علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
منطقه خاورمیانه پس از درگیریهای فراوان که در سوریه، یمن، عراق و لبنان و ترکیه داشت، اکنون در حال گذار از این مرحله است. تا بلکه روی آرامش را ببیند، مناقشهای بین ظریف و پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا برای گفتوگوی منطقهای در جریان است، که وزیر امور خارجه کشورمان بر «تاسیس مجمع گفتوگوی منطقهای» بدون حضور اسرائیل تاکید دارد و آمریکا تنها عراق و اسرائیل بدون حضور ایران در این گفتوگو را متصور است.
اما باید محور مناقشات منطقهای را در پساداعش مورد بررسی قرار داد. معظلی به نام داعش در منطقه به وجود آمد که از تفکر وهابیت در آسیای میانه نشأت گرفت وحتی فراتر از منطقه هم رفت و تاثیرات و مناسبات شگرفی بعد از جریان القاعده در اروپا بر جای گذاشت.
القاعده بزرگترین تهاجمش را در انگلستان و آمریکا به انجام رساند و به عنوان بخشی از تفکر سلفیگری فعالیت داشت. داعش در بستر القاعده رشد و نمو یافت و جبهه اسلامی شام و عراق را به خیال خود ایجاد کرد که از یک تفکر سلفیگری برخوردار بود.
در زمان مطرح شدن این تفکر برخی آن را منتسب به عربستان دانستند و مدارکی را ارائه کردند مبتنی بر اینکه کمکهایی از جانب عربستان به داعش میشود. اما به لحاظ سیاسی تقریبا همه کشورها حتی عربستان و قطر با واکنشهای لفظی به داعش حمله میکردند. داعش در زمان سیطره خود حدودا سرزمینی به مساحت چند برابر کشورهای خلیج فارس و عراق را تصرف کرد. تمام نیروهای فرامنطقهای (آمریکا، اروپا) و منطقهای مانند ایران و کشورهای عربی که از تفکر سلفیگری حمایت میکنند، با داعش به مخالفت برخاستند و این مبارزه موجب وحدت عمومی در منطقه شد.
حال از دوران وحدت منطقهای به لحاظ تضعیف قدرت داعش عبور کردهایم ؛ دوران پساداعش دچار دگردیسی است و وزنهها در حال تغییر است و شاید به تعبیر درستتر به دوران پس از جنگ جهانی دوم شباهت یافته است. این کشورها تا کنون بر هدف مشترکی تکیه زده و متحد شدند اما بعد از به سرانجام رسیدن هدف یعنی راندن داعش از منطقه، در طلب به کرسی نشاندن حرف خود هستند. در این جا تضاد منافع به وجود میآید که در این تضاد منافع اضلاعی ترسیم شده است، در یک سمت روسیه،سوریه و دولت قانونی عراق، در سمت دیگر دولت ترکیه و در سمت دیگر آمریکا و نیروهای دموکراتیک کرد، قرار گرفتهاند. در این مناقشه منطقهای، مذاکره اولین مسالهای است که باید به آن فکر کنند؛نبایدگذاشت مناقشه کنونی به جنگ مجدد بیانجامد، لذا منطقه خاورمیانه تحمل هیچ جنگ جدیدی را ندارد. بنابراین پیشنهادی که دولت برای گفتوگوی منطقهای مطرح کرده، بسیار مطلوب است.
تجربه گفتوگوی منطقهای در پساطالبان افغانستان و پساصدام عراق و جنگ داخلی سوریه و لبنان هم وجود دارد که نتایج رضایتبخشی از این گفتوگوها ساطع شد.
اینکه آمریکا ایران را در حلقه مذاکرهکنندگان منطقه در نظر نمیگیرد، باید گفت، تصمیمگیری درباره منطقه خاورمیانه متعلق به کشورهای منطقه است نه نیروهای خارجی مانند روسیه و آمریکا که مداخله وسیع در آن دارند. همچنین گفتوگوی منطقهای باید بدون دخالت اسرائیل انجام شود، لذا کشورهای عربی و ایران،به جز مصر و اردن با آن مذاکره نخواهند داشت. بنابراین اگر کشورهای منطقهای با نظارت قدرتهای جهانی به بحث بنشینند، مشکلات منطقه قابل حل است.
ایران قابل حذف شدن از گفتوگوهای منطقهای نیست،چرا که در همه این مناطق نقش بسیار گستردهای در فرماندهی و نیروی انسانی و مبادلات منطقهای دارد و محور منطقهای به نام ترکیه – روسیه - ایران تشکیل شده است اما حضور رژیم صهیونیستی موضوع را حادتر میکند.
به نظر میآید گفتوگوها میتواند 3+3 یا 3+4 شروع شود. برای مذاکره باید محورهای گفتوگو مشخص شود که برای شروع میتوان مساله وحدت ارضی سوریه مورد بحث قرار گیرد لذا موضوعاتی مانند تجزیه سوریه و الحاق بخشی از این کشور به ترکیه در حال حاضر مطرح است.
محور دیگر گفتوگوی منطقهای مساله یمن است که روزها و سالها تحت بمباران کشوهای عربی قرار دارد و نتیجهای هم نداشته است. گفتوگوهای منطقهای باید با کشورهای حاشیه خلیج فارس، مصر، اردن و حتی کشورهای اسلامی و قدرتهای جهانی که درگیر این موضع هستند مانند آمریکا و روسیه، تشکیل شود. اگر به این سمت حرکت نکنیم ممکن است منطقه دچار خطرات جدیدی پساداعش شود. برای حل مناقشات به وجود آمده در منطقه باید از مشکلاتی که منجر به جنگهای بزرگتر میشود جلوگیری شود. باید درگیریهایی که در منطقه فرات بیین SDF و سوریه، در منطقه عفرین درگیری بین ترکیه وکردهای سوریه ی پ گ، در منطقه حلب بمبارانهای رژیم صهیونیستی به صورت ناشناس، درگیریهای بخشی از نیروهای اپوزیسیون سوریه (النصره) مورد توجه قرارگیرد و برای آن استراتژی داشت.
لذا این معظلات منطقهای در آینده خطرساز است و با توجه به اینکه دیگر دشمن مشترکی به نام داعش وجود ندارد که توافقی گرد آن به وجود آید، باید با گفتوگوی منطقهای و نظارت ابرقدرتهای فرامنطقه مذاکراتی شکل گیرد.
پس از تشکیل دادن گفتوگوی منطقهای باید به بازسازی کشورهایی مانند عراق و سوریه و یمن پرداخت و جزء محورهای گفتوگو قرار گیرد که چگونه این کشورها بازسازی شوند و مجددا حیات منطقه و صلح به آنها بازگردد. قانون اساسی و چگونگی اداره آنها میتواند محور بحث قرار گیرد.
ایران به طور کلی مانند یک قدرت تامه در سوریه ظاهر شده است و از طرفهای اصلی درگیری است و ایران نقش بزرگی در معادلات بازی خواهد کرد، به همین دلیل عربستان سعی دارد تا اتحاد منطقه را به نفع خود تمام کند و اینکه سعودیها از قطر خواستهاند که برای گفتوگوی منطقهای به اتحادیه عرب بپیوندد، چندان از لحاظ ایدئولوژیکی قابل اجرا نیست،چرا که قطر بیشتر پشتیبانی مالی از چند گروه مانند گروههای تروریستی النصره را داشته است و وزنه چندانی ندارد.
سعودیها میخواهند قطر به دامن شورای هماهنگی خلیج فارس باز گردد اما قطر بیشتر به اخوانالمسلمین وابسته است تا به سلفیگری عربستان و حاشیه خلیج فارس و پیوستن آن به پیشنهاد عربستان امکانپذیر نیست.