فائزه هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
آقای روحانی در سفر اخیر خود به خراسان شمالی از لزوم فداكاری مردم در الگوی كار گفتهاند و با یادآوری رفتار مردم ژاپن پس از جنگ جهانی دوم مبنی بر 4 الی 5 ساعت كار بدون دریافت حقوق – علاوه بر 8 ساعت موظف كار روزانه – از مردم خواستهاند تا با فداكاری و احساس مسئولیت برای بهبود اوضاع قدم بردارند و تأكید كردهاند كه «همه مسئولیم».بیانات آقای روحانی نكاتی را به ذهن میآورد كه در زیر به آن اشاره میگردد:
1 اظهارات ایشان در باب لزوم فداكاری درست و «مسئول بودن همه» از اهمیت بیشتری برخوردار است. نباید از نظر دور دارند كه این «همه» تنها مردم عادی نیستند. آقای روحانی از مردم انتظار دارند كه فداكاری كنند، اما آیا منطقی نیست ابتدا مسئولان جامعه فداكاری را آغاز كنند و سپس این خواسته را از آحاد جامعه داشت؟! این فداكاری ابتدا نباید توسط مقامات دولتی و حكومتی انجام شود؟ اخیرا در خبرها بود كه مدیر یك سازمانی حداكثر حقوق مدیران را 12 میلیون تومان اعلام كرده كه هدف ممنوعیت در پرداخت بیشتر بود. به عبارت دیگر دریافتی مدیران این سازمان، فارغ از حقوقهای نجومی در سایر دستگاهها، 12 میلیون تومان است كه خود گویای فاصله آن با درآمد عمومی پرسنل و طبقه متوسط میباشد. با این حساب آیا اولویت فداكاری نبایستی با مدیران باشد؟ و بعد از آن برای مردم عادی با حقوقهای ناچیز با توجه به تورم امروزی
نسخه پیچید؟
2 دوره زمانی مورد نظر آقای دكتر روحانی، پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن است. سوال بسیار روشنی در این مثال از آقای رئیسجمهور قابل طرح است. مگر در دوران جنگ یا پس از جنگ هستیم كه وضعیت امروز را با شرایط پس از جنگ ژاپن مقایسه میكنیم؟! نباید از یاد ببریم كه در 8 سال جنگ ایران و عراق اگر نبود فداكاری و همراهی و ایثار مردم، آن دوران آنگونه به پایان نمیرسید. چرا باید 30 سال پس از پایان جنگ و گذر 4 دههای از انقلاب در چنین شرایطی باشیم؟ ایران امروز میبایست در مسیر توسعه باشد و در دیپلماسی خارجی و سیاست داخلی سمت و سویی گرفته باشد كه نیازی به تجویز این موارد دیده نشود. اگر برخی از مسئولین و مقامات میخواهند با سوء مدیریت و سوءتدبیر و بدفهمی از یك سری ارزشها و براساس منافع شخصی و باندی كشور را به سمت مشكلات و سختیها و احتمالا جنگ ببرند و اینكه همیشه در كلید واژه تكراری «شرایط بحرانی كنونی» باشیم، مردم چرا تاوان آن را بپردازند؟ آیا بهتر نیست به جای قیاسهای معالفارق، در مدیریت و رویه كاری خود بازنگری كنیم كه آیا در جاده اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی و ... به درستی حركت كردهایم؟ اگر با ندانمكاری و احیانا غرضورزی و برخلاف آرا و نظرات عمومی جامعه و طی مسیری غیر قابل قبول كشور را به اینجا رساندهایم، مردم باید فداكاری كنند؟
3 توصیه به الگوگیری از فداكاری ملت ژاپن به خودی خود خوب است، اما ژاپن مواردی دیگر نیز داشته كه خوب است از آنها نیز الگوبرداری شود. با نگاهی عمیقتر به تاریخ و وضعیت ژاپن كه شخص آقای روحانی مثال آن را مطرح كردند به نكات قابل توجهی در خصوص ریشههای توسعه و پیشرفت این كشور میرسیم. ژاپن كشوری مستقل، توسعهیافته و پیشرفته در همه ابعاد است و كشوری است كه نمیتوان به آن انگ استعمار و امپریالیسم و خودفروختگی و وابستگی و غربزدگی و بیهویتی و بیفرهنگی زد. متحدین و از جمله ژاپن به متفقین و از جمله آمریكا جنگ جهانی دوم را باختند. با بمباران اتمی دو شهر ژاپن توسط آمریكا و باقی ماندن تلفات و خرابیهای فراوان در ژاپن این جنگ به پایان رسید. تا سالها بعد از پایان جنگ، فرمانده نظامی آمریكایی، به عنوان پیروز جنگ در ژاپن و آلمان مستقر بود. «یوشیدا شیگهرو» نخستوزیر وقت ژاپن در سالهای پس از جنگ بدون كینه، دشمنی و انتقامگیری و با مدنظر قرار دادن منافع ملی كشور خود و با دوستی و صمیمیت در همكاری با این فرمانده آمریكایی، «داگلاس مك آرتور»، كشور را به سمت بازسازی و پیشرفت هدایت و پایه توسعه ژاپن امروز را در آن دوران بنا نهاد. ژنرال مك آرتور به مدت هفت سال مأمور اداره ژاپن در زمان اشغال توسط آمریكاییها بعد از جنگ جهانی دوم بود كه همكاری یوشیدا با وی برای بازسازی ژاپن سنگ بنای وضعیت امروز این كشور را گذاشت و این همكاری دو طرفه و تشریك مساعی پایه ژاپن امروز شده است.
4 آیا بهتر نیست حال كه الگوی فداكاری مردم ژاپن را برای ملت ایران ترسیم میكنیم تاریخ را كامل بازگو كرده و از مسئولان آن كشور در همه زمینهها الگو گرفته و به جای دشمنسازی همیشگی و رفتارهای هیجانی و باركردن مشكلات كشور بر آمریكا و دیگران (خدا نبخشد بالاروندگان از دیوار سفارت آمریكا را )، بدور از تعصبات و سماجتهای بیمنطق، نگاه خود را بر منافع ملی متمركز كرده، سیاستهای خارجی و داخلی خود را آسیبشناسی و مورد بازبینی قرار داده، و به جای قرار دادن مردم و جامعه در وضعیتی كه نیاز به فداكاری باشد، كشور را به سمت بازسازی و توسعه و پیشرفت واقعی هدایت كنیم و به این ترتیب هم نظام و كشور، و هم مردم و هم خودمان را نجات دهیم. هنوز هم دیر نیست، ماهی را هر زمان كه از آب بگیریم تازه است.
منبع: روزنامه سازندگی