اخبار

فائزه هاشمی: باید به مردم اعتماد کنیم و همه را خودی بدانیم

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

فائزه هاشمی معتقد است هنوز ابهاماتی در مورد مرگ پدرش، آیت‌الله هاشمی وجود دارد و اگر لازم باشد حرفی یا موضوعی مطرح شود باید شفاف و روشن به همه مردم اعلام شود. به گفته او زمان حال حاضر زمان مخفی کردن نیست. عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، اینها را در یک گفت‌وگوی ویدئویی با روزآروز گفته است.

 

به گزارش سایت کارگزاران، متن گفت‌وگوی فائزه هاشمی با آمنه شیرافکن به شرح زیر است:

خانم هاشمی، در مورد بحث کالبدشکافی آیت‌الله هاشمی خیلی صحبت می‌شود، آیا خانواده هاشمی درخواست کالبدشکافی را در همان روزی که فوت آیت‌الله اتفاق افتاده مطرح کرده‌اند؟
ما نه در آن روز و نه در روزهای دیگر این موضوع را مطرح نکردیم. دلیل آن را هم نمی‌دانم و من هم شخصا هیچ موقع این موضوع را مطرح نکردم. شاید برادرم، محسن راجع به این مضوع صحبت کرده اما من در جریان نیستم.

 
بحث مراسم خاکسپاری هم از دیگر مسائلی بود که صحبت‌های زیادی در موردش مطرح شد که کجا باشد. آیا از طرف خانواده شما پیشنهادی بود که در یک جای عمومی‌تر باشد یا خیر؟ آیا از ابتدا در همان مکانی که به خاک سپرده شده‌اند قرار بود مراسم خاک‌سپاری انجام شود؟
خیر، واقعیت این است که پدرم در این مورد وصیت نداشتند. اما فاطمه یک بار نقل کرد که از بابا در این مورد پرسیده و بابا هم گفته بود: «هر کسی بمیرد، روی زمین نمی‌ماند و بالاخره همه جایی دفن می‌شوند.» پدر هیچ ابرازی نداشته که دوست دارد کجا دفن شود.

در مورد این کلاف سردر گم وصیت‌نامه پدرتان هر یک از اعضای خانواده هم در این مورد صحبتی داشته‌اند. مگر می‌شود فردی مثل آقای هاشمی که خاطرات روزانه‌شان بخشی از تاریخ مملکت را شکل داده وصیت‌نامه‌ای نباشد.

 ببینید! انتظار این است که حتما باید یک وصیت‌نامه‌ای وجود می‌داشت اینکه چیزی دیده باشیم و فکر کنیم نیست حداقل من ندیدم.

پس شما وصیت‌نامه‌ای از پدرتان ندیدید؟
چرا قبلا بود و همان وصیت‌نامه هست اما خیلی قدیمی است. ولی خب این ابهام هم مانند مرگ ایشان وجود دارد. این ابهام هست که احتمالا یک وصیت‌نامه‌ای بوده است.

چون خواهر شما، خانم فاطمه هاشمی، بیشتر پی‌گیر بودند و گفته بودند که صبح همان روزی که آیت‌الله فوت کردند یک سری کاغذ در کشو دیدند که در حال نیست یا برده شده ...
خب اگر بوده و حالا نیست یعنی برده شده...

شما پیش از سالگرد مرحوم آیت‌الله از بحث رادیواکتیو و این تست رادیواکتیو که گرفته شده خبر دادید. خانواده آقای هاشمی و شما وقتی این موضوع را شنیدید چه تحلیلی درباره آن داشتید؟
وجود 10 برابر حد مجاز رادیواکتیو در بدن طبیعی نیست و نگران‌کننده است و یک سری ابهامات در ذهن ایجاد می‌شود چون بلافاصله هم این آزمایش صورت نگرفت و شورای امنیت یک یا دو ماه بعد از این قضیه موضوع رادیواکتیو را بررسی کرد. غیر از آب استخر، در خانه و تمام مکان‌هایی که پدر حضور داشتند را مورد آزمایش قرار دادند. البته برای علت مرگ چیز خاصی نگفتند که فکر کنیم تحقیقات به پایان رسیده است ولی گفتند علت مرگ رادیواکتیو نیست و ما چیز دیگری پیدا نکردیم.

اخیرا فیلمی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بازدید بسیاری هم داشت، بحث انتخاب رهبری بود و صحبت‌های آقای هاشمی در این جلسه. درباره جزئیات این جلسه پدرتان هیچ‌گاه صحبت کردند؟ و اینکه این ویدیو هم برای فائزه هاشمی هم یک حرف جدید بود یا اینکه نه؛ نکاتی بود که قبلا شاید می‌دانستید؟
نه! من فکر می‌کنم مردم هم می‌دانستند. نکات این ویدیو برای افرادی که سیاست را دنبال می‌کنند چیز جدیدی نداشت.

اینکه در این بازه زمانی این ویدیو پخش شد تحلیلی دارید؟
ببینید اوضاع مملکت عجیب و غریب شده و بعد از این هم باید انتظارات دیگری داشته باشیم چرای آن هم به نظر من خیلی مهم نیست. در حال حاضر همین فضای مجازی و این ارتباطاتی که گسترش پیدا کرده عامل مهمی است. مثلا شنیدم که فردی می‌گفت خانواده هاشمی این نوار را پخش کرده‌اند ما اصلا نداریم که بخواهیم چنین چیزهایی را منتشر کنیم. خانواده هاشمی چیز مخفی ندارد. ما چوب رو بودن خود را می‌خوریم.

عده‌ای هم می‌گفتند که این ویدیو برای تخریب آقای هاشمی پخش شده است...
بله عده‌ای می‌گفتند این ویدیو هم آقای هاشمی و هم آقای خامنه‌ای را تخریب کرده است و به نظر من چون موضوع جدیدی نداشت و همه موضوعات به خصوص برای سیاسیونی که این مسائل را می‌دانستند، حرف جدیدی نداشت.

در این فیلم خیلی مسئله استعفا توضیح داده نمی‌شود و جزئیات بیان نمی‌شود. شما این موضوع را چطور می‌بینید؟ به هر حال آقای منتظری یکی از چهره‌های سیاسی بودند و انتظار می‌رفت که دست کم اقای هاشمی در آن جلسه بیشتر وارد جزییات استعفا می‌شدند...
اولا این همه داستان نیست. جای بحث دارد و نمی‌توانیم به همان تکه فیلم اکتفا کنیم که در این مورد بحث شده یا خیر. به نظر من باید بحث شده باشد. نمی‌شود به طور طبیعی بحثی در این مورد انجام نشده باشد. فقط موقع رأی‌گیری در این فیلم نشان داده می‌شود. البته من این فیلم را ندیدم و به نظرم درست نیست که قضاوتی داشته باشم. دوم اینکه هم من می‌دانم و هم همه مردم، آقای هاشمی یکی از کسانی بود که در آن زمان به شدت قضیه را دنبال می‌کرد و با آقای خمینی هم چندین بار در حمایت از آقای منتظری صحبت کرد. یعنی نگاه سیاسی آقای هاشمی به آقای منتظری معلوم بود. حتی نامه‌ای در آن زمان علیه آقای منتظری از طرف آقای خمینی نوشته بود که بابا مانع شد آن نامه به آن شکل تند منتشر شود که بعد نامه اصلاح شد. به عبارتی گفتند که صلاح نیست چنین نامه‌ای را منتشر کنیم.

چون آقای منتظری که فوت کردند، خواهر شما که وارد بیت شدند خانواده آقای منتظری به نوعی معترض بودند به حضور ایشان...
به من هم معترض بودند. روزی که آقای منتظری فوت کردند به قم رفتیم و سعیده خانم گفتند: "مصلحت اجازه داد بیایید." و حق هم داشتند. البته دیگر اعضای خانواده به نوعی دلجویی کردند. من ولی ناراحت نشدم و احساس کردم این یک عکس‌العمل طبیعی است. شاید من هم جای ایشان بودم چنین عکس‌العملی داشتم. ما همیشه نسبت به آقای منتظری نظر مثبتی داشتیم و هیچ‌وقت از بابا نشنیدیم که در نفی آقای منتظری چیزی گفته باشند.

درباره فوت آیت‌الله هاشمی نکاتی مطرح می‌شود که کمی ابهام‌برانگیز است. از جایی هشداری داده نمی‌شود که در مورد این اطلاعات صحبت خاصی بیان نکنید؟
خیر! با من که تماسی گرفته نشده. ما هر هوشداری داریم از جانب محسن برادرم به ما می‌رسد.

آیا در مورد حرف‌هایی که از جانب خانواده شما مطرح می‌شود جمع‌بندی وجود دارد؟ 
سعی می‌کنیم به این صورت باشد که بالاخره گفت‌وگوهای مشترکی داشته باشیم ولی اینگونه نیست که هر صحبتی قرار است جایی مطرح کنیم از یکدیگر اجازه بگیریم ولی به طور کلی در مورد بحث‌های عمومی با یکدیگر صحبت می‌کنیم.

آقای بهزاد نبوی اخیرا گفته بودند که آقای هاشمی در سال 76 به آقای ناطق نوری رأی داده بودند. شما اطلاعی در این زمینه دارید؟
ببینید! من هیچ‌وقت نشنیدم بابا مستقیم بگوید به چه شخصی رأی داده است. من هم دنبال نمی‌کردم که بدانم بابا به چه کسی رأی داده است ولی خانواده ما مشخص بود که آزاد بودیم و هر کس تفکرات خودش را دنبال می‌کرد ولی من هنوز هم نمی‌دانم ایشان به چه کسی رأی دادند.

اگر فائزه هاشمی بخواهد نقدی به آیت‌الله هاشمی داشته باشد، نقد دختر به پدر، چه خواهد بود؟
اجازه بدهید نقدهایمان را در تریبون اعلام نکنیم.

نقدی که بتوان در تربیون گفت...
بین چهره‌های موجود، من بابا را از لحاظ سیاست، آینده‌نگری، تصمیماتی که می‌گرفت و برای بسیاری از موضوعات انجام داد و در مقابل هزینه‌ای برای آن پرداخت کرد او را کسی می‌دیدم که در مسیر توسعه حرکت می‌کرد؛ ضمن اینکه با محدودیت‌ها آشنایی و آگاهی داشت. به عنوان مثال، در حال حاضر می‌دانیم چه فشارهایی در مورد آقای روحانی وجود دارد. قطعا آقای هاشمی هم به دور از این فشارها نبودند و به طور مثال، از طرف جناح‌های راست و چپ فشارهایی بر ایشان وارد می‌شد. ما اگر در شرایط زمانی و مکانی و آن شرایط آدم‌ها را بسنجیم... من نمی‌گویم ایشان خوب مطلق بودند ولی به نظر من مسیر ایشان درست بوده است. حتی گاها دچار فراز و نشیب می‌شدند.

چه نقد شخصی دارید؟
خوب آدم بابایش را دوست دارد و نمی‌تواند نقد کند. چون واقعا ایشان پدر خوبی هم بودند. ما در خانواده به این آزادی و به این راحتی بدون فشارهایی که در بسیاری از خانواده‌های سنتی وجود دارد زندگی می‌کردیم. ما حمایت‌هایی از جانب ایشان داشتیم البته تذکر و دعوا هم داشتیم و اینطور نبوده که بابا همه چیز من را قبول داشته باشد.

نقد کاری چه بوده؟
هر کس به من انتقاد داشت به بابا زنگ می‌زد، واقعا روزنامه زن خیلی برای بابا فشار بود خیلی‌ها به بابا زنگ می‌زدند و می‌گفتند جلوی روزنامه را بگیر. این چرا اینجوری می‌کند. به خصوص مسائل زنان در برابری زن و مرد یا وقتی قوانینمان را مورد نقد قرار می‌دادیم، همه به ایشان زنگ می‌زدند که اینها ضد اسلام است، ضد فلان است. جلویش بگیر. خیلی تحت فشار بود و اتفاقا آن فشارها را خیلی هم به من منتقل نمی¬کرد، ولی بعضی وقت‌ها هم دعوا می‌کرد که مثلا چرا فلان موضوع را تیتر یک کردی همان را می‌گذاشتی تیتر 3 که آنقدر به من زنگ نزنند.

از ناآرامی‌های اخیر ایران چه تحلیلی دارید؟ 
من جناح اصولگرا رو در این شکل‌گیری موثر می‌دانم.

جرقه یا شروعش؟
بیشتر از جرقه و شروعش! خیلی خوب است مردم بتوانند تجمع کنند و خواسته‌هایشان را بیان کنند، انتقادهایشان را بگویند این کار خیلی قشنگی است ولی وقتی ما می‌بینم فقط به دولت روحانی نقد می‌کنند، اگر واقعی است باید در همه موضوع‌ها نقد کنند چرا فقط گرانی؟ چرا فقط اقتصادی؟ این به نظر من با برنامه هم شروع شد برای تخریب دولت روحانی! و بعدتر دیدیم مردم از یک سری مناطق محروم به اعتراضات پیوستند...
بله بعد دیگر از دستشان در رفت، یعنی خودشان شروع کردند و خودشان تقویت کردند، خودشان ادامه دادند، این اواخر از دستشان در رفت، شما از حرف¬هایشان هم متوجه می‌شوید؛ احمد خاتمی بود که در نماز جمعه گفت که مردم شعار بدهند مرگ بر گرانی، ما هم می‌گوییم مرگ بر گرانی ولی چیزهای دیگری نباید بگویند! خب چرا نباید بگویند؟ آخر این تقسیم‌بندی و خط قرمز را از کجا آوردید؟ مگر همه معصوم‌اند؟ اگر می‌توانند بگویند مرگ بر گرانی، باید بتوانند مرگ بر بی‌عدالتی، مرگ بر تبعیض هم بگویند. اگر وجود دارد که من اعتقاد دارم وجود دارد، این‌ها را هم باید بتوانند بگویند. همین خط دادن‌ها قضیه را مشکوک می‌کند! چطور در این قضیه حمایت می‌کنیم ولی وقتی فراتر رفت، اشکال دارد. این یک بود، دوم آن‌که حالا خیلی تبلیغ شد که این‌ها خارجی‌ها بودند و این‌ها خیلی برای من قابل قبول نیست. حداقل در صحبت‌هایشان چیزی من ندیدم که نشان بدهد خارجی‌ها واقعا این قضیه را هدایت کردند، به نظر من یک قضیه داخلی بود، حالا ممکن است چهار نفر از هم جزو معترضان بوده باشند که با یه جایی هم ارتباط داشتند. آنها بعید می‌دانم هدایت‌گر این قضیه باشند. برای این ادعا باید سند رو کنند. می‌گویند اعتراف کرده‌اند. خب ما می‌دانیم اعترافات چیست، ما خودمان در قضیه 88 و قبل از آن و بعد از آن دیدیم اعترافاتی که می‌گیرند بسیاری غیرواقعی است. برای اینکه جامعه بتواند این را قبول کند شما باید یک دادگاه علنی برگزار کنید که هیئت منصفه وجود داشته باشد و شرایط آن دادگاه عادلانه باشد. این‌ها هم بیایند اعتراف کنند، اینکه ما در زندان از افراد اعتراف بگیریم؛ حالا تحت چه شرایطی با چه قول و قرارهایی... چون به هر حال همه داستان‌ها را ما می‌دانیم و خیلی‌ها را دیدیم. مثلا آقای حمزه کرمی، نامه رسمی به آقای خامنه‌ای نوشت بعد از قضیه 88 که چه شکنجه‌هایی شد که علیه مهدی اعتراف کند. آن موقع خیلی‌ها بودند که این اعترافات را کردند. من هنوز نمی‌توانم این اعترافات را باور کنم. حتی اگر در تلویزیون پخش شود. به نظر من این‌ها واقعی نیست و منطقی نیست. خودتان یک کار اشتباهی کردید می‌خواستید نکنید، این هم چوبی بود که خوردید. خیلی چیزهای دیگر هم در کنار مسائل اقتصادی مطرح می‌شود. این سیاست‌ها را بیایند یک بار بازنگری کنند شرایط درستی در جامعه اینجا کنند که حقوق شهروندی و اقتصاد کشور همه این‌ها در غالب یکدیگر دیده شود. در مورد قضیه خودی و غیرخودی بعد از 40 سال به نظر من هر کی ضدانقلاب و معاند بوده رفته، اگر هم هست دیگر آرام شده، دیگر به مردمان اعتماد کنیم. همه را خودی ببینیم، سیاست‌هایمان را به رفراندوم بگذاریم. چه اشکال دارد؟ یک رفراندوم آزاد برگزار کنیم. مثلا مردم بگویند ما می‌خواهیم این سیاست خارجی را داشته باشیم یا نمی‌خواهیم داشته باشیم و از این شعارهای خارجی و غیرخارجی گذر کنیم. اصلا قبول کنیم که این‌ها را خارجی‌ها به راه انداخته‌اند؛ چرا خارجی‌ها باید در کشوری که ما می‌گوییم همه با ما هستد، موفق شوند چنین جمعیتی راه بیندازد؛ آن هم در 85 شهر کشور! پس زمینه‌ای وجود دارد که خارجی‌ها می‌توانند این کار را انجام دهند. نکته دیگر در همین قضیه این است که با این همه دستگیری -یک آمار اعلام شد سه هزارو700 نفر، آقای اژه‌ای گفت 500 نفر- بیاییم همه ملت ایران را پرونده‌دار بکنیم سیاست غلطی است، در حال حاضر هم سه هزارو700 نفر اگر حالا این آمار درست باشد، در زندان همه با وثیقه، پرونده، تعهد، چک، کفالت دارند آزاد می‌شوند. یعنی دوباره جمعیت عظیمی پرونده‌دار شدند، برای اینکه ما بخواهیم ملت را ساکت کنیم باید همه را پرونده‌دار کنیم؟ می‌توانیم سیاستی درست بنا کنیم. در دنیا هم تظاهرات می‌شود، اغتشاش هم می‌شود، آدم‌ها هم دستگیر می‌شوند ولی در کشورهای توسعه‌یافته پرونده درست نمی‌کنند. افراد را دستگیر می‌کنند؛ بحران که خوابید طرف آزاد می‌شود و به زندگی عادیش برمی‌گردد. فردا برای دانشگاه‌اش پرونده رو نمی‌کنند، یا با این پرونده طرف را ساکت نگه نمی‌دارند که اگر دوباره بخواهی اعتراض کنی به جریان می‌افتد. این‌ها همه در کشورهای اقتدارگرا است. نباید اینکار را انجام دهند. باید برویم به سمتی که واقعا مردم را بفهمیم.
40 سال از انقلاب گذشت؛ سه نسل، چهار نسل از انقلاب گذشته نباید انتظار داشته باشیم نسل الان چیزی را بخواهد که من در نسل انقلاب خواستم، الان اجازه بدهند نسل‌های جدید بتوانند اظهار نظر بکنند. انتخابات برگزار می‌کنیم مردم رأی می‌دهند باز سیاست‌های خودمان را ادامه می‌دهیم! مردم به این سیاست‌ها رأی دادند. آن سیاست‌ها کجا هستند؟ یعنی ما همین‌طور داریم خشم مردم را افزایش می‌دهیم و این به نظر من روش¬ غلطی است. البته به نظر نمی‌آید از این جریان هم بخواهیم درس درست و حسابی بگیریم. من چیزی که می‌بینم استنباطم روش¬های ظاهری، سطحی و کوتاه‌مدت است. کارهایی می‌کنیم که مثلا بگوییم مردم! ما داریم به شما توجه می‌کنیم ولی باید عمیق‌تر از این قضیه در سیاست‌هایمان بازنگری داشته باشیم.

درباره فوت آقای هاشمی و حاشیه‌هایی که اخیرا ایجاد شده، جمع‌بندی شما در خصوص مرگ ایشان مطرح کنید به چه شکل هست؟ آیا شخص شما بدبینانه به این قضیه نگاه می‌کنید؟ آیا اتفاقی افتاده بود یا اینکه نه یک مرگ طبیعی بود؟
ببینید! به هر حال سکته برای هر کسی می‌تواند اتفاق بیفتد، نیاز به سابقه قلبی هم ندارد ولی با صحبت¬هایی که شده و چیزایی که آدم می‌بیند و گزارشی که شورای امنیت به ما داد و حرف‌هایی که در اطراف می‌شنویم و به هر حال ما در این خانواده بودیم و یه چیزایی دورمان بوده، فکر می‌کنم ابهام هنوز وجود دارد.

یعنی این ابهام برای شما جدی است؟
بله! نمی‌گویم که حتما بوده، نه. ولی به نظرم باید روش دیگری را در پیش بگیریم که این ابهام برطرف شود. ...و اگر شورای امنیت این گزارش را به شما بدهد و از خانواده بخواهد موضوع را مسکوت بگذارند می‌خواهم بدانم با توجه به اینکه آن طرف مردمی هستند که خیلی ب اعتمادی به رسانه‌های رسمی ندارند، گاها حتی قبول هم نمی‌کنند و خیلی وقت‌ها خودشان سناریوهایی را دارند، خانواده آقای هاشمی اگر این مسئله ابهام‌زدایی شود اصل ماجرا را با مردم در میان خواهد گذاشت یا خیر؟
حتما!

اگر مسئله بخواهد سانسور شود یا از شما بخواهند مسئله‌ای گفته نشود، چه؟
اولا گزارشی که شورای امنیت به ما داد از ما نخواست سکوت کنیم، اگر از ما می‌خواست سکوت کنیم به خاطر مسائل امنیتی ما هم وظایفی داریم اینطور نیست که ما بخواهیم همه آنها را زیر پا بگذاریم. یعنی در آن زمان شورای عالی امنیت ملب به شما نگفت چیزی گفته نشود؟
من یادم نمی‌آید چیزی در این باره به ما گفته باشد ولی چند ماه گذشت و خبرنگاری زنگ زد و من گفتم، آدم نمی‌تواند دروغ بگوید یا مثلا چیزی نگویم، یادم هم نمی‌آید کسی از من خواسته باشد سکوت کنیم، چون نگفت چیزی محرمانه است بالاخره یک بررسی بوده است.

کسی هم تماسی نگرفت که بگوید چرا چنین چیزایی را گفتید؟
من بعید می‌دانم شورای امنیت هم بخواهد این قضیه را مسکوت نگه دارد. به هر حال شورای امنیت هم از سوی آقای روحانی هدایت می‌شود. اگر به نتیجه‌ای می‌رسند، باید گفته شود، بالاخره این‌ها موضوعاتی است که نمی‌شود مخفی کرد. الان گفته نشود بعدا می‌گویند. الان فیلم‌های 30 سال پیش منتشر می‌شود. یا مثلا آدم چیزهایی می‌بیند که همه جا منتشر می‌شود الان دیگر فضا، فضای مخفی کردن و شفاف نبودن نیست.

منبع: روزآروز

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی