علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
حوزه اختیارات و وظایف ریاستجمهوری نه در ایران بلکه در همه دنیا به نحوی است که نمیتوان روی یک خصوصیت و ویژگی واحد تاکید کرد. رئیسجمهور باید واجد همه تواناییهای لازم برای اداره کشور باشد. یعنی اگر رئیسجمهور صرفا یک اقتصاددان قوی باشد اما توانایی اداره امور سیاسی کشور و ارتباط بین احزاب و گروهها و جریانهای سیاسی را نداشته باشد کشور دچار مشکل میشود. همچنان که اگر در سیاست خارجی توان گفتوگو و اثرگذاری بر این حوزه را نداشته باشد کشور دچار با مسائل زیادی مواجه خواهد شد. بنابراین آنچه در وهله نخست درباره ویژگیهای رئیسجمهور باید در نظر گرفته شود این است که او شخصیتی جامعالاطراف در همه امور داشته باشد.
اما اینکه اولویتهای فعلی کشور چه مواردی هستند و دولت آینده باید بر اساس چه اولویتهایی اداره شود نیز موضوع مهمی است که نباید از آن غفلت کرد. این موضوعی است که به اقتضای شرایط میشود در انتخاب کابینه مورد نظر رئیسجمهور و انتخاب تیم مشاورین او مورد توجه قرار بگیرد. یعنی اگر وزن سیاست خارجی در سیاستهای عمومی دولت آینده اهمیت داشته و مهم باشد قطعا باید تیم قوی در سیاست خارجی به کار گرفته شود که بتواند انتظارات در این حوزه را پاسخ دهد. در واقع نکته مهم در تشکیل دولت جدید توجه به اولویتهای اداره کشور است و نه اولویت تواناییهای رئیسجمهور. در مجموع با توجه به شرایطی که ما در حال حاضر با آن روبهرو هستیم معتقدم سیاست خارجی و ارتباط خوب و موثر با دنیا باید مهمترین اولویت دولت آینده باشد. اتفاقاتی که در این چند سال به خصوص در رابطه با موضوع هستهای و بحث تحریمها و یا جدی شدن موضوع fatf و در مجموع در چارچوب رابطه ما با دنیا رخ داده این ضرورت را ایجاد کردهاند که رئیسجمهور اولویت کار خودش را بر سیاست خارجی و تعامل خوب و مثبت با دنیا قرار بدهد. این موضوع به خصوص اگر همزمان با روی کار آمدن دولت معقول و متعادلتری به نسبت دولت ترامپ در آمریکا روی دهد به مراتب از اهمیت بیشتری هم برخودار خواهد شد. بر همین اساس معتقدم اولویت رئیسجمهور آینده، سیاست خارجی است. چرا که تمام مشکلات دیگر کشور ذیل همین موضوع و به دنبال آن قابل حل و فصل خواهند بود.
اینجاست که شانس گزینههای بالقوهای همچون محمدجواد ظریف برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری افزایش مییابد. چهرههایی همچون او به جهت تجربه روشن و درخشانی که در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی دارند حتما میتوانند مورد اقبال افکار عمومی باشند. افکار عمومی هم به اشکال مختلف نشان دادهاند روی سیاست خارجی بیشتر از موضوعات دیگر حساس هستند و افراد توانا در این حوزه را به سایر افراد ترجیح میدهند. البته درباره شخص آقای ظریف این ملاحظه وجود دارد که ایشان صرفا یک دیپلمات و وزیر موفق است و معلوم نیست او این توانایی را داشته باشد که در امور داخلی کشور، اقتصاد و امور فرهنگی هم به همین خوبی عمل کند که در سیاست خارجی عمل میکند. اما این موضوع با انتخاب یک معاون اول با تجربه و یا وزیر خوب در سیاست داخلی و فرهنگ قابل رفع است؛ البته مصادیق زیاد دیگری هم در جناح اصلاحطلب و اعتدالی با این ویژگیها وجود دارند.
به هرحال اهمیت سیاست خارجی و بغرنج شدن تحریمها به یک امر فراجناحی تبدیل شده است. یعنی با وجود مخالفان داخلی در برجام که در این سالها تا جایی که توانستهاند به آن ضربه زدهاند و فضای رسانهای علیه برجام ایجاد کردهاند اما عقلای جریان مخالف هم کاملا به این موضوع اذعان دارند که با وجود این تحریمهای بیسابقه نمیتوان کشور را اداره کرد. ضربهای که در این سالها از جانب تحریمها به کشور وارد شده آنقدر سخت و شکننده بوده و انقدر مردم را خسته کرده که ورای جناح اصولگرا و اصلاحطلب خواهان حل این موضوع هستند. حتی فراتر از این مقامات عالی رتبه نظام هم این ترجیح را دارند که از بحث تحریمها عبور کنیم و به توافق جدیدی برسیم. به همین دلیل اگر گزینهای وجود داشته باشد که توانایی عبور دادن کشور از این بحران فعلی را داشته باشد هیچ بعید نیست عقلای جریان مقابل هم بر سر این گزینه به توافقهایی برسند و کار با تفاهم و اجماع ملی پیش برود.
منبع: روزنامه سازندگی