احمد نقیبزاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
سفر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران و گفتوگوهای او با مقامهای ارشد جمهوری اسلامی ایران در شرایطی انجام میشود که تجربه اخیر ایران از همکاری با این نهاد بینالمللی نشان داده است که استمرار این همکاریها و گفتوگوها باعث میشود کشورهای دیگر جهان به ویژه کشورهای باقیمانده در برجام، وارد همکاری با امریکا علیه ایران نشوند. واقعیت این است که اگر تلاشهای دیپلماتیک ایران نبود، اروپاییها و متحدان غربی امریکا به سادگی میتوانستند علیه ایران با امریکا همکاری کنند و عرصه را بر ایران بسیار تنگتر از اینکه هست بکنند. اگر ایران همکاریهای خود را با آژانس قطع میکرد، چنین حمایتهایی هم از ایران قطع میشد و کشورهای اروپایی باقیمانده در برجام، به امریکا نزدیکتر میشدند. همکاری با آژانس بزرگترین اهرم ایران برای جلب حمایتهای بینالمللی و یکی از ابزارهایی است که کشورهایی همچون روسیه و چین میتوانند با استفاده از آن از مواضع ایران در نهادهای بینالمللی دفاع کنند. سیاست خارجی ایران باعث شده است که برنامه هستهای ایران، انحصارا از سوی امریکا مورد مناقشه قرار بگیرد و دیگر کشورهای جهان از این فشارها حمایت نکنند. اما اگر ایران نمیتوانست شرایط همکاری و اعتمادسازی با آژانس را ایجاد کند و پرونده ایران بار دیگر از سوی شورای حکام آژانس به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارسال میشد یا کشورهای اروپایی را به سمت همراهی با سیاست فشار حداکثری امریکا سوق میداد، عرصه برای ایران خیلی تنگتر از اینی که هست میشد و شرایط بسیاری سختتری ایجاد میشد. منافع ایران ایجاب میکند تا جایی که میتواند آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تاحدی که امکانپذیر است از سطح همکاریها و اجرای تعهدات خود راضی نگه دارد. به تصور من شرایطی که امروز میان ایران و آژانس ایجاد شده است، نتیجه مستقیم برنامهریزی یا اقدامات امریکا نیست. امریکاییها علاقهمند بودند شرایط متفاوتی را تجربه کنند، هم انتظار همکاری بیشتر از سوی متحدان غربی خود داشتند و هم تصور میکردند که ایران خیلی زود دچار مشکل شود. مدرکی در دست نیست که نشان بدهد امریکاییها از دو سال پیش و زمان خروج از برجام نقشهای برای رویدادهای جاری کشیده باشند اما بر اثر تصمیم امریکا برای خروج از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، شرایط به صورت ناگزیر به این شکل درآمده است. خوشبختانه تا به امروز، سیاست ایران توانسته است تمایز مشخصی میان جبهه سایر کشورهای جهان با امریکا ایجاد کند. اما دو سال بعد از خروج امریکا از برجام، دورنمایی از عقبنشینی امریکا از سیاستهایش علیه ایران وجود ندارد. دولت ایالات متحده امریکا تمام تلاش خود را میکند تا از مسیرهای بیشتری بتواند ایران را تحت فشار قرار دهد. تلاش امریکا برای علنی کردن رابطه امارات متحده عربی با اسراییل و پیگیری واشنگتن برای جذب کردن کشورهای بیشتری در جنوب خلیج فارس به انجام چنین اقدامی، با این هدف انجام میشود که جمهوری اسلامی ایران را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد. در واقع مسیری که امریکا، از ابتدای انتخاب دونالد ترامپ برای تنها کردن ایران در منطقه در پیش گرفته است، مسیری است که دقیقا در نقطه مقابل خواست ایران قرار میگیرد. ایران تلاش میکند یک جبهه اسلامی متحد علیه اسراییل ایجاد کند اما امریکا تلاش میکند کشورهای عربی و مسلمان را با اسراییل علیه ایران متحد کند. این تلاش لزوما به این معنا نیست که سیاستها امریکا در منطقه موفق بودهاند، اما نفس این جهتگیری فشار را بر ایران و متحدان منطقهایاش برای اقدامات متقابل بیشتر میکند. متاسفانه رویکردی که میان حکومتهای مرتجع عربی جنوب خلیج فارس وجود دارد به سختی قابل تغییر است. ترسی که به جان این رژیمها از آینده خودشان افتاده است، به زودی از بین نمیرود. اگر حتی انتخابات پیش رو در امریکا هم باعث تغییر عمدهای در سیاست خارجی امریکا در قبال ایران شود، امید چندانی به تغییر رویکرد خصمانه رژیمهای مرتجع منطقه نیست. در واقع تغییر رویکرد در امریکا ممکن است باعث برداشتهشدن تحریمهای ثانویه امریکا و احتمال بازگشت امریکا به برجام شود. در چنین حالتی با جان گرفتن اقتصاد ایران و بهبود شرایط داخلی، امید برخی کشورهای منطقه به آسیب رساندن به ایران و توطئه علیه ایران هم کمرنگتر میشود. در کوتاهمدت من معتقدم که سه کشور اروپایی باقیمانده در برجام، تا سه ماه باقیمانده به انتخابات در امریکا، رویکرد خودشان را برای حفظ برجام همچنان ادامه دهند. من معتقدم دولتهای اروپایی مادامی که ایران در برجام باقی بماند و تعهدات خودش در قالب NPT و پروتکلهای الحاقی را حفظ کند... بدون توجه به اینکه چه کسی در امریکا انتخاب شود، به این سیاست ادامه دهند. اروپاییها چندان دنبال رویارویی و تنش با ایران نیستند و ترجیح میدهند پرونده هستهای ایران به سمت حل و فصل حرکت کند. کشورهای اروپایی خودشان هم تحت فشار اقتصادی هستند و ترجیح میدهند شرایطی فراهم شود که بهتر بتوانند از بازار ایران استفاده کنند. به اضافه اینکه اروپا از جنگ و درگیری بسیار بیزار است و اولویتش حفظ ثبات و آرامش در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه است. شکافی که امروز میان امریکا و اروپا وجود دارد، یک اختلاف سطحی نیست، بلکه یک اختلاف عمیق و جدی است.
متاسفانه بهرغم امضای برجام، تلاشهای دیپلماتیک و همکاریهای بیسابقه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنان ایران به لحاظ سیاسی از قانع کردن بخشی از جامعه جهانی در مورد ماهیت برنامه هستهایاش ناتوان مانده است. واقعیت این است که حتی اگر فرض کنیم چه به لحاظ حقوقی و چه به لحاظ فنی پرونده هستهای ایران در نهادهای مسوول بینالمللی بسته شود، باز هم وجهه سیاسی این موضوع به عنوان یک مساله مقابل ایران قرار دارد. کشورهای عربی منطقه که به هر دلیل از سوی ایران احساس خطر میکنند و اسراییل که تنها دارنده تسلیحات هستهای در منطقه است، همچنان نسبت به نیات و اهداف ایران از برنامه هستهایاش احساس خطر میکنند. به هر حال ماموریت دیپلماتیک اقناع جامعه جهانی در مورد اهداف و ماهیت برنامه هستهای ایران، یک مسوولیت دشوار و زمانبر است که نباید با غفلت از گفتوگو و دیپلماسی این جنبه ضروری از سیاست خارجی ایران، یعنی اقناع جامعه بینالمللی در مورد ماهیت صلحآمیز و مسالمتجویانه برنامههای فناوری و توسعهای ایران را فراموش کرد. منبع: روزنامه اعتماد