احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
یکی از ویژگیهای بریتانیاییها خاصگرایی و دلبستگی به سنتها و سبک زندگی خویش است. این رویکرد بر سیاست خارجی آنها هم سایه افکنده است. انگلیسیها آمریکاییها را فرزندان خود میدانند و از همان آغاز که نتوانستند سلطه خود را بر سیزده کلنی آمریکایی خود حفظ کنند تصمیم گرفتند با آمریکا نوعی همبستگی دو پهلو را حفظ کنند. دکترین مونروئه که در سال 1823 صادر شد طرحی انگلیسی بود که از دهان آمریکاییها بیرون میآمد. این دکترین که قریب یکصد سال بر سیاست خارجی آمریکا سایه افکنده بود اشعار میداشت که اروپاییها فاسد هستند و باید از ورود آنها به قاره آمریکا جلوگیری کرد. اروپا مال اروپاییها و آمریکا مال آمریکاییها. ولی واقعیت این بود که دست تمام رقبای اروپایی بریتانیا را از آن قاره که تجارتش در دست انگلیسیها بود کوتاه میکرد. واقعیت آن دکترین این بود که اروپا از آنِ اروپاییها و قاره آمریکا از آنِ بریتانیا. سیاست خارجی آمریکا به تدریج عوض شد ولی سیاست انگلستان عوض نشد. در جنگهای جهانی اول و دوم انگلستان به شدت به آمریکا وابسته بود حتی بعدها در زمان بیل کلینتون و بوش اول هم که آمریکا اصرار داشت انگلستان را از سر خود باز کند و بحث اروپای کهنه و نو را پیش کشیدند، این انگلستان بود که حاضر نشد دامن آمریکا را رها کند. اما امروز تمام دادهها تا حدی عوض شده است و دنیای پسابرگزیت با قبل از آن متفاوت است. یکی از محاسبات انگلستان پس از خروج از اتحادیه اروپا گسترش روابط خود با آمریکا بود و آمریکا نیز از این رویکرد استقبال میکرد. اما امروز نخستوزیر انگلستان به این نتیجه رسیده است که اگر به یکباره از اتحادیه اروپا بگسلد و برگزیت 2 را به اجرا بگذارد ممکن است به نتایج ناخواستهای برسد. این است هسته اصلی مناقشات سیاسی در انگلستان که کابینه ترزا می را با بحران روبهرو کرده است. فقط کابینه نیست که به دو دسته تقسیم شده است بلکه جامعه بریتانیا هم دچار انشقاق شده است. سفر ترامپ به لندن و تظاهرات ضد او با تظاهرات طرفداران او همراه بود. وزرایی که استعفا داده و از کابینه خارج شدند در واقع نگران آراء همین گروه از طرفداران سریع و قاطع خروج از اتحادیه اروپا هستند که مبادا در انتخابات آتی از آنها رویگردان شوند.سخنان ورودی ترامپ نشان میداد که آمریکا علاقمند است بریتانیا زودتر و قاطعانهتر از اتحادیه اروپا خارج و وارد مراودات آزاد با آمریکا شود. شکی نیست که پس از خروج از اتحادیه اروپا نیاز بریتانیا به آمریکا بسیار زیادتر خواهد شد ولی آیا حاضر است امتیازات تجاری برآمده از مراودات تجاری ماوراء بحار را با آمریکا تقسیم کند؟ میدانیم که سالها بر سر همین موضوع بین بریتانیا و اتحادیه اروپا بگو مگو وجود داشت و آخر هم بریتانیا بسیاری از تصمیمات گمرکی و مقررات تجاری مصوب اتحادیه اروپا را دور زد. ترزا می میکوشد این بحران را از سر بگذراند و کابینه خود را سریعا بازسازی و ترمیم نماید. ولی عمده مشکلات او به همحزبیهای او و جناح محافظهکار بر میگردد وگرنه کوربین و حزب کارگر به حفظ رابطه با اتحادیه اروپا اعتقاد دارند. نکته جالب اینکه اعضای اتحادیه اروپا هم دیگر تمایلی به ماندگاری انگلستان هرچند به صورت کمرنگ در درون اتحادیه ندارند. به عبارت دیگر مایل نیستند بریتانیا هم از امتیازات اتحادیه بهره ببرد و هم خارج از اتحادیه هیچ تعهدی نسبت به آن نداشته باشند. باید بروند و عواقب آن را هم تحمل کنند. دوگل درست میگفت که بریتانیاییها اسب تروای آمریکا هستند و زمانی به اتحادیه میپیوندند که ناچار باشند و میآیند تا از درون آن را متلاشی کنند. فعلا بازیهای سیاسی حزبی و داخلی همه را به تب و تاب انداخته تا این بحران را به فرصتی برای خود تبدیل کنند. حتی گفته میشود که جانسن وزیر خارجه مستعفی به خیال نخستوزیری این پست را ترک کرده است که در آن صورت شاهد ترامپ نوع انگلیسی هم خواهیم بود.
منبع: روزنامه سازندگی