فائزه هاشمی دختر دوم و فرزند سوم آیتالله هاشمی رفسنجانی از «زنان» با محافظهکاری صحبت نمیکند. بیپرده از اعتقاداتش میگوید. از اینکه پیشرفت چشمگیر حضور زنان در سیستان و بلوچستان مرهون علمای سنی است که در توجه به حقوق زنان پیش رو هستند و اجتهاد بهروزتری دارند.
به گزارش سایت کارگزاران، فائزه هاشمی که روزگاری ریاست بر فدراسیون بینالمللی ورزش زنان مسلمان را برعهده داشته آن هم در دهه 60 سختگیرانه، «هاشمی بودن» را در بازشدن فضا برای ورزش بانوان موثر میداند.
فائزه هاشمی همچنین در مورد حضور معصومه ابتکار که از سازمان محیط زیست در دولت یازدهم به حوزه معاونت زنان در دولت دوازدهم کوچ کردهاست میگوید ابتکار باید محافظهکاری را کنار بگذارد و اطلاعات خود از حوزه زنان را کمی به روزتر کند.
*زنان در خاطرات مکتوب آیتالله هاشمی رفسنجانی حضور پررنگی دارند. حتی در بخشی از خاطرات آیتالله هاشمی نقلقولهایی از عفت مرعشی در مورد مسائل روز و حتی در برخی موارد مخالفت با روند طیشده به چشم میخورد. این فضا چقدر به شخصیت زنان خانواده هاشمی مرتبط و چقدر به دیدگاههای آیتالله وابسته است؟
پاسخ به این سوال سخت است اما به هر حال دو مقوله جدا از هم نیست. دیدگاه آقای هاشمی و عفت مرعشی به صورت همزمان شخصیت ما را شکل داد. طبیعتا بخشی از شخصیت ما به عنوان فرزندان آقای هاشمی ژنی و بخش دیگری هم اکتسابی و متاثر از محیط اطراف و تاثیرگذاری والدین است.
*این فضای باز در خانه برای زنان خانواده وجود داشت؟
بله. فضای خانه برای ما باز بود. آقای هاشمی و مادرم افراد روشنی بودند. ضمن اینکه اینگونه نبود من و فاطمه به عنوان دختران خانواده تبعیض جنسیتی در مقایسه با پسران احساس کرده باشیم یا محدودیتهایی برای ما ایجاد شده باشد. بخشی از آن هم البته به خاطر اعتمادبهنفس ما بود که مطالبه میکردیم و نمیگذاشتیم تبعیضی اتفاق بیفتد. خاطرم هست قبل از انقلاب، زمانی که بابا زندان بود و ما هم هنوز دانشآموز بودیم محسن در مورد موضوعی به من امر و نهی کرد. مامان با محسن دعوا کرد که فکر کردی بابا نیست تو مرد خانوادهای؟ فرق تو با فائزه چیست که به او امر و نهی میکنی؟ در واقع هم خانم مرعشی و هم آقای هاشمی احساس برابر بودن با پسرها را به ما میدادند و ما هیچ وقت احساس نمیکردیم که در حقوق با آنها تفاوتی داریم یا آنها نسبت به ما امتیازی دارند.
*فکر میکنید فضای بازی که آیتالله هاشمی با شخصیت حقیقی برای خانواده خود فراهم میکرد از سوی آیتالله در قالب شخصیت حقوقی هم اعمال میشد و وجود داشت؟
بله دقیقا همینطور است. حتی وقتی مصاحبههای وزرا، معاونان یا نزدیکان آقای هاشمی را میخواندم که فضای دولت را ترسیم میکردند همه همین اعتقاد را داشتند. او به نظر کارشناسان اعتقاد داشت. اجازه میداد همه حرف بزنند و عقاید خودشان را مطرح کنند، نظرات مستدل را میپذیرفت.
*فارغ از ابتدای انقلاب مسائل فرهنگی و قوانین وضع شده برای حضور زنان در دولت هاشمی چندان چشمگیر نبود. در آن زمان شهلا حبیبی مشاور امور زنان رئیس جمهوری بود که حتی در جلسات هیات دولت هم شرکت نمیکرد.
مسائل بانوان فرهنگی است و همچون بسیاری دیگر از مسائل فرهنگی برای جاافتادن و پذیرفتهشدن در جامعه نیازمند زمان است. در واقع کار تدریجی میطلبد و آقای هاشمی به این تدریجی و اعتدالی عمل کردن اعتقاد داشت. هاشمی معتقد بود که در هر کاری اگر پلهپله پیش نرویم و نگذاریم دوره تکامل خود را طی کند، ممکن است اتفاق بیفتد اما به زودی هم از بین میرود چراکه پایه محکمی برای ماندگار شدن و پایدار ماندن را ندارد.
*یعنی صرفا حضور اندک خانمها در رده مدیریتی در دوره ریاست جمهوری آیتالله را ناشی از فرهنگ حاکم میدانید و ارتباطی با تصمیمگیریهای رئیسجمهوری نداشتهاست؟
بله به هر حال بیشتر ناشی از شرایط روز بود. کشور به تازگی انقلاب را پشت سر گذاشته بود. به هر حال تفکرات اسلامی انقلابی بروز کرد. در انقلاب هم حرکتهای رادیکال صورت میگیرد و اغلب همه چیز به شکل غلوآمیز و اغراقآمیز رخ میدهد. در واقع برداشتهای دینی برخی از آقایان در مخالفت با حضور خانمها بود. این تفکرات الان و در دهه 90 هم همچنان وجود دارد. گفته شد با حضور زن در کابینه مخالفت شدهاست علیرغم اینکه شاهد فعالیت گسترده زنان در جامعه هستیم. اینگونه تفکرات در سالهای پس از انقلاب چون هنوز اسلام رادیکالی و تفکرات انقلابی حاکم بود طبیعتا شرایط برای حضور خانمها را با زمان حال متفاوت میکرد. اگر هاشمی مخالف حضور زنان در جامعه بود حداقل باید به من و فاطمه و مامان هم اجازه نمیداد یا فرصتی را فراهم نمیکرد که حضور فعال داشتهباشیم و رشد کنیم. در خانواده یا حتی بیرون از خانواده تفاوتی بین ما و پسرها نبود.
همین که آقای هاشمی در خاطراتش بارها از عفت، فائزه و فاطمه نام میبرد که البته در نوع خودش بدعتی بود که یک روحانی و مقام مسئول در خاطراتش بارها از زنان نزدیک به خود نام میبرد اتفاقی و تصادفی نبودهاست بلکه تفکری پشت آن وجود دارد. آقای هاشمی به عنوان یک روحانی در مجامع و در برخورد با زنان بسیار گشادهرو برخورد میکرد و از این که خانمی کنارشان باشد یا نباشد نگرانی نداشتند.
یک نمونه دیگر زمانی بود که مخالفت و فضای تنگی برای ورزش بانوان وجود داشت. دهه 60بسیاری ورزش بانوان را طاغوتی و غیرضروری میدانستند و اعتقاد نداشتند زنان ورزشکار مسلمان هم میتوانند فعالیت کنند. آقای هاشمی با زنان ورزشکار دیداری داشت و خطاب به آنها گفت شما اگر میخواهید مشکلات حل شده و این نگاه بسته تغییر کند باید به خارج از کشور سفر کنید. 10 سال بعد سفرهای ورزشکاران خانم به خارج از کشور اتفاق افتاد اما آقای هاشمی سالها پیش آن را مطرح کرد که نشاندهنده بینش باز آقای هاشمی نسبت به فعالیت بانوان است آن هم در شرایطی که برای بسیاری این موضوع قابل تحمل نیست. زمانی که من اولین بار برای مسئولیتی که در حوزه ورزش بانوان داشتم به خارج از کشور سفر کردم از سوی راست سیاسی مورد عتاب قرار گرفتم.
*سال 92 آیتالله هاشمی در جمع فعالان حوزه زنان در مورد بازنگری در تعریف رجل سیاسی صحبت کرد. آن زمان کاربران در فضای مجازی به این موضعگیری واکنشهای گستردهای نشانداده و فضای ابتدای انقلاب را ناشی از تفکر مسئولان از جمله آیتالله هاشمی میدانستند. به نظر شما این تغییر صرفا تغییر فضای دهه 60 نسبت به دهه 90 بوده یا آیتالله هاشمی هم تغییر کردهبود؟
من اعتقاد ندارم آقای هاشمی تغییر کرد. گرچه تغییر و تحول برای همه اتفاق میافتد. به هر حال هر فردی با 10 سال قبل خود متفاوت است. اگر کسی در دوران حیات تغییر و تحول نداشته باشد حتما غیرپویا و ایستا بودهاست. البته برای یک سیاستمدار باید زمان و شرایط زمانی مهم باشد. تصور من این است که اگر در اوایل انقلاب چنین موضعگیریهایی را در مورد زنان از سوی هاشمی شاهد نیستیم به خاطر سبک و سنگین کردن آن از سوی او است که آیا برای چنین موضعگیری و واکنشی فضا مهیا است یا خیر؟
پیامبر هم از ابتدا دستور حجاب برای بانوان نداد یا در مورد حقوق زنان از همان ابتدا صحبت نکرد. جامعهای که دختران را زنده به گور میکردند قطعا برابری حقوق زن و مرد را نمیپذیرفتند. همین شرایط را برای آقای هاشمی یا هر سیاستمدار دیگری در نظر بگیرید که آیا صحبت کردن، موضع گرفتن یا هر کنش دیگری با شرایط جامعه همخوانی دارد؟ آیا از همان ابتدا سرکوب و در نطفه نابود میشود یا روند رو به رشد را طی خواهد کرد؟ آقای هاشمی تغییر و تحولات معمول یک فرد را داشتند اما شرایط زمانه را هم میسنجیدند و بر اساس آن رفتار و اظهارنظر میکردند.
اگر از بعد سیاسی هم نگاه کنید به همین صورت است. زمانی شعار ما «مرگ بر شوروی» بود. حالا روسیه یکی از بهترین طرفهای سیاست خارجی ایران است. اتفاقاتی که رخ میدهد و شرایطی که ایجاد میشود مدیران و سیاستمداران و دولتمردان را به سمت و سوی برخی تصمیمگیریها سوق میدهد و نمیتوان افراد را خارج از شرایط مکانی و فضای زمانی آنها تحلیل و بررسی کنیم.
*به نظر شما بدعتگذار حضور زنان در دولت و مدیران ارشد کدام دولت بود؟ شما حضور شهلا حبیبی به عنوان مشاور در دولت هاشمی را بدعتگذاری میدانید؟
به نظر من هر کدام از روسای جمهوری در زمینه حضور زنان بدعتگذاری کردند. زمان هاشمی حضور مشاور زن بدعتگذاری مهم و انتخاب شهلا حبیبی به عنوان مشاور امور زنان قدم بزرگی بود. در دوران اصلاحات باز اتفاقات جدید و خوبی رخ داد و در دولت هفتم و هشتم معاون زن در هیات دولت حضور داشت. حتی انتخاب یک وزیر زن توسط محمود احمدینژاد هم گامی رو به جلو و حرکتی انقلابی بود که صورت گرفت. البته این سوال مطرح است که چطور احمدینژاد موفق میشود وزیر زن انتخاب کند اما به روحانی این اجازه داده نمیشود. به نظر من این اتفاق ربطی به شخصیت افراد ندارد. برخی امور در کشور ما به خودی خود مذموم نیست اما مهم آن است که چه کسی آن را انجام میدهد و فواید و محبوبیت آن کار به نام چه کسی یا چه جریانی ثبت میشود. طبیعتا حضور وزیر زن در کابینه در میان زنان جامعه تاثیر مثبت میگذارد بنابراین اشکالی ندارد اگر احمدینژاد وزیر زن داشته باشد اما روحانی نمیتواند وزیر زن برای کابینه انتخاب کند.
مثالهای متعدد دیگری در این زمینه چه در حوزه زنان و چه در حوزههای دیگر وجود دارد. مثلا احمدینژاد بارها به اوباما نامه نوشت اما اگر این اتفاق از سوی روحانی رخ میداد به همین سادگی از آن عبور نمیکردند. عکسی از آقای خاتمی در ایتالیا منتشر شد که مشخص نبود با خانمی دست داده یا نه اما حملات و هجمهها به او تمامی نداشت اما احمدینژاد در یک برنامه رسمی مادر چاوز رئیسجمهوری ونزوئلا را در بغل گرفت اما هیچ اتفاقی نیفتاد. به هر روی مهم است یک اقدام از سوی چه کسانی و چه جریانی انجام شود تا مورد تشویق یا تقبیح قرار گیرد.
*زمانی که در فدراسیون بودید به عنوان مدیر زن آن هم در حوزه ورزش با چه چالشهای سیاسیای مواجه میشدید؟
تا جایی که به خاطر دارم چالش سیاسی نداشتیم. به شدت همه کارها مورد استقبال قرار میگرفت و به ما کمک میشد. در واقع فدراسیون اسلامی ورزش زنان از سوی همه مقامات همراهی میشد. تنها چالشی که به خاطر دارم مربوط به زمان احمدینژاد بود که فدراسیون را منحل کردند وگرنه با مانعی روبهرو نبودیم حتی وقتی به سفرهای خارج از کشور میرفتیم به خاطر زن بودن و تفاوت پوشش و داشتن حجاب بسیار مورد استقبال قرار میگرفتیم. تلاش میکردیم، میجنگیدیم و... اما نتایج آن مثبت و شیرین بود.
*اما شما در مصاحبهای خودتان گفته بودید که برای اعزام ورزشکاران خانم با مخالفتهای زیادی روبهرو بودید.
اولین باری که زنان به پکن اعزام شدند و حتی با چادر رژه رفتند، روزنامه کیهان به فدراسیون حمله کرد اما به هر حال انجام شد. در واقع فشارهای رسانهای و حملاتی از این دست را تجربه کردیم اما سازمانیافته نبود. مخالفتها مثل الان نبود. آن زمان شخص آیتالله خامنهای که رهبر بودند اجازه دادند که دختران به این مراسم بروند. در واقع خانمهایی که ما به مسابقات آسیایی اعزام کردیم از زنان عضو بسیج بودند چرا که در رشته تیراندازی زنان اغلب خانمهای بسیجی بودند که در این زمینه مهارت داشتند و فعالیت میکردند.
در واقع باید برای اعزام زنان ورزشکار به مسابقات خارج از کشور بسیار تلاش میکردیم. ملاقاتهای زیادی انجام شد. تعامل و رایزنیهای متعددی اتفاق افتاد تا بالاخره با اعزام زنان ورزشکار موافقت شد.
*همین مذاکرات و ملاقاتها به هر حال در راستای حل چالش بود؟
روند، روند مبارزه بود اما چون به نتیجه میرسید برای من چالش نبود. در واقع فرمایشی نبود بلکه راه برای تعامل و گفتوگو باز بود. شاید هم چون روحیه من جنگجو است این مسائل را به چشم چالش نگاه نمیکردم. روندی طبیعی بود که باید طی میشد. به هر حال آن زمان برای هر چیزی در حوزه ورزش بانوان بسیار رایزنی میکردیم اما الان به چشم یک چالش به آن نگاه نمیکنم. اگر هم چالش بود شیرین و لذتبخش بود چون نتیجهبخش بود.
البته پس از بازگشت ورزشکاران زن از پکن کیهان به فدراسیون حمله کرد. البته نهتنها برای اعزام به پکن بلکه بعد از انجام بسیاری از فعالیتها از سوی فدراسیون، کیهان حمله میکرد اما من معتقد بودم که حتما این کار موثر و مفید واقع شدهاست که کیهان حمله میکند.
*از نام و سمت پدرتان چقدر برای حل این چالشها استفاده میکردید؟
همه به خاطر تاثیرگذاری آقای هاشمی بود. اگر من به شهری یا شهرستانی سفر میکردم و برای انتقال خواستههای فدراسیون اسلامی ورزش زنان با مقاماتی مثل استاندار، فرماندار، امام جمعه دیدار میکردم و بعد این درخواستها عملی میشد یا امام جمعه یک شهر با ما همراهی میکرد به خاطر خودم که آن زمان دختر جوانی بودم، نبود و چون دختر آقای هاشمی بودم، پذیرفته میشد.
اگر وزرا یا استانداران در دولت آقای هاشمی از ما حمایت مالی میکردند نه به خاطر من، نه به خاطر ورزش بانوان بلکه به خاطر شخص آقای هاشمی بود. چون میدانستند که ایشان با این روند رو به رشد ورزش بانوان موافق است. مثلا زمانی که آقای کرباسچی شهردار تهران بود کمکهای زیادی به فدراسیون و ورزش بانوان انجام شد که مسلما به خاطر هاشمی بود.
*برخورد ائمه جمعه با ورزش بانوان در آن زمان مثل حملات امروز به دولت تند بود؟
دیدارها اغلب خوب و منطقی پیش میرفت. فضا با الان اصلا قابل مقایسه نیست. وقتی برای ائمه جمعه توضیح میدادیم که ورزش بانوان با حجاب اسلامی انجام میشود، زنان و مردان با هم تمرین ندارند و از مزایای ورزش برای سلامتی خانمها و اثرات روحی و روانی بر جامعه میگفتیم، تاثیرات بینالمللی ورزش بانوان برای انقلاب را توضیح میدادیم منطقی برخورد میکردند و میپذیرفتند. آن زمان فضا خیلی بهتر از این دوران، منطقیتر و دوستانهتر بود.
به خاطر دارم در یکی از شهرستانها، امام جمعه، ورود زنان به استخرها را ممنوع کردهبود. امام جمعه این شهرستان معتقد بود که وقتی زنان از استخر بیرون میآیند صورتشان گلانداخته است بنابراین همه متوجه میشوند که این خانمها استخر بودند و این کار گناه دارد. با امام جمعه جلسه گذاشتیم و صحبت کردیم و توضیح دادیم. فضا برای خانمها بازتر شد. چند سال بعد در همان شهرستان مسابقات کشوری دوچرخهسواری دانشآموزی در آن شهرستان برگزار شد و مشعل هم به دست دختران دادند. با این که همین اتفاق در تهران رخ داد و کیهان حملات شدیدی کرد اما امام جمعه آن شهرستان خود بانی این حرکت شد و استقبال کرد. فضا خیلی متفاوت بود اصلا به تند و تیزی الان نبود.
*در مصاحبهای گفته بودید که «سپر بلای ورزش بانوان شدم»؛ فشارها بر فدراسیون از کی شدت گرفت؟
تا زمانی که من وارد مجلس نشدهبودم فضا بسیار بهتر بود. در واقع زمانی که در حوزه ورزش زنان و مسائل اجتماعی حضور داشتم و فعالیت میکردم آنقدر حساسیت روی من نبود. به محض اینکه من برای مجلس کاندیدا شدم و بعد از ماجرای دوچرخهسواری، فضا علیه من تند شد، البته معتقدم یکی از عوال رای آوردن من همان دوچرخهسواری بود. از زمانی که وارد سیاست شدم این برداشت به وجود آمد که من ورزش را سکوی پرش به سیاست کردهام و میخواهم از فعالیتهای حوزه ورزشی در سیاست سواستفاده کنم. به هر حال نگاه به افراد سیاسی با نگاه به فعالان مدنی و اجتماعی متفاوت است. از سیاسی شدن من ترسیدند و فضا تند شد. در واقع فضای کلی علیه دولت آقای هاشمی تند شد پس از آن هم دستگیری و بازداشت کرباسچی اتفاق افتاد که کمکم فضا برای بانوان هم تندتر و مخالفتها زیادتر شد.
*فضای اجتماعی و مدنیای که در حوزه ورزش زنان دنبال میکردید، آیا شما را اقناع نمیکرد که وارد مجلس شدید؟
من بنای سیاسی شدن و حضور در مجلس نداشتم. کارگزاران که تشکیل شد به من پیشنهاد شد که به عنوان کاندیدای این حزب از تهران ثبتنام کنم. مجلس چهارم علیغم این که با شعار حمایت از هاشمی تشکیل شد اما علیه برنامههای دولت هاشمی شد. به هر حال مجلس در پیشبرد بسیاری از برنامههای دولت موثر است. بعد از رویارویی مجلس با دولت بسیاری از برنامههای اقتصادی کند یا متوقف شد و فشارها زیاد شدهبود. من به برنامههای آقای هاشمی اعتقاد راسخ داشتم. همین الان هم معتقدم کارآمدترین و موفقترین رئیسجمهوری که برنامههای دولتش ماندگار شد آقای هاشمی است و بعید به نظر میرسد تا آیندهای نزدیک فردی همچون هاشمی داشته باشیم. از همین روی بر این باور بودم که اگر مجلسی همفکر با دولت هاشمی تشکیل شود برنامههای دولت ادامه پیدا میکند. از همین روی برای انتخابات کاندیدا شدم.
*گرچه مطرح کردید که هر کدام از روسای جمهوری در مورد حضور زنان بدعتگذاری ویژه خودشان را داشتند؛ تحلیل شما از حضور وزیر زن در کابینه محمود احمدینژاد چیست؟ بسیاری معتقد بودند که حرکتی نمایشی بود و در باز شدن فضای حضور زنان در عرصه مدیریتی تاثیری نداشت؟
بسیاری معتقدند انتخاب وزیر زن از سوی محمود احمدینژاد نمایشی و نمادین بوده اما من معتقد هستم که حتی اگر نمایشی بوده به هر حال تابوشکنی در مورد حضور زنان در سطوح بالای مدیریتی انجام گرفته است. من این حرکت را تمجید کرده و میکنم.
*یعنی فکر میکنید در حال حاضر و با شرایط کنونی بین انتخاب یک وزیر شایسته با اعمال تبعیض مثبت، تبعیض مثبت ارجحیت دارد؟
بگذریم از این که تفکرات سیاسی من با دکتر وحید متفاوت است و در یک جناح سیاسی و فکری قرار نمیگیریم اما اعتقاد دارم دکتر وحید انتخاب شایسته و توانمندی بود. اعتقاد ندارم که در مورد وزیر بهداشت صرفا تبعیض مثبت بدون در نظر گرفتن شایستگی رخ دادهاست. ضمن این که الان هم که به این نتیجه رسیدیم فعلا تنها راه ورود زنان به عرصه مدیریتی سهمیهبندی است اما معتقدم نباید هر زنی را برای مدیریت انتخاب کرد همانطور که هر مردی را نمیتوان در پست مدیریتی ارشد قرار داد. من معتقد به سهمیهبندی هستم اما در این سهمیهبندی این زنان شایسته هستند که باید پست بگیرند چرا که هنوز به دلیل تفکرات و فرهنگ مردانه زنان شایسته هم نادیده گرفته میشوند.
*با وجود اینکه انتقاداتی به حضور برخی زنان در فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان وجود داشت باز هم معتقدید در نظر گرفتن 30 درصد سهمیه خانمها در مجلس دهم و شورای پنجم تصمیم درستی بود؟
من اساسا سهمیهبندی را قبول دارم اما این که در فهرست شورای شهر پنجم میتوانستیم از زنان شایستهتری استفاده کنیم بحث دیگری است. این لیست ایدهآل من نبود و معتقدم لیست شورای شهر پنجم تهران مهندسی شد و برخی کار شورای نگهبان را انجام دادند. در واقع به شکلی مهندسی شد که بسیاری از زنان شایسته و متخصص کنار گذاشتهشدند.
ضمن اینکه باید به این موضوع تاکید کنم که سهمیه بانوان تنها در ایران اتفاق نمیافتد. در حوزه ورزش بینالمللی مثال میزنم.کمیته بینالمللی المپیک یا فدراسیونهای ورزشی قبلا سهمیه 20درصدی برای حضور زنان مدیر توصیه میکردند در حال حاضر این سهمیه به 30درصد به صورت الزامی و 50درصد به صورت توصیهای رسیدهاست. حتی در برخی جلسات اگر مدیران زن حضور نداشتهباشند جلسه تشکیل نمیشود.
*اما به هر حال این شیوه لیست بستن و سهمیهبندی، خروجی قدرتمندی نداشت؟
خروجی کابینه مردانه روحانی در دوره اول خروجی قویای بود؟ پس میتوان گفت همه چیز به نوع انتخاب باز میگردد. شاخصهای مدیریتی جمهوری اسلامی درست نیست. وقتی قرار است مدیری انتخاب شود آنچه فرع است به اصل تبدیل میشود و برعکس. ما مدیران خوب اندکی داریم. مگر در کابینه دولت آقای روحانی همه مردان برای پستهایی که در اختیار داشتند مناسب بودند؟ بنابراین شایستگی ارتباطی به زن و مرد ندارد باید معیارهای انتخاب مدیران تغییر کند. باید بپذیریم که مدیریت یک علم و نیازمند تخصص مرتبط است. زنان توانا و شاخص در حوزههای مختلف داریم که بتوانند پستهای ارشد را بپذیرند.
*یکی از بهانههایی که برخی در مورد عدم حضور زنان در هیات وزیران مطرح میکردند نبود زنان در سطح وزارت بود. شما چقدر این توجیه را قبول دارید؟
به هیچ وجه چنین ادعایی را قبول ندارم. من شخصا چندین خانم را معرفی کردم. از زمانی که احمدینژاد رئیسجمهور شد تراز مدیریت در کشور کوتوله شد. وقتی به مردان وزیر و معاون وزیر و رئیسجمهوری نگاه میکنم این سوال برای من ایجاد میشود که چرا در مورد آقایان این حساسیتها وجود ندارد؟ چرا خانمها باید شایستگی صد در صد داشتهباشند؟ چرا مردها باید در عرصه مدیریت ارشد با آزمون و خطا حضور داشتهباشند اما برای زنان این امکان را ایجاد نمیکنیم؟میگفتند زنانی که پیش از وزارت در پستها و مدیریتهای ارشد حضور داشتهباشند محدود است اما از همان تعداد محدود هم استفاده نکردند. مگر برای چند وزارتخانه به دنبال وزیر زن میگشتند که این تعداد محدود جوابگو نبود؟ به همین کابینه دوم دولت روحانی هم نگاه کنید متوجه میشوید که همه این آقایان وزیر، چنین سلسله مراتبی را طی نکردند. برخی مردانی که برای حضور در سفارتخانهها میفرستند اکثرا ورشکستگان سیاسی هستند. مثلا این دوره نتوانسته نماینده مجلس شود به عنوان سفیر انتخاب میشود. مشخص نیست اصلا زبان میداند یا نه؟ باید این واقعیت را قبول کنیم که مردان همه بدون تجربه بر مسند مدیریت نشستند و یاد گرفتند هنوز هم مدیران مرد بیتجربه بر مسند ریاست مینشینند چرا برای زنان این اتفاق رخ ندهد؟ وقتی صحنه مدیریت کشور را به دست افراد بیتجربه دادند، بگذارند خانمها هم تجربه کنند.
*شما همراه با فعالان زنان در دوره چینش کابینه به روحانی مشورت دادید یا خانمهایی که میگویید در این سطوح هستند معرفی کردید؟
به صورت محدود و در برخی جلسات بله. با برخی آقایان دولت هم مذاکره کردیم. قرار بود فهرست پیشنهادی برای وزرای زن را هم در اختیار رئیسجمهوری قرار دهیم که به یک باره شنیدیم مخالفتهایی با حضور زنان در کابینه صورت گرفته و قرار نیست وزیر زن حضور داشتهباشد با این حال ما لیست پیشنهادی را دادیم.
*زنان چه احزاب دیگری فهرست پیشنهادی برای وزارت زنان دادند؟
تشکلهای مختلف و زنان فعال گزینههای پیشنهادی خود را به دولت دادند. بعد از آن اتفاقا با این برخورد مواجه شدیم که چرا فهرستها متفاوت و متنوع است و چرا شما زنان با یکدیگر به توافق نمیرسید. مگر آقایان با یکدیگر رقابت ندارند یا برای وزارتخانههایی که قرار بود مردان سکاندار آن باشند افراد مختلف معرفی نشدند؟ همین اتفاق هم برای خانمها هم وجود دارد. این رقابت است و ارتباطی به جنسیت ندارد. البته اینها بهانه است تا پستها را بین مردان تقسیم کنند.
*زمانی که روحانی وزیر زنی به مجلس معرفی نکرد برخی تصورشان بر این بود که شخص روحانی نخواسته است که حضور زنان در دولت پررنگ شود چرا که مردم تجربه حضور یک زن بر مسند وزارت را در دوره ریاست محمود احمدینژاد داشتند. فکر نمیکنید تسلیم شدن روحانی در مقابل فشارها محبوبیت او را در جامعه زنان تحت تاثیر قرار میدهد؟
خیلی اقدامات است که برای اصولگرایان شدنیاست اما اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نمیتوانند. آقای روحانی در سخنرانی روز معرفی وزرا هم گفت که میخواستیم سه وزیر زن در کابینه داشته باشیم اما نگذاشتند.
*چند دقیقه قبل از آن هم گفته بود از هیچ کجا برای معرفی وزرا تحت فشار نبوده است.
جمله روحانی این بود که «در معرفی وزرا تحت فشار هیچ جناح و حزبی نبودم البته همه جریانها پیشنهادات خود را مطرح کردند» در واقع تاکید داشت که از سوی هیچ جناح و حزبی تحت فشار نبودهاست. در مورد حضور وزیر زن فشارهایی وجود داشت که اجازه نداد کابینه روحانی وزیر زن داشته باشد. اما به هر حال بخش عمده رای به روحانی آرای زنان و از دل ستادهای زنان به صندوق رای انداخته شد.
*حضور ابتکار با سابقه محیط زیستی در معاونت زنان را چطور ارزیابی میکنید. رفتن مولاوردی و حضور ابتکار جا به جایی درستی در دولت بود؟
خانم ابتکار زمانی که شهلا حبیبی مشاور امور زنان دولت هاشمی بود با او در این حوزه کار میکرد. در واقع ابتکار سابقه فعالیت در حوزه زنان دارد. در دوران خاتمی هم که در معاونت محیط زیست حضور داشت. بعد از آن هم همراه با خانم بهروزی که آن زمان دبیر کل جامعه زینب بود ائتلاف اسلامی زنان را تشکیل دادند، ائتلافی که بخشی از زنان اصولگرای معتدل و بخشی از زنان اصلاحطلب را در بر میگرفت که در مسائل زنان با هم مشترک بودند. در واقع آسیبهایی که دولت احمدینژاد به فعالیت زنان وارد کرد باعث شد این زنان فارغ از نگاه جناحی و جریانی با این موضوع به صورت صنفی برخورد کنند و به ائتلاف برسند تا تاثیرگذار باشند. البته با فوت خانم بهروزی این ائتلاف هم پیش نرفت. بنابراین ابتکار چنین تجربیاتی را در حوزه زنان دارد و نمیتوان گفت که بیتجربه است. اما نباید فراموش کنیم که موضوع زنان در شرایط کنونی موضوعی است که نیاز به هزینه دادن دارد. اگر ابتکار بخواهد خیلی محافظهکارانه با مسائل و مصائب زنان برخورد کند هیچ اتفاق مهمی در این حوزه رخ نخواهد داد. به نظر من خانم ابتکار باید به این موضوع توجه کند. ضمنا از زمان فعالیت ابتکار در حوزه زنان تا بازگشت او به این حوزه فاصله افتادهاست و در این مدت اتفاقات زیادی در حوزه زنان رخ داده است. به نظر میرسد خانم ابتکار پیش از این که مصاحبهای کند یا واکنشی نشان دهد باید اطلاعات خود را در این حوزه به روز کند. علاوه بر این خانم ابتکار باید نیروهای متخصص را به کار گیرد و حلقه مشاوران خود را خوب انتخاب کند تا درست عمل کند.
*اما به نظر میرسد ابتکار جسارت لازم برای حضور در معاونت زنان را ندارد؟
من نامش را جسارت نمیگذارم. به نظر میرسد که این حوزه به مدیر و مسئولی محافظهکار نیاز ندارد. ابتکار نباید محافظهکار نباشد.
*عملکرد مولاوردی در دولت یازدهم را چطور بررسی می کنید؟
مولاوردی عملکرد مثبتی داشت. موضوعات زنان را پیگیری کرد و هزینه هم داد. البته الان جایگاهی هم که به عنوان دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور حقوق شهروندی دارند مهم است چرا که بخش ویژهای از مسائل زنان در ارتباط با همین چارچوبهای حقوق شهروندی و حقوق بشری است. در واقع اگر نگاه ابتکار به موضوعات زنان تاحدودی محافظهکارانه باشد مولاوردی با حضور در جایگاه دستیار ویژه رئیسجمهوری میتواند در حوزه زنان هم تاثیرگذار باشد.
*اما به نظر میرسد که دستیار ویژه حقوق شهروندی صرفا یک ویترین است؟
جمهوری اسلامی ایران سیستم ندارد. هر جا میبینید یک انسان سازنده در پست یا مقامی قرار میگیرد حوزه تحت مدیریت آن رشد میکند هر کجا که فرد مخربی حضور دارد حوزه تحت مدیریت او افت میکند. مثال و مصداق من برای این موضوع ریاستجمهوری هاشمی و احمدینژاد است. جایگاه ریاستجمهوری ثابت بود اما احمدینژاد این جایگاه را نازل کرد. آقای هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت بود. از وقتی که آقای هاشمی فوت کردهاست مشخص نیست مجمع چه میکند. بنابراین مهم نیست پست دستیار ویژه رئیسجمهوری در حقوق شهروندی ویترین است یا نه. مهم این است که فرد انتخاب شده چطور عمل میکند تا از یک ویترین و دکور یک نهاد و ارگان رسمی بسازد. چون سیستم نداریم افراد در جایگاههایشان بسیار اهمیت دارند.
اگر مقایسهای با کشورهای توسعهیافته داشته باشیم متوجه میشویم که در این کشورها سیستم اهمیت بیشتری نسبت به فرد دارد و وظایف و حقوق کاملا شفاف و مشخص است. به نظر شما احمدینژاد خطرناکتر است یا ترامپ؟ من معتقد هستم احمدینژاد، چرا که در آمریکا سیستم حاکم است و همانطور که میبینید ترامپ کاری از پیش نمیبرد. هر تصمیمی میگیرد یک قاضی حکمش را باطل میکند یا مجلس همراهی نمیکند.
*با این نگاه پس دستور روحانی برای استفاده از زنان در حوزههای معاونت وزرا هم تاثیرگذار خواهد بود؟
بله. هم میتواند تاثیرگذار باشد هم نباشد. مثال و مصداق آن آقای اوسطهاشمی در سیستان و بلوچستان است. این استاندار بیش از 50 مدیر زن منصوب کرد و شاهد بودیم در این دوره بیشترین رای در انتخابات شوراهای شهر و روستا در سیستان و بلوچستان به زنان داده شد.
*تحلیل شما از حضور چشمگیر زنان در شوراها و شهرداریهای این استان مرزی و سنتی چیست؟
اولا ما تصور میکنیم که این استان سنی است. بارها گفتهام و شاید برخی خوششان نیاید اما سنیها از شیعهها در مسائل حقوق زنان پیشروتر هستند. اجتهادشان واقعیتر و بهروزتر هستند. برای مثال زمانی که استاندار سیستان و بلوچستان دو فرماندار زن منصوب کرد اعتراضی نشد و حتی با فرمانداران زن همراهی کردند. در صورتی که همین انتصاب از سوی علمای ما در تهران با اعتراض مواجه شد و رحمانیفضلی جرات نکرد فرماندار زن منصوب کند. با یکی از استانداران دیدار داشتم و پرسیدم چرا مثل سیستان و بلوچستان فرماندار زن انتخاب نمیکنید که گفت معرفی کردهایم اما حکمش را صادر نمیکنند و بعد متوجه شدیم علما فشار آوردهاند و نمیگذارند حکمش صادر شود. این تفاوت سنیها و شیعهها است.
همچنین اصلاحطلبان اکثرا در سیستان و بلوچستان رای بالایی داشتهاند؛ یعنی در سیاست هم ترقیخواه هستند. به هر روی انتصابهای گسترده در سیستان و بلوچستان حتما در باور مردم به مدیریت زنان تاثیرگذار بودهاست. درواقع باید با انتصابها زنان را به جامعه معرفی کنیم تا در مناصب انتخابی هم به آنان رای دهند. در واقع پیشرو بودن سنیها و عملکرد اوسط هاشمی حضور گسترده زنان در مدیریت سیستان و بلوچستان را تقویت کرد.
*فارغ از حضور چشمگیر زنان در شوراهای شهر و روستا و شهرداریهای سیستان و بلوچستان، مجموعا رشد قابل توجهی داشتهاست.
گرچه در انتخابات اخیر 30 درصد سهمیه بانوان در نظر گرفتهشد اما باز هم تا شرایط ایدهآل فاصله داریم چرا که در تمام حوزههای انتخابیه این 30 درصد رعایت نشد. در انتخابات مجلس زنان اصلاحطلب سرتاسر کشور با هم پیمان بستند که هیچ کدام از سهمیه 30 درصد زنان کوتاه نیایند تا مسیر را پله پله طی کنند. در واقع زنان حزبی مطالبهگری را آغاز کردند و خواستند به سمت 30 درصد سهمیه پیش بروند. نهتنها در انتخابات بلکه قرار شد هر کدام از زنان در احزاب خود نیز این سهمیه را دنبال کنند تا در شورای مرکزی، هیات رئیسه و روسای کمیتهها، حضور داشتهباشند. چون همه زنان با هم مطالبه کردند این اتفاق رخ داد.
*فکر میکنید وزیر اصولگرای کشور با توجه به عملکرد او در دولت یازدهم از ظرفیت زنان در دولت دوازدهم استفاده خواهد کرد؟
شنیدهام که آقای رحمانیفضلی میخواهد استاندار خانم انتخاب کند. آقای روحانی هم که شخصا دستور داده تا در وزاتخانهها از زنان در جایگاه معاونت استفاده شود.
*به نظر میرسد در مورد استاندار فشارها خیلی بیشتر است.
به هر حال استاندار مثل یک رئیسجمهوری کوچک برای استان تحت مدیریت خود است. وقتی میبینیم که شورای نگهبان هنوز زنان را در تعریف رجال سیاسی در نظر نمیگیرد مسلما دولت در اینگونه انتصابها با مشکل مواجه خواهد شد.
*فکر میکنید همانطور که با فشار زنان حزبی سهمیه 30 درصدی تا حدودی محقق شد در مورد بازنگری در مفهوم رجل سیاسی هم بتوان گامی رو به جلو برداشت؟
البته هنوز سهمیه 30 درصد کاملا محقق نشده است. برای انتخابات شورای شهر تهران طبق توافقی که با شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان صورت گرفت قرار بود 6 خانم باشد، از جوانان هم 2 دختر جوان که در مجموع خانمها 8 نفر باشند که در نهایت 6 نفر بیشتر شد.
باید سد شکسته شود فارغ از این که خانمی در حد رئیسجمهوری داشته باشیم یا نه، باید برای تغییر در این مفهوم تلاش شود. مگر احمدینژاد در حد رئیسجمهوری بود که کاندیدا شد و رای هم آورد. فکر میکنم پیگیری بازتعریف مفهوم رجل سیاسی کمپین و پویش خوبی باشد که زنان احزاب میتوانند برای آن برنامهریزی کنند. منبع: هفته نامه سازندگی