بسیاری از چهرههای اصلاحطلب در پی ناکارآمدی نمایندگان فراکسیون امید در مجلس و عملکرد سردرگم اعضای شورای شهر تهران نظریههای مختلفی برای بهبود شرایط مطرح کردند. به همین جهت، سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران ضرورت «بازسازی جبهه اصلاحات» را مطرح کرده است. او در این گفتوگو اعلام میکند که در این رابطه با سایر احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب هم گفتوگو شده و به گفته مرعشی «ضرورت این تغییر و بازسازی مورد تایید آنها هم هست و خیلیها این رویکرد را قبول دارند.»
هرچند حسین مرعشی مشکل موجود اصلاحطلبان را در دو بخش تعریف میکند. اول برخی مشکلات و اختلافات درونی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و دوم تردیدهایی که به گفته او توسط برخی نهادهای حاکمیتی در اصالت شورای عالی و قانونی بودن آن ایجاد شده است که در کندی فعالیت اصلاحطلبان و شورای عالی تاثیرگذار بوده چون محدودیتهایی برای فعالیتها و حتی حضور برخی افراد به وجود آمده است.
به هر ترتیب، مرعشی معتقد است اصلاحطلبان باید بعد از پیروزی در هر انتخابات پیگیر اجرایی شدن وعدهها و مطالبات مردم باشند بنابراین در حرکتهای پیشرو، نیازمند این تغییر در رویکرد هستند.
بحثی که اخیرا درباره بازسازی جبهه اصلاحات مطرح کردید، به چه معناست و چه ضرورتی برای این موضوع وجود دارد؟
موضوع این است که شرایط عمومی کشور به خصوص در دو سال اخیر تغییر کرده است. این تغییر هم تحت تاثیر نظام اطلاعرسانی کشور بوده و هم متاثر از تشدید فشارهای سیاسی و خارجی که موجب شده نوع گفتوگوی مردم و مواجهه آنها با مسائل تغییر کند.
در این بین مسئلهای که در جبهه اصلاحات بروز و ظهور پیدا کرده، این است که تشکلهای سیاسی و هماهنگیهای ما در سالهای اخیر صرفاً به انتخابات محدود شده است. یعنی فقط ائتلافهای انتخاباتی تشکیل دادهایم و بعد از پیروزی از یکدیگر فاصله گرفتهایم.
با این تفاسیر باید تشکیلاتی به وجود بیاید تا بتواند بعد از پایان انتخابات هم منتخبان مورد حمایت جبهه اصلاحات را چه در مجلس، چه در شوراهای شهر و چه در مجموعه دولت هدایت کند. به این معنا که بتواند پیگیر تحقق وعدههای داده شده و مطالبات مردم باشد.
اینکه ما شورای شهر تهران را در اختیار داشته باشیم و صرفاً 21 نفر منتخب از مجموعه اصلاحطلبان به شورا راه پیدا کنند چاره مشکلات نیست. به هرحال مردم به اتکای یک جناح سیاسی به این افراد رای دادند و حالا ضعف عملکردی آنها به پای مجموعه اصلاحطلبان نوشته میشود.
برای حل این مسئله باید چه کرد؟
اولین نیاز ما این است که تشکیلات هماهنگی و مدیریتی جبهه اصلاحات نباید صرفاً به پروژههای انتخاباتی بپردازد، چرا که بعد از انتخابات، تحقق اهداف، شعارها و برنامههای اصلاحطلبان از اصل انتخابات مهمتر است.
در دو انتخابات اخیر که در سالهای 96 و 94 برگزار شد، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هماهنگیهای لازم را برای برنامههای انتخاباتی و انتخاب کاندیدا انجام داد.
مردم هم از این جریان حمایت کردند و این پیروزیها محقق شد اما بعد از برگزاری انتخابات و روی کار آمدن هر کدام، شورای عالی سیاستگذاری هیچ وقت به بررسی عملکرد آنها نپرداخت. در حالی که موضوع مهم این بود که مراقبت شود فرد یا افرادی زیادهخواهی نکنند، کسی به رای مردم خیانت نکند، کسی سستی نکند و همه تصمیمگیریها بهترین باشد. اما هیچ یک از این موضوعات هیچگاه توسط مرکزیت اصلاحطلبان پیگیری نشد.
چرا این اتفاق افتاد؟
به دلیل اینکه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان فقط ماموریت انتخاباتی داشت. نهایتا هم دیدیم در سه سالی که از عمر فراکسیون امید در مجلس میگذرد، ظرفیتهای جبهه اصلاحات هیچگاه پشت سر اعضا و تصمیمگیریهای این فراکسیون ظاهر نشد. این اتفاق در خصوص فعالیت دو ساله شورای شهر مراکز مهم کشور هم اتفاق افتاد.
از همان زمان قرار نبود شورای عالی سیاستگذاری بعد از انتخابات پیگیر این مسائل باشد؟
بعد از گذشت دو دوره، قرار شد شورای عالی در دوره سوم به این مسائل بپردازد. بعد از انتخابات سال 96، دوره دوم شورای عالی تمام شد. اما زمانی که قرار شد شورای عالی جدید شکل بگیرد، توافقی صورت گرفت که در دوره جدید ماموریت صرفاً انتخاباتی نداشته باشد. هرچند در تشکیل شورای جدید اختلافنظرهایی پیش آمد و برگزاری جلسات آن به تاخیر افتاد و فرصت زیادی از دست رفت.
مشکل فقط اختلافنظر بین افراد بود؟
خیر. مسئله اصلی این بود که برخی نهادهای حاکمیتی در اصالت شورای عالی و قانونی بودن آن تردیدهایی ایجاد کردند. این موضوع در کندی فعالیت اصلاحطلبان و شورای عالی تاثیرگذار بود.
این تردیدها نهایتاً تبعاتی برایمان به وجود آورد. احضارها، تذکرات و برخوردهایی صورت گرفت. برداشتهای متفاوتی در پارهای از نهادهای امنیتی ایجاد شده بود که شبههای در قانونی بودن شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان ایجاد کردند و نهایتاً محدودیتهایی برای فعالیتها و حتی حضور برخی افراد به وجود آمد.
یعنی در ساز و کار شورای عالی سیاستگذاری مشکلی برای ادامه فعالیت وجود نداشت؟
خیر. مسئله اصلی همین موضوع بود.
در حال حاضر که بنای بازسازی و تغییر وجود دارد، قرار است تغییر در ساز و کارها را شاهد باشیم یا بحث پاکسازی و حذف برخی افراد هم مطرح است؟
خیر. اصلا منظور از این تغییرات، حذف افراد و جریانها نیست.
نقش فردی همچون آقای سیدمحمد خاتمی در این ساز و کار چه خواهد بود؟
اصل موضوع این است که در این دوره انتخاباتی که برگزار شد، احزاب و شخصیتهای موثر اصلاحطلب هماهنگیهای لازم را انجام دادند و نهایتاً آقای خاتمی یک حمایت کلی از جبهه اصلاحات انجام دادند. ایشان مسئولیت و تصمیم شخصی نداشتند. اکنون هم اگر ما حرکتی نکنیم، جدی نباشیم، وقت نگذاریم و انرژی صرف نکنیم و همه احزاب اصلاحطلب در مجموعه یک جبهه فعال نباشند، قطعا آقای خاتمی هم نمیتوانند کاری کنند.
مکانیزمی برای این تغییرات در نظر گرفتهاید؟
خیر. هنوز این موضوعات مطرح نشده است. اول باید ببینیم در چه شرایطی قرار داریم. اگر به یک جمعبندی مناسب برسیم، در این راستا باید تشکیلات متناسبی را طراحی کنیم.
یعنی تشکیلاتی متفاوت از شورای عالی سیاستگذاری شکل میگیرد؟
بله.
مزیت تشکیل این مجموعه جدید چه خواهد بود؟
اصل موضوع این است که وقتی وعده و قولهایی به مردم داده میشود، آنها هم طبق آن وعدهها از مجموعه انتظار کار و فعالیت دارند، بنابراین ما در قبال وعدههای خود مسئولیت داریم و وظیفه ما فقط پیروزی در انتخابات نیست. بنابراین باید در این راستا برنامههای درازمدتی داشته باشیم. در تشکیل مجموعه جدید حتماً به این مسئله توجه خواهد شد.
در این رابطه با سایر احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب گفتوگو شده است؟
بله. بحثهای زیادی داشتیم. ضرورت این تغییر و بازسازی مورد تایید آنها هم هست و خیلیها این رویکرد را قبول دارند.
با این تفاسیر چه ساز و کاری برای انتخاب کاندیدا برای انتخابات مجلس خواهید داشت؟ چون انتخاب نامزدها در دورههای گذشته انتقادات زیادی در پی داشت.
واقعیت این است که مسئله اساسی، نوع رابطه اصلاحطلبان و نظام است که به بنبستهای نسبی رسیده است. این موضوع شامل موارد زیادی است. از ممنوعیتهایی که برای آقای خاتمی وجود دارد تا بسیاری از افراد حزبی که ممنوعیت حضور و فعالیت در عرصه سیاسی کشور را دارند. مجموعه این مسائل نقص کار ماست. به همین دلیل نمیتوانیم نیروهای تراز اول خود را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهیم که همین باعث ضعف عملکردی جبهه اصلاحات میشود.
فکر میکنید راهحلی برای برونرفت از این شرایط وجود دارد؟
به هرحال جبهه اصلاحات به عنوان یکی از جریانهای مهم و مؤثر سیاست کشور نمیتواند رابطهاش را با حاکمیت، رهبری و نهادهای موثری مانند شورای نگهبان قطع کند. اینکه این رابطه وجود ندارد و نمیتوانیم موضوعات مورد نظرمان را به آنها منتقل کنیم و در تصمیمگیری در خصوص مسائل اساسی کشور همفکری داشته باشیم، مشکل بزرگی است. با این حال میخواهیم جبهه موثری هم باشیم. این نقص کار ماست. واقعیت این است که نمیتوان هم در سیاست فعال شد و هم با محدودیتها مواجه بود. نمیتوان با دست بسته کشتی گرفت، نمیتوان با دست بسته برای ایران برنامه داد و آن را متحول کرد. این موضوع بعد از حل مسائل تشکیلاتی، حتما باید مورد توجه قرار گیرد.
به هر حال اگر قرار است ما به مردم رئیسجمهور معرفی کنیم، این رئیسجمهور باید زانو به زانوی رهبری بنشیند و برای کشور تصمیمگیری کند. مگر میتوانیم رئیسجمهور انتخاب کنیم اما در ادامه راه پشتوانههای اصلاحطلبان با او همراه نباشد؟ مجموع این مسائل اهمیت زیادی دارد و باید چارهاندیشی شوند.
شاید در سال 92 نمیتوانستیم به این مسائل فکر کنیم، اما الان سال 98 است. باید مشکل را با نهادهای بالادستی حل کنیم. این ضعف چه از درون جبهه اصلاحات باشد و چه به دلیل عدم پذیرش از سوی این نهادهای حاکمیتی، به هرحال باید حل شود؛ چرا که «جبهه اصلاحات» نیمی از سیاست کشور را تشکیل داده است.
منبع: روزنامه سازندگی