غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
این روزها که بار دیگر فاجعه کشتار جدید مردم فلسطین همه وجدانهای بیدار جهانیان را حتی در داخل اسرائیل متأثر کرده است، خاطره آیتالله هاشمی بزرگ را گرامی بداریم که 55 سال قبل و در اوج خفقان رژیم همپیمان اسرائیل و برخلاف سنت معمول آن زمان همه هم لباسان خود، اقدام به ترجمه کتاب ارزشمندی کرد تا مردم مسلمان ما را با وضعیت اسفبار فلسطینیان آشنا سازد و درعین حال با پیشبینی غیرقابل باوری خطرهای امروز رژیم اسرائیل را گوشزد کند.
آقای هاشمی که ترجمه کتاب «سرگذشت فلسطین» را در سال 1342 در شرایطی که از سوی رژیم تحت تعقیب بود ترجمه و منتشر کرده، در مقدمه این کتاب تاکید کرده است که آشنایی مردم مسلمان با سرگذشت این ملت لازم است که در اثر جنایات غارتگران بینالمللی و صهیونیستهای افسونگر از دار و ندار خود محروم و در نهایت فقر، فلاکت، مشقت، دربهدری و سرگردانی به سر میبرند.
اگر آن روز معدود افرادی وضعیت خطرناک آینده را برای این منطقه در اثر حضور غده سرطانی اسرائیل درک میکردند، امروز درک وضعیت اسفبار فلسطینیان و جنایات رژیم صهیونیستی برای همه آنقدر روشن است که حتی در رسانههای دولتی انگلیس -که خود درحقیقت مؤسس این دولت بی ریشه است و با اعلامیه بالفور نقش اساسی درایجاد آن داشته- در رسانه رسمی خود و از زبان کارشناسان اعلام می کند: «اسرائیل دولت نژادپرستی است که بزرگترین زندان دنیا را در غزه ایجاد کرده، زندانی بدون سقف و سرشار از فقر و گرسنگی و آوارگی و از هر جهت تحت کنترل خشن نظامیان اسرائیل و عناصری که از سایر نقاط دنیا آمده و جمع شدهاند و فلسطینیها را حتی انسان نمی دانند... و معتقدند که باید دولتی را از نیل تا فرات تشکیل دهند تا مسیح موعودشان ظهور کند و آخر الزمان فرا رسد...» (برگرفته از اظهارات کارشناسان بی بی سی در تحلیل حوادث اخیر غزه)
مهمتر از این، گوشزد کردن آن روز و حتی بعدها در سال 1362 است که در مقدمه چاپ جدید کتاب، ایشان یادآور شده که : «یکی از کارهای بسیار لازم، آشنا کردن مردم ایران با حوادث فلسطین و علل و عوامل و خطرات روی کار آمدن اسرائیل غاصب است». اتفاقا در همان مقطع هم تجاوزهای جدید اسرائیل در لبنان و دره بقاع رخ میداد و در واقع همچنان موضوع کتاب زنده بود.
واقعیت این است که امروز هم بعد از 55 سال که از آن هشدار گذشته، بیشتر از همیشه خطر اسرائیل برای امنیت کشورمان احساس میشود. تنها رژیمی که در دنیا به خود اجازه میدهد ادعا و اعتراف کند که به داخل رسما کشورمان جاسوس میفرستد و اسناد و مدارک علمی کشور را سرقت میکند و با قتل و ترور به یغما میبرد، شخصیتهای سیاسی کشور را ترور میکند (اعتراف رسمی به ترور آقای محتشمیپور که سفیر ایران در سوریه بود)، دانشمندان هستهای را ترور میکند (اعتراف رسمی مأمور موساد مبنی بر این که تنها راه عقب انداختن برنامه هستهای ضربه زدن به دانش هستهای ایران است) (از مصاحبه بی بی سی با برگمن نویسنده کتاب «برخیز و بکش» پخش شده از رسانه رسمی دولت انگلیس)، در صحنه بینالمللی بزرگترین و قدرتمندترین لابی را علیه کشورمان تشکیل میدهد و هرگونه توطئه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اطلاعاتی و امنیتی را در سطح بینالمللی، منطقهای و حتی داخل کشور سامان میدهد.
آن زمان و در سال 1342 که آقای هاشمی خطر این دشمن پیچیده را گوشزد میکرد، شاید بسیاری، حتی از مبارزین آن زمان فکر میکردند پرداختن به چنین فعالیتهایی و انتشار چنین کتابی در اوج فشار و خفقان رژیم طاغوت چه ضرورتی دارد. چرا باید ما به این مساله خارج از ایران بپردازیم و مبارزه داخلی را فراموش کنیم یا نیروهای توانمند و افکار و توجه ملت را به عرصههای دیگر معطــوف کنیم. ولی امروز به راحتی میتوان اذعان داشت که نگاه آن روز هاشمی با درک خطر ژرف آینده برای کشور و حرکت انقلابی درست بود و خیلی خوب هم درمان را تشخیص داده بود و برای چاره کار این توجیه را داشت که: «...روح فداکاری ملت، همراه با نظم و تشکیلات و برنامه و هدف»، «هدف داشتن و استقامت ما مایه موفقیتاند». (کتاب مزبور ص26)
چنگ و دندان این دشمن خطرناک و عربدههای خشم و نفرت همراه بدترین دروغها و پروندهسازیها در محافل جهانی و بینالمللی علیه کشور و ملت ما امروز نیاز به توضیح ندارد. میماند وظیفهای که دولت و ملت و همه نظام ما در قبال این تهاجم دارند: بسط اعتماد متقابل ملت-دولت با توجه به انسجام نیروهای داخل و پرهیز از هدر دادن توان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور در اختلاف سلیقهها و جنگ سخنرانی ها، قلمها و تحلیلها و همت گماردن به برخورد با ضعف مدیریتها و کمکاریها در دولت، مجلس و قوه قضائیه و همه نهادها و دستگاههای امنیتی و نظامی و فرهنگی و غیره. حتما کسی کوچکترین تردیدی ندارد که این خطر تنها متوجه بخشی از نظام نبوده و کسی مصون از توطئه و تهاجم چنین شرایط خطرناکی نیست.
منبع: سازندگی