محمد هاشمی، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
رئیس بنیاد مســتضعفان در گفتوگوی تلویزیونی خود ادعاهایی را درباره برخی از اموال و ساختمانهای بنیاد که در دست نهادها و ارگانها قرار دارند مطرح کرده است. از جمله درباره ساختمانهایی که در دست مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده اســت سخنانی را بیان کرده که واقعیت ندارند. مثال ایشان درباره ساختمان 9 طبقه که متعلق به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع بود گفته: (این ساختمان که معلوم نیست کاربری آن تجاری است، اداری است یا مسکونی، استخر به این بزرگی را برای چه میخواســتند؟ یا چه کسانی میخواستند در آن اقامــت کنند؟) یا در جایی دیگر گفته اســت (کاخ مرمر آسیب دیده...در این کاخ آسانسور گذاشته بودند، کندهکاری کرده بودند و در طبقه دوم، حمام و جکوزی ســاخته بودند). از آنجا که این سخنان حقیقت ندارند مایلم درباره آنها توضیحاتی بدهم.
در ساختمان کاخ مرمر هیچ ساختوسازی انجام نشــده است. داســتان ســاختمان کاخ مرمر اینگونه اســت که بعد از پیروزی انقلاب این کاخ در دست قوه قضاییه در دوره ریاســت آیتالله یــزدی بود. اما از این کاخ به خوبی نگهداری نمیشد. مثلا این کاخ یک اتاق خاتمکاری دارد که آن زمان این اتاق را به آبدارخانه تبدیل کرده و در آن ســماور گذاشته بودند. در نتیجه بخار آب باعث شده بود برخی از گوشههای این خاتمکاریها تبله کند. در نتیجه آقای دکتر حبیبی معاون اول آقای هاشمی این ســاختمان را از قوه قضاییه گرفت و کاخ دیگری روبهروی آن (که الان هم قوه قضاییه در آن مستقر است) را به قوه قضاییه دادند. آقــای دکتر حبیبی این کاخ را مرمت کرد و تخریبهای انجام شده را بازسازی کرد. این کاخ بعدا دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. به این شکل که جلسات مجمع و کمیسیونهای آن در این ساختمان تشکیل میشد. دفتر آقای دکتر رضایی دبیر مجمع و دفتر آیتالله هاشمی رئیس وقت مجمع هم در آنجا مستقر بود. به علاوه بخش اداری و مالی مجمع هم در ساختمان کوچک دیگری در خیابان ولیعصر بود. لازم است یادآوری کنم که دوبار دفتر آقای هاشمی و کاخ مرمــر را آتش زدند. یکبار خســارت کمتری داشــت اما بار دوم خســارت زیادی وارد شد. دو اتاق بهطور کامل سوخت و گچکاریهای آن ریخت و حدود15 تابلو از استاد فرشچیان آتش گرفتند. همینطور از آنجا که دود وارد اتاق کریســتالی کاخ شده بود بخشی از کریســتالها تخریب شده بود. هم زیر گنبد زیبای آن دچار دودگرفتگی شــده بود و هم کاشیکاریهای آن تخریب شــده و درها و پنجرههای قدیمی آن ســوخته بود و ســاختمان وضع خیلی بدی داشت. مجمع بعد از این اتفاق با ســازمان میــراث فرهنگی مکاتبه کرده و درخواســت کرد کاخ را مرمت کننــد. این موضوع مربوط به دوران دولت آقای احمدینژاد بود و ما هرچه مکاتبه کردیم نتیجهای نگرفتیم. لذا ساختمان تبدیل به مخروبهای شده بود.
آقای هاشمی وقتی دید میراث فرهنگی اقدامی برای مرمت این ساختمان انجام نمیدهد و حتی با وجود اینکه در همان سال دولت آقای احمدینژاد بودجه مجمع را کاهش داد، اما ایشان اصرار داشت که باید این ساختمان را مرمت و حفظ کنیم. آن زمان حوالی سالهای 86یا 87 همزمان با دولت آقای احمدینژاد بود و ایشان هم بهخاطر اینکه با مجمع خوب نبود بودجه آن را کاهش داد و مصوبات آن را اجرا نمیکرد. پایان سال آنقدر وضع بــد بود و توان پرداخت بدهیها را نداشــتیم که اخوی مکاتبهای با رهبری انجام داد و از ایشان درخواست کرد 500 میلیون تومان به مجمع قرض بدهند و ایشــان هم موافقت کردند.
به هرحال آقای هاشــمی دستور داد هم آن دو اتاق، هم تابلوهای نقاشی استاد فرشچیان و هم اتاق کریستال و خلاصه همه آسیبها مرمت شوند. ایشان از آیتالله طبســی در مشــهد درخواســت کرد تا متخصصین شیشهکاری را از این شهر به تهران بفرستد. آنها هم سه ماه در تهران ماندند و اتــاق را مرمت کردند. به علاوه اتاقهای ســوخته مرمت شدند و گچکاریهای آنها به همان سبک خودشان بازسازی شد. همینطور درها و پنجرههای این اتاقها که بسیار فرسوده شده بودند و در حال ریختن بودند نیاز به مرمت داشتند. ما برای مرمت آنها جلسهای گذاشتیم و پنج گروه شرکت کردند از جمله میراث فرهنگی؛ اما همه قیمتهای بالای یک میلیارد و نیم برای مرمت این 52 پنجره و در پیشــنهاد دادند. اما واحد تهران جنوب دانشگاه آزاد حدود 500 میلیون قیمت داد که حدود یکسوم قیمت پیشنهادی میراث فرهنگی بود. لذا با دانشگاه آزاد قرارداد بستیم تا این 52 بازشو که شامل در و پنجرهها بود را مرمت کنند. آنها هم تیمی از اساتید به سرپرستی خانم دکتر جعفری از اساتید دانشگاه تشــکیل دادند و در ادامه هم تیمی از دانشگاه اصفهان دعوت شد و 52 بازشو به زیبایی مرمت شدند. این تیم پیش از آغــاز کار خودش تحقیقات کاملی هم درباره کاخ مرمر انجام داد. آنها این تحقیقات را در 600 صفحه به صــورت کتاب تدوین کردند که در واقع بهترین اثری بود که راجع به سابقه کاخ مرمر و بازشوها و سایر قسمتهای آن تا آن زمان نوشته شده بود. قرار بود همزمان با پایان کار مرمت، دانشگاه آزاد این تحقیق کامل را هم منتشــر کند. مرحوم آیتالله هاشــمی هم مقدمهای بر این کتاب نوشــت. اما بعد از رحلت آقای هاشــمی، دکتر ولایتی رئیس هیئت امنا رئیس هیئت موسس دانشــگاه شد. ایشــان هم در مراسم رونمایی از این کار تشــریف آورد و قرار شد ایشان این کتاب را چاپ و منتشر کند. به علاوه ده نسخه از این کتاب (به صورت کپی-زیراکس و نه چاپی) تهیه شد و به مهمانان از جمله دکتر ولایتی داده شــد. اما متاسفانه این کتاب هیچوقت چاپ نشــد. ظاهرا مانع اصلــی این بود که مقدمه این کتاب را آیتالله هاشمی نوشته بود؛ در واقع آنها میخواســتند این مقدمه حذف یا تعدیل شود که دستاندرکاران موافقت نکردند. به هرحال این کتاب که یک میراث ماندگار است تنها پژوهشی است که درباره کاخ مرمر انجام شده و مسائل و مشکلات آن را مطرح کرده اســت که اجازه انتشار نیافت. اما در مورد تابلوها هم جداگانه از دفتر مجمع فردی را که با میراث فرهنگی مرتبط بود مامور کردیم و همه تابلوهای آســیب دیده را بازسازی کردند. ما همانجا در محوطه کارگاهی درست کردیم و هر کدام از تابلوها یکی یکی به آن کارگاه میرفت و گروهی روی آن کار میکــرد و بعد از ترمیم نوبت به تابلو بعدی میرسید. در واقع اینها بخشی از سوابق و خدماتی بود که مجمع تشخیص مصلحت نظام در زمان ریاست آقای هاشمی به مجموعه کاخ مرمر انجام داد.
این نکته را هم بگویم که از ابتدا هم آقای هاشــمی دنبال ســاختمان دیگری برای مجمع بود. اما رهبری فرمودند بهتر اســت که همه این ســاختمانها نزدیک هم باشــند. لذا آقای هاشمی ساختمان کاخ مرمر را به عنوان دفتر مجمع در نظر گرفت. از میان چهار کاخ به غیراز کاخ مرمر یک کاخ به دفتر رئیسجمهور، دیگری بــه دفتر معاون اول رئیسجمهور و ســومی هم به قوه قضاییه اختصاص داشت. هنوز سه نهاد دیگر در همان ساختمانها حضور دارند و تنها مجمع ساختمان را به بنیاد مستضعفان تحویل داده است. در حالی که همان موقع در جلسهای که دکتر رضایی هم در آن حاضر بود و فرمان مقام معظم رهبری درباره تعطیلی دفتر مجمع و مرکــز تحقیقات و ادغام آنهــا در دبیرخانه را قرائت میکردند قرار شد که این ساختمان به عنوان موزه مجمع تشخیص مصلحت نظام سازماندهی شود. ولی از آنجا که آیتالله هاشــمی در مجمع تشخیص نقش کلیدی داشــت به همین دلیل هم با اینکه تبدیل به موزه مجمع شــود مخالفت شد. البته در آن ســاختمان فرشهای قیمتــی هم وجود داشــت که آقای فتاح گزارشــی از فرشها ندادند که بدانیم در حال حاضر چه سرنوشتی پیدا کردهاند.
متاسفانه سخنان آقای فتاح نشان میدهد ایشان همه چیز را با هم خلط کرده است. در مورد ساختمان 9 طبقه ضلع جنوبی کاخ نیاوران هم باید بگویم از زمانی که آقای روحانی ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع را بر عهده داشت ساخته شده بود. ساختمان 9 طبقهای که حدود 20 سال قدمت دارد. در کنار آن هم دکتر ولایتی ساختمانی را ســاخت که نیمهتمام ماند. چون دستور رهبری این بود کــه آن را به مرکز پژوهشهای مجلس واگذار کنند. در عوض قرار شــد ســاختمان قدیمی مجلس شــورای اسـلامی در خیابان امام خمینی که چهارطبقه بود به مجمع واگذار شود. تا زمانی که مرحوم آقای هاشمی زنده بود و ما هم به این ساختمان رفتوآمد داشتیم نه استخری در این ساختمان وجود داشت و نه چیزی مانند آن. درست است که ساختمان 9 طبقه بود اما کامال یک ســاختمان معمولی اداری بود. حاال اگر بعدها آقای ولایتی و دیگران استخری ساخته باشند را من اطلاع ندارم اما تا زمان حضور آیتالله هاشــمی در مجمع چنین چیزی وجود نداشت.
در مجموع من فکر میکنم آقای فتاح قصد تخریب آقای هاشــمی را داشته و بر همین اساس این مطالب را بیان کرده است. اگر زمانی که دفتر آیتالله هاشمی را آتش زدند میراث فرهنگی دولت آقای احمدینژاد که از قضا خود آقای فتاح هم در آن دولت مســئولیت داشت، مســئولیت کار را بر عهده میگرفتند شرایط مطلوبتــر پیش میرفــت. اما آنهــا نیامدند و همه مکاتبات هم موجود اســت. لذا مجمــع با اعتبارات نداشته خودش که حتی مجبور به قرض از رهبری هم شد این کار را بر عهده گرفت و به خوبی همه آسیبها را مرمت کــرد. من از همینجا به آقای فتاح میگویم شما اگر واقعا دلسوز هستید آن پژوهش جامع درباره کاخ مرمر را که به دلیل برخی کوته فکریها منتشــر نشده است، چاپ کنید. متاسفانه آقای ولایتی حاضر به پرداخت هزینه چاپ کتاب نشدند تنها به این دلیل که آقای هاشمی بر آن مقدمه نوشته بود. اینکه هر روز موضوعی علیه آقای هاشمی بگویند طبیعی است. به هر حال هرکسی ماموریتی دارد؛ بیجهت که به کسی پســت و مقام نمیدهند؛ باید ماموریتشان را انجام دهند. اما انشــالله روزی نزد خداوند به اتهاماتی که از تلویزیون و رسانهها مطرح میکنند و آبروی افراد را میبرند باید پاسخ دهند.
منبع: روزنامه سازندگی