فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
همگان به خوبی میدانیم که بحرانهای حال حاضر کشور ریشه در حمله شدید ایالات متحده آمریکا علیه اقتصاد ایران دارد. این حملات، کشور را در معرض تروریسم اقتصادی قرار داده است. تمام قدرتهای مالی دنیا که پشت پرده آنها سیاستهای صهیونیستی وجود دارد با حمایت جمهوریخواهان آمریکا هدفی جز زمین زدن اقتصاد ایران دنبال نمیکنند. آمریکا به این نتیجه رسیده است که بهترین راه به جای جنگ رودررو، ایجاد نوعی نارضایتی در سطح جامعه ایران است. این کشور خیال میکند که با تحت فشار قرار دادن اقتصاد، نارضایتی عمومیای در ایران به وجود میآورد که به واسطه این نارضایتیها، کشور دچار انقلاب و شورش در مقابله با دولت میشود. پشت چنین تفکری سالها برنامهریزی نهفته است. آمریکاییها مدتها به این روش فکر کردهاند و حال با روی کار آمدن ترامپ آن را به مرحله اجرا درآوردهاند.
ترامپ علاوه بر اعمال تحریمها، کشورهای چینی و اروپایی را تحت فشار قرار داد تا تعاملات تجاریشان را با ایران به حداقل برسانند که البته تا حد زیادی هم موفق بود. ما حتی هنوز هم نتوانستهایم بر قول اروپاییها برای کمکهای اقتصادی و باز کردن زمینههای اقتصادی حساب باز کنیم زیرا فعلا در حد حرف پیش رفتهایم.
بنابراین تردیدی وجود ندارد که قسمت اعظم بحرانهای پیش آمده از لحظه خروج آمریکا از برجام و تبعات پس از این خروج بوده است. اما نکته قابل تامل این است که با در نظر گرفتن این واقعیتها آیا دولتمردان ایران هم در فکر چاره بودهاند؟ از دی ماه سال گذشته همزمان با زمزمههای دولت ترامپ مبنی بر خروج آمریکا هیچ طرح و برنامه درستی توسط تیم اقتصادی دولت پیشبینی نشد. مسئولان هیچ ایده و طرحی برای شرایط پس از خروج از برجام نداشتهاند. این درحالی است که اگر برای همه تهدیدهای اقتصادی برنامه درست و صحیحی داشتیم، به راحتی میتوانستیم بحرانهای پیش رو را پشت سر بگذاریم. تجربه هشت سال دفاع مقدس و برنامهریزیهایی که در آن دوران انجام شد، نشاندهنده این مسئله است که با تدوین برنامهای مشخص میتوان کمترین فشار را بر مردم خصوصا اقشار کمدرآمد جامعه وارد کرد. اما دولت آقای روحانی هیچ پیشزمینه و آمادگیای با بحران پیش آمده نداشت و به یکباره غافلگیر شد و در قبال این غافلگیری بازهم تلاش نکرد که از افراد متخصص مشاوره بگیرد.
6 ماه است به رئیسجمهور میگوییم اقتصاد کشور نیاز به تحول مدیریتی دارد. این موضوع را تقریبا تمام جناحهای اصلاحطلبی که باعث به قدرت رسیدن آقای روحانی شدند به ایشان تاکید کردهاند. هنوز هم جای تعجب است که چرا این اتفاق نمیافتد. در شرایط حساس کنونی قسمتهای بسیار مهم و حیاتی و تصمیمگیرنده اقتصادیمان یا مدیر ندارند یا اینکه مدیران سستی دارند که قادر به تصمیمگیری و اجرای صحیح برنامهها نیستند. ما در برنامه و بودجه شاهد این هستیم که ریاست این سازمان برعهده فردی نیست که صاحب فکر و اندیشه اقتصادی باشد و اگر قرار باشد رئیس یک سازمانی بخواهد امروز را به فردا و فردا را به روزهای دیگر موکول کند قطعا برابر بحرانها ناکارآمد خواهد بود. بنابراین باید فکری جدی برای وزارت اقتصاد و وزارتخانه کار شود. باید قبول کنیم حتی مدیرانی که الان در معرض استیضاح مجلس قرار گرفتهاند دیگر انگیزه و ضمانت اجرایی لازم را ندارند و برخی از آنها متاسفانه فقط روزمرگی میکنند. در چنین شرایطی تعامل سازنده بین مجلس شورای اسلامی و قوه مجریه اتفاق بسیار مهمی است. آقای روحانی باید گفتوگوی درستی با مجلس داشته باشد و سعی کند که در جلسات غیرعلنی مسائل را باهم طرح کنند، تا تلاشی باشد برای حل مشکل و بحران فعلی که از همه گروهها استفاده شود. علاوه بر اینها، رئیسجمهور باید افکار نو و افرادی که فکر برنامهریزی صحیح دارند را به کار بگیرند و سعی کنیم که این بحران کمترین فشار را به مردم خصوصا اقشار آسیبپذیر جامعه وارد کند. اگر بخواهیم دولت را مملو از مدیریتهای درست کنیم باید افراد کارآمد را به کار بگیریم. دولت فعلی پیر و فرسوده و کمانگیزه است. با جابهجایی افراد در وزارتخانهها میتوان به وضعیت اقتصادی جامعه شوک وارد کرد.
آقای روحانی در یکی از سخنانشان در دولت یازدهم گفتند «برخلاف تمام کشورهای دنیا که سیاستشان در خدمت اقتصادشان است، همواره اقتصادمان در اختیار سیاستمان بود». حال این روش درست یا غلط آسیبهایی را به بدنه اقتصاد کشور وارد کرده است. اقتصاد ایران اقتصادی بسیار فرسوده و قدیمی است و احتیاج دارد که بهروز شود و بهروزرسانی این مسئله حتما افراد کارآمدی را میطلبد. متاسف هستیم که الان خیلی از اقتصاددانان قوی و کسانی که میتوانند برنامهریزی کنند و کمک برسانند خارج از دولت مشاوره میدهند و هیچکس حرف آنها را نمیشنود. خوب است که اتاق فکرهایی تشکیل شود و برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی برنامه درستی اندیشیده و کار شود.
جامعه به شوک دیگری هم احتیاج دارد و آن برخورد با مفاسد اقتصادی است. موضعی که نیاز به همت جدی قوه قضاییه دارد. اینکه میشنویم وزارت بازرگانی به دونفر که اصلا وجود خارجی ندارند امکان واردات کاغذ داده است و معلوم نیست که این هزینهها کجا رفته باعث تاسف است. این خبرها روزبهروز به گوش مردم میرسد و آنها را ناامیدتر میکند. کسی که به راحتی سرهمه کلاه میگذارد و از ارز دولتی به نفع شخصیاش استفاده میکند یا اینکه به راحتی از کشور فرار میکند، در مردم ایجاد ترس میکند. باید شوک جدیای برای مبارزه با مفاسد اقتصادی وجود داشته باشد و برای ایجاد این شوک هم به چهرههای جدید نیاز است. اتفاقا بهتر است قوه قضاییه هم برای آرامش خاطر مردم جابهجاییهایی را انجام دهد و افراد جدیدی که مردم به سلامتشان مطمئن هستند را بر مسند قرار دهد.
اگر افرادی را که به طور کلان محکوم به فساد اقتصادی هستند معرفی کنند و از کلمات اختصاری برای اسمشان یا شطرنجی کردن صورتشان خودداری کنند و اجازه بدهند که مردم حس کنند در این کشور نیت جدیای برای مبارزه با فساد وجود دارد امید مردم بیشتر میشود و فاصله بسیار زیادی که امروزه بین مردم و دولتمردان به وجود آمده است به تدریج کاهش پیدا میکند. ما باید کاری کنیم که مردم همچنان پشت جمهوری اسلامی بایستند تا با حمایتشان بتوانیم از این بحرانها عبور کنیم. یقینا اگر حمایت مردم نباشد دولت بههیچوجه نمیتواند این بحران سخت را پشت سر بگذارد.
منبع: روزنامه سازندگی