کرباسچي درباره اختلافات دروني دولت با برخي چهرهها سؤال کرديم و مشخصا درباره جهانگيري حرف زديم. در ميان صحبتها حرف به ارز چهارهزارو 200 توماني سوق پيدا کرد؛ همان دلار نرخ جهانگيري! کرباسچي اما گفت اين تصميم مجموعه دولت و شخص روحاني بوده: «اين آقاي روحاني بود که به آقاي جهانگيري فشار آورد و گفت که او بايد نرخ ارز چهارهزارو 200 توماني را اعلام کند. در همان جلسه آقاي روحاني به آقاي جهانگيري گفت که دولت يعني آقاي جهانگيري! اين در حالي بود که دوستاني که به جهانگيري مشورت ميدادند، گفته بودند با اين تصميم مخالف هستند و خود او موافقت چنداني با اين مسئله نداشته است.»
تقريبا همه متفقالقول از کمرنگشدن نقش اسحاق جهانگيري در دولت دوم روحاني حرف ميزنند. آيا شما هم موافقيد که اين اتفاق رخ داده و جهانگيري به حاشيه رفته است؟
من اطلاعات دقيقي ندارم، چون نه ارتباط زيادي با آقاي روحاني دارم و نه با اعضاي دولت و نه با آقاي جهانگيري. ما از دور سلاموعليکي با هم داريم، بنابراين مطلبي که ميگويم بيشتر تحليل است. آقاي روحاني بهعنوان رئيسجمهور اختيار دارد که حوزه مسئوليت اعضاي دولت را تعريف کند. اگر ايشان در دولت اول مسئوليت مشخصي را براي آقاي جهانگيري تعريف کرده باشد، اما در دور دوم به هر دليلي مثل تغيير نظرات سياسي و اجرائي يا مصالحي که از جانب خود در نظر ميگيرد، فکر کرده باشد که مسئوليت ديگري براي جهانگيري تعريف کند، حق رئيسجمهور است. من چون به آقاي جهانگيري علاقهمند هستم و نميخواهم در جايگاهي باشد که از نيرو، توان و تخصص او استفاده نشود، در عين احترامي که به آقاي روحاني داريم، دوست داريم همان احترام براي آقاي جهانگيري هم حفظ شود، بنابراين اگر کسي اينقدر اختيار ندارد که منشي خود را تغيير دهد، چگونه ميخواهد ستاد اقتصاد مقاومتي را فرماندهي کند و تصميماتي بگيرد که مردم به حل مشکلاتشان اميدوار شوند، بنابراين مصلحت ايشان و کشور اين است که بررسي کند اگر بر اساس مسئوليت خود، اختيار ندارد، ادامه حضورش در دولت تأثيرگذار نيست.
به غير از بحث استعفا، برخي معتقدند، مشخصا حلقه تصميمگيري در دولت وجود دارد، مثل آقاي واعظي، نهاونديان و نوبخت که آقاي روحاني تحتتأثير آنها تصميمگيري ميکند و با اينکه ماحصل تصميمات اين حلقه شرايط فعلي اقتصادي است، باز به پايبندي بر تصميمات اين حلقه مصر است. چه ارزيابيای داريد که عملکرد اين حلقه و اين دو، سه نفر يا مجموعه ديگري از نظر آقاي روحاني موفقتر بوده يا نبوده است؟
بالاخره آقاي روحاني بايد تشخيص بدهد که بر اساس سياستهايي که مدنظر ايشان است، به کدام گروه اختيارات بيشتري بدهد. ما نميتوانيم از اين منظر به آقاي روحاني اشکال بگيريم. بههرحال آقاي روحاني اختياراتي دارد و... .
اگر اين اختيارات باعث شود که چهرههايي از بدنه کابينه حذف شوند يا شرايط را به سمتي پيش ببرد که خود دست به حذف و برکناري نزند، اما توپ را به زمين مجلس بيندازد. اگر اين تصميمات منجر به اين تغييرات هم بشود، باز هم معتقديد نبايد انقلتي به تصميمات روحاني وارد آورد؟
بالاخره اختيارات آقاي رئيسجمهور را نزديکي به اين گروه يا آن گروه تعيين نميکند. اختيارات او را قانون تعيين کرده است. قانون ميگويد رئيسجمهور حق دارد وزرا را طبق تشخيص خود به مجلس معرفي کند، اما از اين جهت که رئيسجمهور وقتي که در انتخابات با يک مجموعهاي پيمان بست، ولو نانوشته و توانست از جايگاه اجتماعي آنها استفاده کند تا موفق شود، بنابراين بايد منويات آنها را که بخشي از جامعه را نمايندگي ميکردند، از نظر دور ندارد. آقاي روحاني به لحاظ اخلاقي و سياسي بايد خواستههاي آن بخش از جامعه را محقق کند...
اصلا شما معتقد به نقشآفريني اين چند نفر يعني واعظي، نوبخت و نهاونديان در دولت هستيد و اينکه اين چهرهها نظر صائبي در دولت دارند؟
من نميدانم اينها چه نقشي دارند و چه مشاورهاي ميدهند، بالاخره اينها مورد اعتماد آقاي روحاني هستند. طبيعتا وقتي روحاني کسي را رئيس دفترش ميگذارد و اختياراتي را به او ميدهد، خب حتما به او اعتماد دارد. آنها هم به هر صورت نيروهاي اجنبي و غريبه نيستند، از همين مجموعه نيروهاي سياسي اعتدال و اصلاحات هستند که ممکن است سليقه خاصي را در جزئيات يا تشخيص افراد داشته باشند. تفاوت بين اينها تفاوت بين حق و باطل و کفر و ايمان که نيست.
تفاوت ميزان اصلاحطلبي چطور؟
ميزان اصلاحطلبي بستگي به اين دارد که روحاني چقدر به موازين اصلاحطلبي پايبند است. روحاني يک رأي 24 ميليوني دارد و بايد ارزيابي داشته باشد که ميخواهد به اين رأي 24 ميليوني و خواستههاي اکثريت پايبند باشد يا نه به مسائلي که خودش آنها را مصلحت کشور تشخيص ميدهد و فکر ميکند که براي منافع ملي بايد آن مصالح را دنبال کند.
فکر نميکنيد که وزن اصلاحطلبي کابينه کم ميشود؟
اصلا اصلاحطلبي در کابينه وزني ندارد.
با تغيير و تحولاتي که اتفاق افتاده و در حال وقوع است.
در کابينه روحاني اصلاحطلبي وزني ندارد.
شما جلسه اصلاحطلبان با روحاني را نرفتيد درست است؟
بله.
دليل چه بود؟
من قبلا در وزارت کشور دعوت داشتم و چون وعده کرده بودم، فکر ميکردم نميشود خلف وعده کرد. البته هم از نظر من اينچنين نبود که حضور و عدم حضور من نقش خيلي تعيينکنندهاي داشته باشد. سایر دوستاني که در آن جلسه شرکت داشتند، همان مطالبي را که ممکن بود من مطرح کنم، بيان کرده بودند. البته اين جلسات حالت تشريفاتي دارد و خيلي در رفتار روحاني تأثيرگذار نيست. در اين جلسه دوستاني بودند که همين اشکالاتي را که شما طرح کرديد، به آقاي روحاني وارد دانستند و گفتند آقاي روحاني بعد از انتخابات به اصلاحطلبان خيلي توجه نکرده است. ايشان بلافاصله بعد از همان جلسه وقتي حرفها را پذيرفت و گفت شما به جاي پشتيبان، شريک در دولت من هستيد، چهار وزير را در همان هفته معرفي کرد که نهتنها با اصلاحطلبان بلکه با جهانگيري هم در اين رابطه مشورت نکرد. وقتي اين گزينهها معرفي شدند، آقاي جهانگيري از طريق دفترش مطلع شد که چه گزينههايي براي چه وزارتخانههايي معرفي شدهاند، بنابراين اين جلسه خيلي تأثيري نداشت. بههرحال اين روشي است که آقاي روحاني در مديريت دارد و قانون هم حق را به ايشان ميدهد. اما اينکه اينها چقدر با اصول پذيرفتهشده منطبق است، من فکر ميکنم در تجربه سياسي ايران و نسلي که بعد از اين مجموعهها بخواهند کار سياسي انجام دهند، بايد مورد توجه قرار بگيرد.
البته آقاي جهانگيري هم کم دچار اشتباه نشده است، مثل همين اعلام ارز چهارهزارو 200 توماني که دردسرهاي زيادي را براي توليد، واردات و صادرات و صنايع کشور به وجود آورد.
اين تصميم، تصميم مجموعه سيستم دولت و شخص روحاني بود. اين آقاي روحاني بود که به آقاي جهانگيري فشار آورد و گفت او بايد نرخ ارز چهارهزارو 200 توماني را اعلام کند. در همان جلسه آقاي روحاني به آقاي جهانگيري گفت دولت يعني آقاي جهانگيري! اين در حالي بود که دوستاني که به جهانگيري مشورت ميدادند، گفته بودند با اين تصميم مخالف هستند و خود او موافقت چنداني با اين مسئله نداشته است.
فکر ميکنيد با اين خطي که روحاني در پيش گرفته و اعتماد بيش از اندازه به يک جريان، چه سرنوشتي را ميتوان براي دولت روحاني و شخص او در آينده نزديک متصور بود؟
الان نميشود گفت. اگر آقاي روحاني به اين مجموعهاي که به آنها اعتماد کرده و کار را به آنها سپرده، در حل مسائل کشور و مردم موفق بشود، همه خوشحال ميشوند، اما اگر موفق نشود که بايد براي همه سياسيون ايران درسي باشد که کسي با مديريت فردي در کارهاي اجرائي نميتواند موفق بشود. آقاي روحاني بهصورت حزبي وارد انتخابات شد، از ظرفيت احزاب کمک گرفت، اما بعد از انتخابات از نيروي اجتماعي و تخصصي آنها استفاده نکرد. بااينحال اگر موفق شود که خوب است، اگر نشود تجربهاي ميشود براي سايرين که اين تجربه را دوباره تکرار نکنند.
منبع: روزنامه شرق