در همین روزهایی که فضای سیاسی کشور با حواشی چون توهین به نمایندگان و زیر سوال بردن تصمیم نظام درباره برجام روبهرو بود، به یکباره یک خبر شوکآور فضای رسانهای را تحت الشعاع خود قرار داد، خبری که به سرعت از یک خبر اجتماعی تلخ تبدیل به یک جنجال سیاسی شد؛ «دختری جوان مقابل یکی از مجتمعهای قضائی دست به خودسوزی زد». «آرمان ملی» در گفتوگو با فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به بررسی این موضوع پرداخته است. او میگوید طی ۴۰ سال اخیر قدمهای خوبی درباره حقوق زنان برداشته نشده و حضور زنان در ورزشگاهها یکی از این موارد است. ترکان تاکید دارد که عملکرد دولت در این زمینه چندان مطلوب نبوده و معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور به جای دیدار و تسلی دادن به خانواده مرحومه باید پیگیر مسالهای باشد که عامل اصلی این خودسوزی شد.
اخيرا خودسوزي زنده ياد سحرخداياري سبب شده تا مسائل مربوط به زنان، به خصوص در مساله ورزشگاهها به صدراخبار کشور بازگردد. چه تدابيري ميتوان انديشيد که شاهد چنين مسائلي نباشيم؟
بيش از 40 سال از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامي گذشته و طي اين مدت فرصتهاي مناسب بسياري براي تبيين حقوق شهروندان و به خصوص زنان در جامعه وجود داشته، اما متاسفانه توجه چنداني به اين موضوع در جامعه نشده است. همواره نسبت به حقوق زنان يک اهمالي در ميان برخي مسئولان جامعه وجود داشته که مساله ورود زنان به ورزشگاه هم شامل اين اهمال شده و تاکنون تدبيري در آن خصوص اتخاذ نشده. ميگويند حضور و اختلاط زنان و مردان ميتواند مخل ارزشها باشد، اما ما هم مسلمانيم و ميتوانستيم ظرف 40 سال زيرساختها را بهطوري آماده کنيم که اين اختلاط ايجاد نشود. اينکه از ابتدا با تهديد و ترس بخواهيم جوانان را از يک حقي محروم کنيم، يعني اين خواستهها اجابت نشده و يک جا بالاخره سر باز ميکند و مشکلات زيادي پديد ميآورد. اتفاقي که در جامعه ما در حال رخ دادن است، ناديده گرفتن خواستههاي قانوني بخشي از جمعيت کشور ميباشد و دولت بايد هرچه سريعتر براي رفع اين تبعيض گامهايي جدي بردارد که شاهد تضييع حقوق جوانان و به خصوص زنان در جامعه نباشيم. وقوع فجايعي چون خودسوزي يک جوان بايد مسئولان را تکان دهد و تلاش کنند تا از تکرار چنين فجايعي جلوگيري کنند.
بهنظر شما راهي وجود دارد که با توجه به مخالفتها، راه براي ورود زنان به ورزشگاه باز شود؟
اين امکان وجود داشت که طي اين مدت تدابير لازم سنجيده و زيرساختهاي مورد نياز فراهم شود تا بدون اختلاط و زير پا گذاشتن قوانين دين مبين اسلام، هم مردان و هم زنان بتوانند در ورزشگاهها حضور يابند و به تماشاي مسابقات ورزشي بپردازند. در جامعه زنان و مردان اختلاط دارند؛ از سينما و تئاتر و کنسرت گرفته تا بسياري ديگر از موارد. چرا حساسيتها را درباره ورزشگاه بالا ببريم؟ معتقدم که اگر شرايطي توسط مسئولان اجرايي در نظر گرفته شود تا از ايجاد اختلاط جلوگيري گردد، مورد تاييد قرار خواهد گرفت. ابتداييترين قدم در اين راه به رسميت شناختن و صحه گذاشتن بر حق زنان براي حضور در ورزشگاه است. در کشور علاقهمندان زيادي وجود دارند که خواهان حضور در ورزشگاهها و لذت بردن از هيجان ناشي از مسابقات ورزشي هستند. اين موضوع بايد بهعنوان يک حق شناخته شود. اينکه انتظار داشته باشيم زنان فقط خواهان تماشاي بازيها و مسابقات زنانه باشند اشتباه است و تا زماني که اين فرهنگ غلط تغيير نکند، نميتوان انتظار پيشرفت چشمگيري داشت. امروز بايد اين درک وجود داشته باشد که حقوق زنان در زمينه حضور در ورزشگاهها برابر با مردان است. اگر بهخاطر رعايت مسائل اخلاقي توسط مردان، محدوديتي در اين زمينه وجود داشته، مقصر مردان هستند و از بين رفتن حق و حقوق زنان در اين موضوع منطقي نيست. جاي تعجب دارد وقتي در کشور ما درِ سالنهاي سينما، تئاتر، کنسرت و ديگر برنامههاي فرهنگي به روي زنان باز است اما به ورزشگاه که ميرسد حساسيتهاي عجيبي به وجود ميآيد و مدعيان زيادي مانع ورود زنان به سالنهاي ورزشي ميشوند. تجربه نشان داده که هرجا به سمت ايجاد محدوديتهاي بيشتر رفتهايم، جامعه نسبت به آن موضوع حساستر شده است. يعني اگر در زمينه ورود زنان به ورزشگاهها تا اين حد حساسيت ايجاد نميشد، مطالبه در اين خصوص تا اين ميزان گسترش نمييافت. امروز اما دختران جوان خود را به شکل مردان در ميآورند تا بتوانند 90 دقيقه فوتبال ببينند. هيچ ايرادي وجود ندارد که مسئولان ورزش کشور، فضاهاي مناسب براي حضور زنان را پيشبيني کنند و بعد با دريافت مجوز ورود اين قشر، به مطالبات زنان پاسخ دهند.
چندي پيش مطرح شد که دولت به سبب مخالفتها يا فشارها پيگيري مطالبه ورود زنان به ورزشگاه و رفع تبعيضهاي جنسيتي را کنار گذاشته. شما عملکرد معاونت زنان رئيسجمهور، خانم ابتکار و دستيار حقوق شهروندي آقاي روحاني، خانم مولاوردي را در اين زمينه چگونه ارزيابي ميکنيد؟
خانم مولاوردي تا زماني که حضور داشتند عملکرد خوبي از خود برجاي گذاشتند و خيلي مصّرانه به پيگيري مطالبات بانوان پرداختند. خانم ابتکار نيز تلاشهايي در اين زمينه داشته اما آيا اينکه تلاشها چقدر موثر بوده و تا چه ميزان توانسته انتظارات را برآورده کند، جاي بحث دارد. در ماجراي خودسوزي اخير اينکه ايشان به ديدار و تسلي دادن به خانواده مرحومه اهتمام ورزند کافي نيست و خانم ابتکار بايد موضوع را در ابعاد ملي پيگيري کنند و به سرانجام برسانند. حرف زدن، وعده دادن و توئيت کردن مسئولان که دردي از مردم دوا نميکند. نسل جوان جامعه ما به شدت پيگير مطالبات برحق خود است و چه بهتر که اجازه دهيم اين مطالبهگري از مسير قانوني اتفاق بيفتد. بستن راههاي قانوني مطالبهگري راه را براي باز شدن مسيرهاي غيرقانوني باز ميکند و بهطور حتم اين روند به ضرر کشور تمام خواهد شد.
رئيس دفتر رئيسجمهور ميگويد چون مردان توهين ميکنند در نتيجه زنان نبايد به ورزشگاه بروند. ارزيابي شما از چنين نگاهي چيست؟
درست است که فرهنگسازي در اين موضوع بايد در دستور کار قرار گيرد و شرايطي در نظر گرفته شود که مردان حاضر در ورزشگاهها اجازه بياخلاقي و رفتارهاي خلاف عرف نداشته باشند، اما اينکه به صرف ناتواني در ايجاد محيط سالم، فقط زنان از حق خود محروم شوند، عدالت نيست. جالب آنجاست که با وجود اصرار برخي براي ممانعت از ورود زنان به ورزشگاهها، قانون در اين خصوص ممنوعيتي ايجاد نکرده و هيچ مصوبهاي وجود ندارد که بانوان را از ورود به ورزشگاه منع کند. اين موضوع با حساسيتها ايجاد و سپس به مرور زمان تبديل به بحران شد. برخي افراد در سطح مديران جامعه متخصص ايجاد چنين مشکلاتي هستند و مسائل کوچکي که با تدبير امکان حل آنها وجود دارد، تبديل به مشکل بزرگتر ميکنند. موضوع ورود زنان به ورزشگاه نيز از اين قاعده مستثنا نيست و اين بحران اجتماعي که توسط مديران کشور ايجاد شده، ميتواند در آينده زمينهساز مشکلات بزرگتري باشد. فراکسيون زنان در مجلس شوراي اسلامي بايد مساله ورود زنان به ورزشگاهها را دنبال کنند تا اين حق به زنان جامعه بازگردد. شنيده شدن مطالبات زنان از زبان نمايندگان مجلس ميتواند راهگشا باشد. اگر مسئولان ما يک هزارم آنچه براي حل مشکلات استقلال و پرسپوليس صرف کردهاند، براي حل مشکلات زنان اختصاص ميدادند، اين مساله تا امروز حل شده بود.
برخي جريانها مدعي هستند که در سال 1385 رئيسجمهور وقت دستور صدور اجازه ورود زنان به ورزشگاهها را صادر کرده بود اما اصلاحطلبان با اين تصميم مخالفت کردند. اين موضوع حقيقت دارد؟
شواهد و قرائن چنين موضوعي را تاييد نميکند و فکر ميکنم طرح اين شايعه صرفا براي جذب مخاطب در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي صورت گرفته است. به صرف يک سرمقاله در يکي از روزنامههاي اصلاحطلب آن زمان که نميتوان گفت کليت جريان اصلاحات با يک مطالبه عمومي مخالف بوده است. در دولت آقاي احمدينژاد ممنوعيتها و مخالفتها در ارتباط با حقوق زنان به شدت زياد بود و اينکه حالا ايشان يا جريان منسوب به ايشان داعيهدار حقوق زنان شدهاند بيشتر به طنز ميماند تا واقعيت.
جريان اصلاحات اصليترين حامي آقاي روحاني درانتخابات بود. با توجه به وعدههاي رئيسجمهور انتظار ميرفت که زنان نقش پررنگتري را در عرصه مديريت کشور داشته باشند. چرا اين گونه نشد؟
يکي از شعارهاي جدي رئيسجمهور در ايام تبليغات انتخاباتي، افزايش ميزان مشارکت زنان و جوانان در عرصههاي سياسي و اجتماعي بود، اما امروز که به آنچه در اين چند سال اخير اتفاق افتاد مينگريم متوجه ميشويم که اين امر هيچگاه محقق نشد و دولت نتوانست رضايت جامعه را جلب کند. طرحهايي نظير عدم به کارگيري بازنشستگان در مناصب دولتي نيز، صرفا قدم کوچکي روبه جلو بود اما در راستاي اقدام زنان و جوانان شايسته، اقدام موثري صورت نگرفت. اگر هم در گوشه و کنار کسي به کار گرفته شد، نه از سر توجه به جوانان که بهدليل سفارش و رابطه توانست خود را به آن منصب برساند. در ايام انتخابات، شعارها و مطالبات زيادي وجود داشت و قشر زنان از دولت درخواست داشتند که وزرا يا حداقل معاونان وزرا را از ميان زنان انتخاب کند، اما اين امر نيز محقق نشد. هربار اين بهانهجويي صورت ميگرفت که زنان در عرصه اجرا تجربه کافي ندارند و نميتوانند از پس امور يک وزارتخانه برآيند. اگر واقعا مشکل اين بود، چرا از همان زمان، تلاش نشد تا زناني را براي آينده تربيت کنيم تا بتوانند مدير و وزير باشند؟ دولت ميتوانست زمينه ايجاد تجربه براي زنان را فراهم کند و در آينده از وجود آنان بهرهمند شود اما اين کار صورت نگرفت. اگر واقعا دولتمردان ميخواهند در آينده بهعنوان نمونه وزارت آموزش و پرورش را به زنان بسپارند، بايد حداقل در 15 استان مديرکل آموزش و پرورش را از ميان زنان برگزينند. سقفي شيشهاي براي پيشرفت زنان گذاشتهايم و هنگام انتخاب وزير که ميرسد به زنان ميگوييم شما نميتوانيد. اگر خواهان حضور مردم در پاي صندوقهاي رأي هستيم بايد به جاي وعدههاي جديد، تلاش کنيم تا وعدهها و مطالباتي که از گذشته باقي ماندهاند، در عرصه عمل محقق شوند. شعار و ايجاد هيجانات سياسي مردم را پاي صندوقها نخواهد آورد. اين وظيفه جريانهاي سياسي است که مطالبات مردم را پيگيري کنند. صرف اينکه تعدادي از زنان و جوانان در ليستهاي انتخاباتي حضور داشته باشند، اتفاق خاصي رخ نخواهد داد و بايد به سمت محقق کردن مطالبات اين اقشار در عرصه عمل حرکت کرد. بايد تبعيضهاي جنسيتي رفع شود و بدون توجه به جنسيت شايستگيهاي بسيار زياد زنان ايراني را ديد.
براي انتخابات آينده جريان اصلاحات برنامهاي براي در نظر گرفتن سهم بيشتر براي زنان و جوانان دارد؟ در حزب کارگزاران اين امر چگونه دنبال ميشود؟
تجربه و آمارهاي موجود از مشارکت اقشار مختلف اجتماعي در انتخابات نشان ميدهد که هرگاه حضور زنان در انتخابات فعالتر و پررنگتر بوده، آنها توانستهاند جامعه را به شرکت در امر سياسي فرابخوانند. هرگاه هم اين اتفاق نيفتاده و احزاب سياسي اجازه حضور زنان و جوانان را صادر نکردهاند، حضور اجتماعي و مشارکت مردمي کاهش يافته. بهطور کلي بايد تاکيد کرد شرايط به نوعي است که براي ايجاد فضاي انتخاباتي و دعوت از مردم براي حضور در پاي صندوقهاي رأي ديگر نميتوان از شعار و وعدههاي دروغين استفاده کرد. کار از تهييج احساسات گذشته و مردم اعتماد خود را به شعارها و وعدهها در خصوص تغييرات اجتماعي از دست دادهاند؛ زيرا در انتخاباتهاي گذشته فضاي اميدوارکنندهاي ايجاد شد و مردم به نقش آفريني جدي در عرصه سياسي کشور پرداختند اما نتيجه اين حضور و مطالبهگري آن چيزي نبود که انتظار ميرفت. به همين علت شعار، فراخوان و ايجاد جو تبليغاتي ديگر نميتواند زنان و جوانان را به حضور وادارد. در نتيجه بايد اقدامات عملي انجام داد. در حزب کارگزاران که همواره بر حضور فعال زنان در همه عرصهها تاکيد شده و نمود آن در استانهاي مختلف و شوراهاي استاني حزب قابل مشاهده است. در شوراي عالي نيز اين بحث وجود دارد و همه با افزايش سهم زنان موافقند اما اينکه تا چه ميزان بتوان اين وعده را عملي کرد بستگي به شرايط و دولت مستقر دارد.
در فاصله 8ماهه باقي مانده تا انتخابات شرايط جامعه و رويکرد اصلاحطلبان به مقوله انتخابات را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
من معتقدم که اگر بخواهيم وحدت جامعه را حفظ کنيم و بپذيريم که تمام جناحهاي سياسي فعال در جامعه با توجه به اينکه اصل نظام جمهوري اسلامي را قبول دارند و ميخواهند براي تقويت نظام و تامين منافع کشور تلاش کنند اگر با اين ديدگاه نگاه کنيم قطعا ميپذيريم که ايجاد زمينه فعاليت براي جناحهاي سياسي به نفع کشور است. تنگ کردن مسير فعاليتهاي سياسي به هيچوجه کشور را به طرف يک دموکراسي واقعي نميبرد. جامعه ما اکنون حتي با 5 سال و 10 سال پيش تفاوت فاحشي دارد و آگاهيهاي سياسي مردم بيشتر شده، مطالبات اجتماعي بيشتري دارند و خواهان آزادي در نقل و انتقال مطالبات فکري خود هستند. بنابر اين نظر اصلاحطلبان اين است که اگر ميخواهيم مشارکت جدي از جانب عموم جامعه و کف جامعه داشته باشيم قطعا بايد اجازه رشد و نمو افکار متنوع سياسي که البته همه در چارچوب جمهوري اسلامي هست را ايجاد کنيم.
زمينه حضور اصلاحطلبان با ظرفيت حداکثري در انتخابات چگونه فراهم خواهد شد؟
اين زمينه بدين شکل فراهم خواهد شد که اصطلاحا اين قيف تاييد صلاحيتها گشادتر از قبل باشد و از تجربههاي قبلي استفاده شده و اجازه داده شود که بزرگان احزاب سياسي بتوانند وارد ميدان شوند و جذب مشارکت مردم را به شکل جدي داشته باشند و الا اگر قرار باشد شبيه انتخابات قبلي مجلس با عدم تاييد صلاحيت گسترده مواجه شويم، بعيد ميدانم که احزاب اصلاحطلب حاضر باشند با بستن ليست درجه 2 و 3 مردم را به صحنه انتخابات وارد کنند.
منبع: آرمان ملی