یادداشت

زیر سقف شیشه‌ای

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

مشکل عدم مشارکت جدي جوانان و زنان جامعه ما دربرنامه‌‏هاي اجرايي و اجتماعي کشور به چندسال اخير مربوط نمي‌‏شود، بلکه مشکلي است که سال‌هاست دامن جامعه ايران را گرفته است. هرچند که دولت‌‏هاي پيشين نيز با اين معضلات درگير بوده‏‌اند اما بازهم هرگز تلاش جدي و همتي بالا براي استفاده از اين پتانسيل انجام ندادند.

بسياري از دولت‌‏ها با شعار مشارکت اين دوقشر جامعه روي کار آمدند اما در عمل موفق نبودند. اين عدم موفقيت دولت‏‌ها و نهادهاي کشور منجر به انزواي قشر جوان و زنان از فعاليت‌‏هاي اجتماعي تاثيرگذار در جامعه شده است. براي تحليل بيشتر بهتر است زنان و جوانان را در دو مقوله جداگانه بررسي کنيم.

 جدي نگرفتن زنان در جامعه و پست‏ه‌اي کاري، منجر به پناه گرفتن آنها در سايه فعاليت‌‏هايي غير از فعاليت‏‌هاي اجتماعي شده است. با ريشه‌يابي درست متوجه خواهيم شد که تنها راه برداشت تبعيض جنسيتي است. اين بدان معنا نيست که بخواهيم تبعيض جنسيتي مثبتي انجام شود بلکه نبايد هيچ تبعيضي وجود داشته باشد و نقش زنان جامعه در مشارکت‌‏ها و فعاليت‏‌هاي اجتماعي به وضوح بتواند درکنار مردان برحسب شايستگي‌‏ها و لياقت هايشان، تعريف شود. اين درحالي است که حتي در دولت آقاي روحاني هم با وجود صحبت‏‌هايي که براي مشارکت زنان شده بود، طرح‏‌هايي کاملا مردانه تدوين شد و به اجرا درآمد.

اگر بپذيريم که نيمي از جمعيت جامعه را زنان تشکيل مي‌‏دهند، قطعا در تصميم‌گيري‏‌هاي کلان، در برنامه‌ريزي‏‌ها و حتي در اجرا، نيازمند حضور اين قشر از جامعه هستيم تا خودشان بتوانند از ديدگاه خودشان در برنامه‌ريزي‏‌ها مداخله داشته باشند. وقتي در اتاق‏‌هاي دربسته براي زنان و همه جامعه‏ تصميم مي‏‌گيرند که نيمي از آن را زنان تشکيل ‏دهند طرح‌‏هايي که مي‌خواهند براي زنان داشته باشند قطعا موفق نخواهد بود.

نگاه به زن به عنوان جنس دوم و برتر جلوه دادن مرد بايد از بين برود. امروز در سطح دانشگاهي و فعاليت‌‏هاي اجتماعي، زنان بسيار توانمندي داريم که اگر کار را به آنها مي‌‏سپردند مطمئنا موفق‌ترين نتايج را دريافت مي‌‏کردند، اما اين اتفاق هرگز نيفتاده است و دليل آن هم وجود نگاه تبغيض جنسيتي در جامعه ايران است.

گويا برسر بعضي مراکز سقف شيشه‌‏اي نهاده‏‌اند و فقط مردان اجازه بالاتر رفتن از آن را دارند. نتيجه چنين عملکردي طي ساليان طولاني در کشور، نه‌تنها به رشد و اعتماد‏به‏‌نفس اجتماعي زنان آسيب زده است بلکه نتيجه‌‏اي همچون صدمه زدن به برنامه‌‏هاي کلان اجتماعي دارد. لذا هنگام تصميم‌گيري براي برنامه‌‏هاي فرهنگي و موضوعات آسيب‌شناسانه، اگر فکر و انديشه زنان که 50 درصد جامعه را تشکيل مي‏‌دهد در اين برنامه‌ريزي‌‏ها دخيل نباشد قطعا آن برنامه‏‌ها نتيجه مطلوبي نخواهند داشت.

نتيجه عدم به کارگيري مناسب زنان در فعاليت‌‏هاي اجتماعي فرهنگي، آنها را به سمت استفاده نماد زنانگي‌شان سوق داده است. اينکه ما در ايران بالاترين آمار جراحي‏‌هاي پلاستيک و عمل‏‌هاي زيبايي را در کل دنيا به خودمان اختصاص مي‏دهيم تأسف‌برانگيز است. چنين روندي نشان از آن دارد که در بعضي مواقع زنان جامعه ايران، عرصه ظهور و بروز خودشان را فقط در نمايش زيبايي ظاهري مي‏‌بينند و خودشان را به عنوان يک انسان توانمند باور ندارند زيرا اجتماع آنها را باور ندارد. اگر اجتماع باورشان مي‌‏کرد و نقش اجتماعي آنان را پررنگ مي‏‌ديد، مطمئنا با القاي اعتماد‏به‌‏نفس درست، اين موضوع را به زنان نهادينه مي‌‏کرد که به صرف صورتي زيباتر نمي‌توان موفق هم بود.

امروزه در ميان جوانان شاهد اين هستيم که علاقه‌مندي و اشتياق آنها براي انجام فعاليت‏‌ها و حتي ورزش‏‌هاي پرخطر بيشتر شده است. اين هم يکي از همان عوارضي است که به دليل ديده نشدن زنان در جامعه بروز و ظهور مي‌‏کند، اين مساله باعث شد که زنان کشور در نقش ظرافت و عطوفت و روحيات مادرانه شان جدا شده و به رفتارهاي خشن‌تر پناه ببرند که چندان هم با طبيعت زنانه‌شان سازگار نيست. ازجمله دلايل افزايش چنين معظلي، تلاش زنان براي ديده شدن و اثبات خودشان است. چاره‌‏اي نيست جز اينکه سياستمداران و دولتمردان تبعيض جنسيتي را بردارند و اجازه ظهور و بروز را به تمام صحنه‏‌هاي اجتماعي دهند و زنان جامعه ايران را با جامعه سال‏ه‌اي قبل اعراب مقايسه نکنند زيرا نه از نظر قدمت تاريخي و نه فرهنگي شباهتي بين ايرانيان و اعراب وجود ندارد. دين ما اسلام است و پيرو همان ديني هستيم که در آن حضرت زهرا براي احقاق حقوق اجتماعي خودش خطابه مي‏خواند و حق خودش را مطالبه مي‏کند. هيچگاه سعي نکرديم اين چهره حضرت زهرا را براي زنان جامعه مان پررنگ کنيم. بنابراين اگر خشونت عليه زنان را هم در سطح خانواده و هم در سطح اجتماع به عنوان يک جرم بشناسيم، به پيشرفت اين موضوع کمک شاياني خواهد کرد.

 از طرفي ديگر علاوه بر مشکلاتي که براي زنان به وجود آورده‌ايم، نسل جوان را هم به بيراهه کشانديم. يکي ديگر از شعارهاي دولت آقاي روحاني جوانگرايي بود که البته به سرانجام هم رسيد. اين موضوع به عنوان قانون منع به کارگيري بازنشستگان تصويب و حتي اجرايي شد. اما بازهم راه را در اين مورد نيز اشتباه رفتيم. اين درحالي است که درتمام کشورها حتي آنجايي که نخست وزير 40 ساله‏اي را انتخاب مي‏‌کنند، در پشت اين فرد اتاق فکري وجود دارد که متشکل از افراد کارشناس، توانمند و خبره در امور سياسي اجتماعي و حتي اقتصادي هستند. اما در ايران کاملا برعکس عمل کرده‌ايم. يعني مديراني داشته‌ايم که براي کار اجرا افراد سالخورده بودند و وقتي هم که جابه‌جايي انجام داديم، ناگهان آن مدير را کنار گذاشته و جوان کاملا کم تجربه و بي‏تجربه‌‏اي را بدون هيچ پشتوانه اتاق فکري مدير کرديم.. ما دو طرف طيف را اشتباه مي‏‌بينيم. نه افراط درست است و نه تفريط. لذا اگر کاري عاقلانه بخواهد پيش برود بايد قطعا جوانگرايي صورت بگيرد اما با پشتوانه غني‏اي از گروه کارشناسان باتجربه‏اي که بتوانند به جوانان راه و چاه را نشان دهند.

نگاهمان را در سال جدید اصلاح کنیم

درمجموع سال 97 را با تمام اين مشکلات پشت سر گذاشتيم و حال بايد نگاهمان را در سال جديد اصلاح کنيم. بنابراين يکي از جنبه‏‌هاي مهم در سال 98 اصلاح نگاه دولتمردان به رفع تبعيض جنسيتي و از همه مهمتر اصلاح نگاه دولتمردان براي رفع اين تبعيض است. هرچند دراين ميان نبايد نقش صداو سيما را به عنوان رسانه ملي فراموش کنيم. رسانه‏‌اي که تاکنون نه‌تنها تلاشي براي رفع تبعيض‏‌هاي جنسيتي انجام نداده است بلکه در اغلب مواقع سفرنامه‌‏هايي را نمايش داده است که زنان را انسان‌‏هاي نادان و کم‌فهم معرفي مي‏‌کند که مردها خيلي راحت مي‌‏توانند آنها را فريب دهند. اين درحالي است که در کشورهاي توسعه‌يافته فيلم‌‏هايي ساخته مي‌‏شود که پررنگ‌ترين نقش داستان زنان هستند زيرا همواره مي‏‌خواهند به آنها القا کنند که مي‌‏توانند از توانمندي‌‏هاي فکري و ذهني و اجتماعي‌شان استفاده کنند؛ بنابراين هرکشوري که به زن‏ها بها داد و براي فعاليت‏‌هاي اجتماعي‌شان ميدان ايجاد کرد، نهاد خانواده و نهايتا خود جامعه را رو به پيشرفت و ترقي برد و هرکجاکه زنان جامعه را عقب نگه داشته يا سعي کرده‏‌اند که به آنها ناداني را القا کنند، نهاد خانواده و نهادهاي اجتماعي هم ضعيف شده‌‏اند.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی