عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران گفت: مجلسی که امروز شکل گرفته، دچار خلاء هویتی است و هنوز شاکله خودش را بدست نیاورده و این بازیابی هویتی به هر حال ماموریت چهرههای شاخص مجلس است که کنار هم بنشینند و مجلس را معنا بخشند و هدایت کنند.
به گزارش سایت کارگزاران، محمد عطریانفر درباره بررسی طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در پی چه اهدافی هستند، گفت: در حد فهم حقوقی محدودی که دارم طرح پیشنهادی نمایندگان مجلس را بیطرفانه بررسی کردم، احساس میکنم نمایندگان دچار سردرگمی بزرگی هستند. سردرگمی و حیرت به این معنا که نمایندهای که از حوزه انتخابیه خود وارد پارلمان می شود ابتدا باید بداند تکالیف و ماموریتهای مهم او چیست.
معاون سیاسی پیشین وزارت کشور ادامه داد: در مقام تعریف و تشخیص نحوه تمشیت امر قانونگذاری، نمایندگان باید ابتدا مهمترین تکالیفی که برای رفع نیازهای میان مدت مردم بر دوش دارند را شناسایی کنند.
عطریانفر افزود: شیوه ورود نمایندگان محترم به موضوع انتخابات ریاست جمهوری و اراده تغییر یا اصلاح قانون انتخابات، دلالت روشنی بر عدم فهم روزآمد نمایندگان مجلس دارد چرا؟ چون وقتی مجلس نسبت به هر قانونی که در نظام اداری کشور جاری و ساری است بخواهد رویکرد و رویه اصلاحی در پیش گیرد، ابتدا باید قانون موجود را آسیبشناسی کرده و ببیند آن قانون با چه بحران ها و مشکلاتی روبرو است.
وی افزود: اگر آن مشکلات در مقام اجرا قابل حل بود، مجریان را باید مکلف به اقدام کنند و اگر نیست توسط قوانین متمم یا اصلاحیه آن را به یک روند بهتری هدایت کنند. در طول چهار دهه گذشته ۱۲ دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده است. در این استمرار تاریخی تنها یک نقطه عطف مهمی در سال ۶۸ داریم که مقوله ریاست جمهوری را که وجه تشریفاتی نظام بود به یک وجاهت حقیقی تبدیل کردیم. نخست وزیری در ریاست جمهوری ادغام شد و این ادغام منطق روشن و قابل دفاعی هم داشت و از ۱۳۶۸ تا به امروز که بیش از ۳۰ سال میگذرد، انتخابات با همه اختلاف سلیقههای سیاسی موجود بدون دغدغه حقوقی و یا ناکارآمدی قانون، بطور مطلوب برگزار شده و نهایتا فرد پیروز به منصب ریاست جمهوری رسیده است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران خاطرنشان کرد: نمایندگانی که این طرح را امضا کردهاند آیا میتوانند اثبات کنند در این سه دهه چه اشکال و بن بستهایی در نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری وجود داشته که به اصلاح یا پیشنهاد متمم برای قانون انتخابات مبادرت کردهاند؟ به اعتقاد من پاسخ محکمه پسندی نخواهند داشت.
عطریانفر اضافه کرد: نمایندگان در این طرح تلاش کردهاند به حوزه تکالیف و اختیارات شورای نگهبان وارد شوند و آن نهاد را مقید کنند اما در نهایت، باز امر تشخیص را به عهده شورای نگهبان واگذار کردهاند. فی الوقع، طرح نمایندگان رافع هیچ مشکلی نخواهد بود و در بر همان پاشنه نخستین خواهد چرخید و هیچ مسالهای را حل نمیکند و این گام، اقدام بیخاصیت است. به باور من این طرح البته مصوب نخواهد شد زیرا در حوزه بررسی حقوقی و شرعی شورای نگهبان، حضرات فقها و حقوقدانان نسبت به بندهای مطروحه ایراد خواهند گرفت و آن را رد میکنند.
این فعال اصلاحطلب درباره ایرادات احتمالی شورای نگهبان به طرح اصلاح قانون انتخابات گفت: موضوع مورد نظر فیالمثل تعیین سن برای نامزدها نیست بلکه بحث محوری در طرح، تشخیص رجل سیاسی فرد و یا نحوه احراز مدیریت و تدبیر کلان نامزد انتخاباتی است که شئونی را قائل شدند و مسائلی را بار کردهاند که بالمال مرجع تشخیص را شورای نگهبان قرار میدهند. در حالی که این اقدام در نهایت، تحصیل حاصل است که شورای نگهبان در گذشته هم این کار را میکرده و بعدا هم میکند.
وی ادامه داد: قانون اساسی در این باره عناوین کلی را مطرح کرده است مثلا میگوید فرد باید رجل سیاسی، مدیر و مدبر باشد. در مقام تفسیر اگر بخواهیم مفهوم رجل سیاسی را روشنتر بیان کنیم با قانون عادی نمیشود و این از انحصارات و اختصاصات خود قانون اساسی است. اگر چنانچه روزگاری خبرگان قانون اساسی تشکیل شد و نیازمند تغییر و اصلاح قانون اساسی شدیم، این محورها میتواند در آنجا مورد بحث و نقد و نظر قرار گیرد که اگر الزاماتی در قانون متمم مقرر شد، طبیعی است که تکلیف مهمی بر دوش شورای نگهبان قرار میگیرد. در چنین موقعیتی است که شورای نگهبان در چارچوب مقیدتری تکلیف خودش را روشن میداند اما براساس قانون عادی این قید امکان تحقق نخواهد داشت.
عطریانفر درباره تاثیر عملکرد مجلس یازدهم در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ یادآور شد: روند انتخابات مجلس نسبتی با انتخابات ریاست جمهوری ندارد. نمایندگان مجلس از حوزههای انتخابیه متکثر انتخاب میشوند و اکثریت قاطعی از نمایندگان که وارد پارلمان میشوند، به ویژه در حوزههای تک نمایندهای، درگیر مسائل محلی خود میشوند و کمتر ملی فکر میکنند. ضمن اینکه سرنوشت بسیاری از مسائل ملی ما امروزه در مجلس رقم نمیخورد. از این جهت تصور میکنم نباید نسبتی میان ماموریت و مسوولیت نمایندگان و امر انتخابات ریاست جمهوری برقرار کرد.
این فعال اصلاحطلب درباره شباهت میان مجلس پنجم و پیروزی سید محمد خاتمی در سال ۷۶ و مجلس یازدهم و احتمال انتخاب شدن رییس جمهوری اصلاحطلب در سال ۱۴۰۰ نیز گفت: آن پیروزی ارتباطی به مجلس اصولگرای پنجم نداشت و بسی فراتر از این قاعده عمل کرد. امروز به دلیل اینکه دولت روحانی در پیشبرد اهداف خود موفق نشده است. اگر چه بخش بزرگی از مسوولیت هم به دوش دولت نیست بلکه معضلاتی فراتر از ناکارآمدی دولت، باعث عدم موفقیت روحانی شده است. اما مردم و جامعه، فعلا دولت را مسوول میدانند. شرایط عمومی جامعه در حال حاضربه نفع دولت روحانی نیست.
عطریانفر خاطرنشان کرد: دولت و اصلاحطلبان مسوول پاسخگویی مشکلات هستند اما نه صد درصد. حال عمومی اصلاحطلبان در وضعیت فعلی مناسب نیست. به همان دلیلی که سرنوشت مجلس یازدهم با اکثریت قاطعی از اصولگرایان رقم خورد میتوان تاحدی پیشبینی کرد که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری حسب قاعده عمومی، دست برتر را داشته باشند.
عطریانفر گفت: مجلسی که امروز شکل گرفته دچار خلاء هویتی است و شاکله خودش را هنوز بدست نیاورده است. این بازیابی هویتی به هر حال ماموریت چهرههای شاخص مجلس است که کنار هم بنشینند و مجلس را معنا بخشند و هدایت کنند. امروز آقای قالیباف به هر دلیل با رای نمایندگان مجلس رییس پارلمان شده است. عملکرد و مدیریت او را با شخصیت اصولگرایی چون لاریجانی که تا دیروز مدیریت مجلس را بر عهده داشت مقایسه میکنیم، تفاوتهای فاحشی میان مدل رفتاری و هویت بخشی آنها میبینیم.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: اگر بخواهیم از روسای فعلی و گذشته قضاوت درستی داشته باشیم آقای قالیباف باید زحمت بکشد و به جای تبلیغات بیخاصیت و سفرهای استانی که جزو وظایف رییس مجلس نیست، وقت خود را صرف مدیریت مناسبتر، موفقتر، روزآمدتر و بروندادتر برای مجلس کند. مجلس نیازمند این است که از حیرت، سردرگمی و بی هویتی نجات یابد. آنها باید به اولویت ها توجه کنند و برای رفع نیاز مردم به تدوین قوانین مناسب بپردازند.
وی یادآور شد: نمی توان گفت تک تک نمایندگانی که انتخاب میشوند، الزاما واجد توانمندی و قابلیت فراگیر هستند اما کلیت مجلس باید دارای این ظرفیت و صلاحیت باشد. بنابراین کلیت مجلس از طریق نقش آفرینی چهرههای شاخص و بهره گیری از کارشناسان مجرب و استفاده از تجارب مجالس پیشین و همچنین مطابق با نیاز جامعه باید برنامههای آینده خود را ترسیم کند.
عطریانفر افزود: میان مجالسی که در چهار دهه گذشته تشکیل شده است، مجالس اول تا پنجم قابل دفاع به معنی الاعم کلمه هستند. آن مجالس، هویتی فراتر از احزاب داشتند. مجالس اول تا پنجم عموما هویت ملی داشتند. از مجلس ششم به بعد پارلمان ایران رفتار حزبی پیدا کرد و هدایت مجلس براساس منافع حزب حاکم صورت گرفت. مجلس ششم با توجه به فضای حماسی دوم خرداد که در سالهای ۷۶ تا ۷۸ وجود داشت با اکثریت مطلقی از اصلاحطلبان شکل گرفت و بعضا منافع جریانی را بر مسایل ملی مقدم میداشت و از این جهت آسیب دید.
این فعال اصلاحطلب یادآور شد: از آن تاریخ تا به امروز نوعا مجالسی که تشکیل شده بیشتر رفتار تقنینی خود را بر مسیر تامین منافع گروهی و حزبی قرار داده که این پاشنه آشیل و نقطه آسیب پذیر مجلس محسوب میشود. در این باره به همه گروههای سیاسی که به سمت استقرار سازوکارهای حزبی در پارلمان هستند، باید هشدار داد. میتوان در یک موقعیتی منافع ملی را از طریق تقنین با منافع حزب پیروز برهم منطبق ساخت، اما زمانی می توان این انتظار را داشت که انتخابات ایران در پارلمان نه براساس رقابتهای افراد بلکه برپایه رقابتهای حزبی شکل بگیرد. امروز رقابت ها فردی است که البته در قبال این اتفاق، توقع داریم شورای نگهبان نظارتهای خود را به گونه ای تدارک ببیند که حداقل دو جریان اصلی رقابت پذیر در عرصه سیاست ایران باحقوق برابر فعالیت کنند.
عطریانفر درباره احتمال متمایل شدن حزب کارگزاران به راست میانه با برآمدن دولتی اصولگرا، گفت: کارگزاران محور اصلی اصلاحات در ایران بوده و گردش به راست هم از اتهاماتی است که از سوی دوستان افراطی وارد میشود. دولت خاتمی که بعدها کابینه اصلاحات نامیده شد، در ادامه حرکت سیاسی کارگزاران متولد شد. واقعیتی که همه برآن متفق هستند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: اگر منافع حزبی بخواهد بربستر مصالح ملی محقق شود، باید انتخابات به سمت رقابتهای حرفه ای، سالم و در چارچوب حزب هدایت شود و البته پیش نیاز آن، رعایت عدالت سیاسی مورد انتظار از سوی شورای نگهبان در حق همه احزاب است. اگر شورای نگهبان عادلانه تدبیر کند، حزب پیروز کنش سیاسی خود را بر منافع ملی منطبق میسازد. اقلیت بازمانده هم بهمثابه دولت در سایه در مقام نقد، از مرز عدالت و انصاف خارج نمیشود.
عطریانفر درباره اصالت جریانی که در چند سال اخیر خود را اعتدالی معرفی میکند نیز گفت: نظریات سیاسی معطوف به قدرت، دستکم در سه سرفصل «تبار، گفتمان، تشکیلات» باید وجوه متمایز داشته باشد. جبهه اصولگرا و اصلاحطلب با تسامح، واجد مرزبندی معنادار هستند. اما جریان اعتدال و توسعه، بخشی در تعلق اصولگرایی و بخشی به جریان اصلاحطلب وابسته است.
وی ادامه داد: این دوستان با پیشینه تاریخی اصولگرا، در دهه ۸۰ حزب خود را ثبت کرده و در انتخابات سال ۹۲ پدر معنوی آنان با توصیه مرحوم هاشمی و حمایت اصلاحطلبان، به پیروزی رسید و دولتی متکی به شعار اعتدال و توسعه و با زیرساخت اصولگرا شکل گرفت.
این فعال سیاسی افزود: امروز حزب اعتدال و توسعه به مفهوم تشکیلاتی اگر بخواهد در عرصه سیاست بماند و وفادار به مبانی مدیریتی روحانی باشد، لاجرم باید ذیل چتر جبهه اصلاحات جایگاه خود را تبیین کند. ولو اینکه در انتخابات بعدی اصلاحطلبان شکست بخورند. اگر اصولگرایان در انتخابات آینده ریاست جمهوری پیروز شوند و اعتدال و توسعه به سمت جریان اصولگرا متمایل شود بیتردید دچارباخت بزرگ میشود. چون اصولگرایان تمایل سیاسی آنان را بسوی خود باور نمیکند.
عطریانفر درباره چشمانداز روابط اصولگرایان و احتمال تعامل یا تقابل دوطیف جبهه پایداری و نواصولگرایان، گفت: آنها دو گروه جوان و تندرویی هستند که از قیمومیت پدری جدا شدند و از نظر رفتاری، شعاری و تشکیلاتی، نه از موازین نخستین اصولگرایی بلکه در نقد عمل سیاسی پدران خود، از آنان فاصله گرفتند. تلقی و تحلیل سیاسی آنها این بوده که شکستهای پی در پی جریان متبوعشان، بر ذمه جامعه روحانیت مبارز و جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری است که در سازوکار سیاست، فاقد نوآوریاند.
این فعال اصلاحطلب ادامه داد: این جوانان اصولگرا برخلاف لوازم و ادعای نوآوری، متاسفانه به سمت عقلانیت سیاسی موثر و رفتار معتدل تر از پدران خود حرکت نکردند و رفتارهای رادیکال و کف خیابانی را قوت بخشیدند و از اسارت تبلیغات و بسیج روانی فاقد هویت رها نشدند و سازمان سیاسی نوبنیادشان را به سمت نهادهای حزبی و تشکیلاتی موثرتر نبردند، احساسات را حاکم کردند و اسیر شعارهای تهی شدند و به عوامگرایی دامن زدند و به اصطلاح از پدران خود عبور کردند و بر سر شاخه نشستند و بن بریدند.
وی اضافه کرد: با برآمدن محمود احمدی نژاد، احزاب نوخاسته -خدمتگذاران و آبادگران- دچار توهم وخودشیفتگی بیحد شدند و باورشان شد که اصولگرای سنتی دیگر قدرت سر برآوردن ندارد. در حالی که جوانان اصولگرا اگر میخواست بماند و سهمی از کیک قدرت داشته باشد، باید حرمت پیشینیان خود را حفظ کند.
عطریانفر افزود: اصولگرایی سنتی به خلاف جریان پایداری دارای اصالت است. جریانهای جوان منشعب از اصولگرایی با واژهپردازی، شعار، لفاظیهای زیبا و بهدور از مخاطبشناسی درست بهگونهای سخن میگویند، کاّنه آنها دارند چرخ سیاست را از نو اختراع میکنند.
این فعال اصلاحطلب گفت: آنها باید واقعیت را درک کنند؛ جامعه مخاطب و خاستگاه طبقاتیشان را روشن کنند و بگویند از کدام اقتصاد دفاع میکنند و نیروهای کارآمد و شخصیتهای وجیهالمله آنها چه کسانی هستند؟ باید بفهمند به صرف تشکیلات نو نمیتوان گفتمان را تغییر داد.
عطریانفر خاطرنشان کرد: در کشورهایی که دموکراسی اصل کلیدی تداول قدرت است، پایه انتقال مدیریت جامعه تابع رقابتهای حزبی است. آنها دو حزب نیرومند رقیب دارند و اگر حزب سومی هم وجود داشته باشد به لحاظ هویتی، ماهیتی انضمامی دارد. این شاکله انضمامی در بزنگاههای سیاسی چون وزنه تعادل عمل میکند. کمااینکه جبهه پایداری در جریان ریاست قالیباف بر مجلس برخلاف آرمانهای سیاسی خود، چون عضو مکمل عمل کرد.
وی یادآور شد: جریان پایداری با رویکرد انضمامی با نواصولگرایی و جریان سنتی اصولگرا، سهمی از مناصب را برد و از این رهگذر قالیباف به قدرت رسید. در حالی که در مجلس پیشین، جریان پایداری مخالف علی لاریجانی بود و هیچگاه دست از کارشکنی علیه او بر نداشت، اما او پیروز شد. بنابراین جامعه سیاسی و علاقمندان به کار سیاست نباید بهدنبال جریان سوم باشند که با آن بشود اصولگرا و اصلاحطلب را از صحنه تاثیرگذاری دور خارج کرد.
عطریانفر افزود: اصلاحطلبان در نگاه سیاسی دامنه فراخ و متنوعی دارند. کنش سیاسی آنها باید در یک حزب تمام عیار شکل بگیرد و از افراط و تفریط پرهیز کنند. محور تحقق این هویت یکپارچهسازی در گذشته ترکیبی از نقش مرحوم هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی بود. گرچه امروز هاشمی نیست اما گفتمان و رویکرد او زنده است. دست بر قضا بعد از دولت اصلاحات، مبانی فکری و نگاه مدیریتی خاتمی در عمل سیاسی و دولتمردی به هاشمی سال ۸۸ و ۹۲ شباهت زیادی پیدا کرده است.
وی ادامه داد: امروز نقش گفتمانی او بلامنازع است. خاتمی میتواند عامل وحدت و عنصر تعدیلکننده و شخصیت پیشتازی باشد که اصلاحطلبان در چارچوب مصالح ملی با همه تنوع مزاجها، خود را با افق نگاه او سازگار و هدف مشترکی را در رقابتهای آینده تعقیب کنند.
عطریانفر درباره انتقادهای غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران درباره رهبری جبهه اصلاحات و نیاز این جریان سیاسی به چهره کارآمد اجرایی گفت: سخنان کرباسچی مغایرتی باهم پیمانی سیاسی او با خاتمی ندارد. کرباسچی مسوولیت رهبری معنوی، نقش تمام کننده و تعدیل بخش جبهه اصلاحات را برعهده خاتمی میداند. اما در حوزه تشکیلات، معتقد است دبیران کل احزاب باید براساس تفاهم و وزنگذاری اجتماعی مشترک زیر چتر واحد خاتمی در تراضی و تعامل عمل کنند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: نقد کرباسچی به کسانی است از اصلاحطلبی برمیگردند و بطور انحصاری از موقعیت ملی و فراگیر رییس دولت اصلاحات سوءاستفاده میکنند.
عطریانفر، با ذکر مصادیقی از این عارضه سیاسی که در ذهن کرباسچی شکل گرفته است، گفت: نباید شخصیت رییس دولت اصلاحات را محدود به اتحاد و مشارکت کرد. کما اینکه هژمونی هاشمی رفسنجانی را نباید به حزب کارگزاران سازندگی تقلیل داد. این بزرگان فرهمندانی هستند که به همه جبهه تعلق دارند. همانطور که شیخ اصلاحات هم انحصاراً متعلق به حزب اعتماد ملی نیست.
این فعال سیاسی یادآور شد: کرباسچی اگر با چنین ادبیاتی سخن میگوید در مقام نقد خاتمی نیست، بلکه در جایگاه نقد دوستان هم عرض و هم جبهه ای خود است. پیام او این است که کسی از موقعیت پرچمداری اصلاحات استفاده بیش از حدانتظار نکند. پیام او شرافتمندانه، منطقی و قابل فهم است.
عطریانفر درباره بخشی از اظهارات خود که رفتار اصلاحطلبان با عارف را شبیه رفتار قوم بنی اسراییل با حضرت موسی (ع) توصیف کرده یا عارف را سقف پرش اصلاحطلبان دانسته بود، گفت: این عبارتی که از دل یک مصاحبه درآمده، مقدمه ای هم داشته است. در آنجا اشاره کردم، نقشی که برای عارف به عنوان هماهنگکننده اصلاحطلبان در پارلمان مدنظر اصلاحات بود فراهم نشد، که ناشی از بیتوجهی حامیان و عدم تناسب روحی او با ماموریت محوله بود. در آن مصاحبه گفته بودم، این تکلیف در پارلمان برازنده کسانی است که تجربه کار جمعی داشته باشند. ازباب فهم درست این ادعا، به نقش حسین مرعشی عضو فراکسیون اقلیت در مجلس پنجم کردم، وی فارغ از وابستگیاش به کارگزاران، بهدلیل ظرفیت ذاتی، بهحدی کارآمد بود که در تصویب هر طرح و لایحه ای که اراده میکرد، موفق بود.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: عارف در موقعیتی چون عضویت در کابینه و یا معاونت رییس جمهوری موفقیتش بیش از لیدری در مجلس بود ضمن اینکه در مقام نقد اطراقیان، گفتم فرض کنیم چنین شخصیتی را انتخاب کردیم و به مجلس فرستادیم آیا بستر همفکری، همراهی، حمایت، هدایت و نظارت را برای او در جبهه اصلاحات فراهم کردیم؟ پاسخ این بود که خیر!
وی افزود: در مقام تبیین تحلیلم، به این مثال تاریخی اشاره کردم که حضرت موسی (ع) قوم خود را برای جنگ با فرعون برانگیخت آنها با پیامبر خدا همراهی نکردند و گفتند یا موسی! ما آمادگی و توان تحمل مشکلات را نداریم، تو به همراه خدایت برو باف رعون بجنگ و بعد که دشمن را شکست دادی، ما وارد میشویم. تعبیر من از این حیث بود که دوستان در جبهه اصلاحات کمک لازم را در حق محمد رضا عارف نکردند و او را در ایفای مسئولیت تنها گذاشتند.
عطریانفر درباره انتقادات دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران از عملکرد عارف در شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان، گفت: نمیخواهم از نقدآقای کرباسچی دفاع کنم اما مطمئنا نقد او به عارف شخصی نیست. سخن انتقادی او این است که عارف بهرغم شایستگی در حوزههای مدیریتی کشور اما در پارلمان نتوانست در همگرایی و هماهنگی نیروها موفق باشد. تفاوت میان عرض بنده و کرباسچی این است که من در کنار سنجش صلاحیت عارف، رفتار اصلاحطلبان در عدم همراهی با او برای پیشبرد اهداف اصلاحات در مجلس را نقد میکنم. اما دبیرکل ما به این بخش اشاره نمیکند.
عطریانفر درباره رویکرد اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و اینکه کدام شخصیت اصلاحطلب توانایی نامزد شدن را دارد، گفت: اصلاحطلبان ابتدا باید تکلیف خود را با اصل انتخابات روشن کنند. مفهوم اصلاحات امروز دچار چالش سنگینی است و این دغدغه باید شخصیتهای اصلاحطلب را به بازتولید مفهوم گفتمان اصلاحات هدایت کند. باز عریف اصلاحات و مرزبندی بین اصلاحطلبان شعاری و تکلیفگرا از اولویتهاست.
این فعال اصلاحطلب در پاسخ به اینکه کدام شخصیت را اصلاحطلب شعاری میدانید، گفت: کسانی که با موضعگیریهای ساختارشکن و شعارهای رادیکال و بهدور از تلاش و تحمل مشقت ها درحاشیه امن، عافیتطلب هستند، و در بزنگاه ها از حضور و پرداخت هزینه سیاسی میدان خالی میکنند و هزینهای برای اصلاحات نمیدهند و فقط در بوق تبلیغات میدمند، آنها مدعیانی میراث خوارند.
وی ادامه داد: اصلاحطلبی مفاهیمی را به شکل ذاتی همراه خود دارد. دست کم در مقام گفتمانی، یک اصلاحطلب قانونمند حرکت میکند، فقط شعار نمیدهد، با عمل سیاسی و واقعبینی، مسئولیتپذیر است. به امر تدریج باور دارد و میفهمد که در ظرف مشترکی که زندگی میکند رقبای اصولگرای او هم هستند. یک اصلاحطلب، تمامیتطلب نیست، واقعگرا است. بایداین واقعیتها را بار دیگر بازخوانی و بازتولید کنیم و براساس این گفتمان، توافق ضمنی داشته باشیم.
عطریانفر خاطرنشان کرد: کسانی که با این رویکردها فاصله دارند باید از جرگه اصلاحطلبی خارج شوند ولو اینکه شعارهای اغراقآمیز سر دهند. مشارکت سیاسی از معبر انتخابات نمود مییابد. انتخابات، همزاد امر اصلاحطلبی است. کارگزاران از محورهای تعیینکننده و از مؤلفههای اصلی اصلاحات است. انتخابات ۷۶ از درون حرکت اصلاحطلبانه کارگزاران سر برآورد و همراهی صادقانه و فراگیر آنها بود که انتخابات دوم خرداد را به پیروزی رساند.
معاون سیاسی پیشین وزارت کشور، انتخابات را وجه ذاتی حرکت اصلاحطلبانه عنوان کرد و گفت: سیاستورزی و جا به جایی قدرت از طریق انتخابات و رقابت آرام رخ میدهد و این رقابت باید به رسمیت شناخته شود. اصلاحطلبان نمیتوانند رویکرد تحریمی داشته باشند. اگر به سمت تحریم رفتند، از ابزار اصلی و سلاح توانمند دموکراسی خود را محروم کردهاند. بنابراین با چه ادبیاتی میخواهند قدرت را کسب کنند؟ کسانی که طرفدار تحریم انتخابات هستند تنها دو گزینه برابرشان شکل میگیرد یا منفعل میشوند و اگرنخواهند منفعل باشند، به سمت براندازی سمت وسو پیدا میکنند.
عطریانفر یادآور شد: با همه محدودیت ها و مشکلاتی که وجود دارد باید انتخابات به رسمیت شناخته شود. با همین شورای نگهبان ۴۲ سال است زندگی میکنیم و همین سیاستهای انقباضی حاکم بوده و با همین شورای نگهبان، انتخابات زیادی را پیروز شدیم. دوستان تندرو یکبار، انتخابات را تحریم کردند بعد فهمیدند خطا بوده است. اگرانتخابات را پدیده ذاتی در امر اصلاحطلبی بدانیم باید به سمتی برویم که از طریق گفتوگو و اعتمادسازی محدودیتهای علیه خود را کاهش دهیم.
این فعال اصلاحطلب درباره شخصیتهای سیاسی که توان داوطلبی در انتخابات ریاست جمهوری را دارند، گفت: در بحث نامزدهای اصلاحطلب فکر میکنم کسانی که صاحب نام باشند و بشود به عنوان رجل سیاسی مطرح شوند، بیش از ۱۰ نفرند.
عطریانفر درباره احتمال نامزدی علی لاریجانی گفت: لاریجانی شخصیت اصولگرا اما معتدل است و نماد واقعی اصولگرای سنتی اما توسعهباور است. سخن من فعلا درباره نامزدهای احتمالی اصلاحطلبان است که از اسحاق جهانگیری شروع میشود تا افرادی چون عارف، مسعود پزشکیان، محسن هاشمی، کرباسچی، مرعشی و غیره ادامه مییابد. فعلا از تاکید روی نام افراد باید پرهیز کرد.
این فعال سیاسی درباره شاخصهای نامزد مورد اجماع اصلاحطلبان یادآور شد: او باید توافق و نظر غالب اصلاحطلبان را نمایندگی کند. دیگر اینکه وجاهت ملی و پذیرش عمومی داشته باشد و بتواند عملکرد قابل دفاعی از مدیریت گذشته خود ارائه کند. جامعه باید شناخت مثبتی از او داشته باشد. مضافا بتواند با جریان مقابل خوب رقابت کند. همچنین آن فرد از فیلتر نهادهای نظارتی سرافراز بیرون بیاید و احراز صلاحیت شود.
عطریانفر درباره اجماع اصولگرایان بر سر انتخاب گزینه واحد برای انتخابات ۱۴۰۰، گفت: اصولگرایان هم چه بهتر که به یک شخصیت جامع الاطراف و واجد شرایط برسند بطوریکه فردی از جنس احمدی نژاد بر آنان تحمیل نشود که مجبور شوند اعتبار خود را خرج او کنند و در پایان کار هم از او تبری بجویند و بگویند که از اول با او نسبتی نداشته اند! ای کاش اصولگرایان هم با سازوکاری شبیه اصلاحطلبان عمل کنند و به شخصیت جامع الاطرافی برسند تا دو رقیب از دو جناح با جوانمردی و فتوت سیاسی با هم رقابت کنند.
وی افزود: بهنظر میرسد اصولگرایان با ملاحظات همهجانبه شخصیتی مناسبتر از علی لاریجانی ندارند. اگر این انتخاب در درون اصولگرایان صورت گیرد و اصلاحطلبان هم با رویکرد مورد اشاره دست به انتخاب زنند رقابت بر سر خوب و خوبتر شکل میگیرد. اگر فرد مورد نظر ما انتخاب شد خوب تر و اگر رقیب پیروز شد فرد خوب انتخاب شده است. اگر آمدیم و رقابت را میان خوب و بد ترسیم کردیم که اگر نامزد مورد نظر من پیروز شود خوب است و در غیر این صورت بد، این یک رفتار قبیلهگرایانه خواهد بود.
عطریانفر افزود: در اینجا تبصرهای باز میکنم، چنانچه اصلاحطلبان موفق نشدند تا شخصیتهای صالح و ذاتی خود را از سنگلاخ نهادهای نظارتی عبور دهند چه باید کنند؟ این از سوالاتی است که حول تدبیر رییس دولت اصلاحات باید پاسخ داد. آیا میتوان به عنوان یک سیاستمدار حزبی فعال شرکت کرد، بیآنکه نامزد انتخاباتی داشت؟
معاون سیاسی پیشین وزارت کشور افزود: اگر کسی دعوت به تحریم کرد عملا از کسوت اصلاحطلبی خارج شده است. اگر اصلاحطلبان در شرایط بی نامزدی قرار گرفتند چه باید بکنند؟ بنظر میرسد نمیتوانند مخاطبان خود را یله و رها کنند لاجرم باید آنها را بسوی «اصلح موجودین» ترغیب کنند. کما اینکه این اتفاق در انتخابات سال ۹۲ رخ داد. وقتی مرحوم هاشمی رفسنجانی را به عنوان شخصیت مورد اجماع از دست دادیم، سراغ حسن روحانی رفتیم.
عطریانفر در پاسخ به تقسیم بندی جریانهای سیاسی به انقلابی و غیرانقلابی و خطرحذف اصلاحطلبان، گفت: حیات سیاسی اصلاحطلبان زمانی که حاکمیت آنها را طرد و به رسمیت نشناسد به چالش میافتد. امروز اصلاحطلبی جریانی با ریشههای عمیق اجتماعی است و در دیدگاه کلی نظام به رسمیت شناخته میشود. متاسفانه برخی از طیفهای تندروی اصولگرا در هر محفلی می نشینند اصلاحطلبان را به عنوان نیروهای بیرون از انقلاب و نظام معرفی میکنند.
وی در پاسخ به اینکه چرا منتقدان در تشریح اقدامات دولت روحانی اشاره ای به تحریم ها نمیکنند، گفت: از جمله مسائل مغفول مانده در رقابتها، اخلاق گرایی سیاسی است. امروز مشاغل و اصناف، دارای اتحادیه و مرام نامه صنفی هستند و به اخلاق صنفی، حرفه ای و شغلی خود پایبند هستند. چرا در سیاست ورزی، سیاسیون واجد مرامنامه یا میثاقنامه سیاسی نیستند؟ متاسفانه همگی دچار غفلت بزرگ هستیم و جناحهای رقیب در این قضیه اگر تقصیری نداشته باشند، قطعا قصور دارند. وقتی اخلاق وجود نداشته باشد، اصولگرایان و اصلاحطلبان برای حذف رقیب تمامی معضلات، کمبودها، نامرادی ها و ناملایمت ها و ناکامیها را بر سر دیگری خراب میکنند و به ریشههای ناکامی ها و عدم موفقیت ها اشاره نمیکنند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: وقتی به تحریم که محصول سیاستهای یکپارچه نظام است و همه باید برابرآن بالسویه پاسخگو باشند توجهی نمیشود و همه بار منفی آن بر دوش دولت گذاشته میشود. متقابلا برخی هم مقابله بهمثل میکنند و میگویند از زمانی که مجلس یازدهم تشکیل شده ارز ۲ تا ۳ برابر شده است و یا اینکه مردم اجناس را سه برابر قیمت اصلی خریداری می کنند! واقعا این افزایش قیمت مقصرش مجلس است؟ خیر، ولی وقتی آنان شعار میدهند متقابلا رقیب هم از این حربه استفاده میکند.
منبع: خبرگزاری ایرنا