شهربانو امانی، عضو شورای مرکزی حزب کارکزاران سازندگی ایران و شورای شهر تهران
واقعیت این اســت که باید بپذیریم کرونا وضعیت امروز ما را تغییر داده است. باید بپذیریم که تصمیمات خود را براساس آن اتخاذ کنیم. همانگونه که از مردم میخواهیم سبک جدید را بپذیرند و آن را در زندگی خود لحاظ کنند، ســبک مدیریتی ما نیز باید نو و تازه شود. اشاره این بحث به برگزاری کنکور است. اگرچه این آزمون برگزار شد.
آنچه در حوزه تصمیمگیری درباره برگزاری یا عدم برگزاری کنکور در روزهای اخیر گذشت، مشت نمونه خروار از وضعیت تصمیمگیری در کشــور بود. نمونهای روشن از بیبرنامگی و خلاء قدرت جامع تصمیمگیری درموضوعات مهم بود. علاوه بر این به نظر میرسید ژنرالهای دولت خود فرزندان کنکوری نداشتند و علاوه بر این از اوضاع و احوال بچههای کنکوری و خانوادههای آنان نیز بیخبر بودند. در شرایط کرونا ستاد ملی مقابله با کرونا باید با هماهنگی و جمعبندی واحد یک تصمیم را اعلام میکرد. در طی تجربه شش ماه گذشته نیز هر زمان ستاد ملی مقابله با کرونا و دیگر نهادها و بخشهای مسئول بهموقع و در زمانی مناســب یک تصمیم واحد را اعلام کرد، مردم نیز این تصمیم را در سطح جامعه همراهی کردند، چرا که سردرگم نبودند و با تصمیمگیری بهموقع دولت و رعایت مردم پاندومی کووید 19 به سمت کنترل شدن و کاهش مرگ و میر و مبتلایان رفت، حتی اگر این روند مقطعی بود. اما متاسفانه مساله کنکور یا بسیاری از تصمیمات دیگر در حوزه کرونا و زندگی در این ایام نشان داد که تا چه اندازه توان و جسارت تصمیمگیری و پذیرش مسئولیت این تصمیمها در مدیران ما پایین است.
اگــر چه عدم برگــزاری کنکور بهعلت نگرانی از شــیوع ویروس کرونا در ســالنهای برگزاری این امتحان منجر به این شده بود که عدم برگزاری کنکور در سال 99 طرفدارانی داشته باشد، اما بخش قابل توجهی از داوطلبان خواهان برگزاری آن با تمهیدات بهداشتی بودند. در کشورهای دیگر دنیا امتحاناتی مشــابه کنکور در کشــور ما با تمهیدات لازم برگزار شد، اما برگزاری کنکور در کشــور ما همانند تصمیمهای جمعی دیگر بود. در این بین قربانی جوانانی بودند که 12 سال عمر خود را با استرس این امتحان گذرانده بودند. هم خود این دانشآموزان و هم خانوادههای آنها ماهها و سالها برای عبور از این سد بیمعنا که به اجبار به فرزندان این ســرزمین تحمیل شده و برای آینده و زندگی هیچ راهی جز عبــور از آن ندارند، تلاش کرده بودند و در روزهای پایانی باید علاوه بر اســترس و نگرانی خود این امتحان، استرس فقدان قدرت تصمیمگیری مدیران را نیز تحمل میکردند. متاسفانه تمام این شرایط تصمیمگیری پراکنده و بدون ثبات در حوزه کنکور، اســترس دوازدهساله را دو چندان کرد. این بههمریختگی موجب بیاعتمادی بیش از پیش نسل جوان شد. نسلی که باید سکان آینده کشور را به دست بگیرد، چگونه باید در روزهای آینده که وارد عرصه کاری این جامعه میشود، به مدیری اعتماد کند که در برههای زمانی با بیمســئولیتی در حوزه تصمیمگیری برای کنکور روزهای پراسترسی را برای او رقم زده است.
همه این مسائل در شرایطی بود که این امکان وجود داشت که بعد از یک تعویض ناگهانی تصمیم، به یکباره تصمیم برگزاری اعلام شــود، در یک تصمیم جمعی ستاد ملی مقابله با کرونا، دولت و مجلس در اینباره تجمیــع دیدگاه کرده و یک تصمیم واحد را اعلام کنند. این تصمیم میتوانست در همان زمان هم مبنی بر (برگزاری کنکور) باشــد، اما زمانی که همه یکصدا این تصمیم را اعلام میکردند، تا این حد لطمات روحی و روانی برای دانشآموزان و بچههای کنکوری به دنبال نداشت.
پیش از برگــزاری کنکور سراســری دو کنکور ارشــد و دکتری برگزار شده بود و خود داوطلبان بسیار خوب و مناسب پروتکلهای بهداشت را رعایت کرده بودند، بنابراین بهتر بود در این زمینه نیز به خود کنکوریها اعتماد میشد.
مساله کرونا باعث شد یک بار دیگر به یاد بیاوریم که تعیین سرنوشــت و محک زدن دانشآموزان برای ورود و طبقهبندی آنها برای رشــتههای دانشــگاهی باید بر اساس یک سیستم پیوستهتر و منطقیتر از یک امتحان باشد. این که یک امتحان 4 ســاعته به اندازهای اثرگذاری پیــدا کند که تبدیل به کابوس دوازدهساله سیســتم آموزشی شــود، نتیجهای جز این نیز در پی ندارد که در شــرایط بحران هر دستگاه و وزارتخانهای ساز خود را بزند و هر کس توپ مســئولیت تصمیمگیری را ابتدا در زمیــن دیگری بیندازد و در نهایت هم با یک تصمیم که چندبار پیش از آن با فاصلههای زمانی کوتاه نقض شده، آرامش روانی دانشآموزان و کنکوریها را از بین ببرد. امید داریم این تجربه منجر به این شــود که هر چه زودتــر برای اجرای تصمیمی که چندین ســال است که اتخاذ شده اما هنوز اجرایی نشده، یعنی حذف کنکور از سیستم آموزشی گام برداریم.
منبع: روزنامه سازندگی