فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
با پیروزی رقیب دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پیام جهانی شکست تندروی با رأی مردم بار دیگر شنیده شد. شکستی سنگین که رئیسجمهور فعلی آمریکا سعی دارد با راهکارهای همیشگی و فرار روبهجلو از واقعیت آن بگریزد حال آنکه این در عمل ممکن نیست. در این بین از مدتها قبل از انتخابات گفته میشد که انتخابات آمریکا برای ایران بیاهمیت است چر اکه تغییر رئیسجمهور تاثیری در سیاستهای حاکم بر روابط بین تهران و واشنگتن ندارد. البته فضای عمومی بین ایران و آمریکا هرگز با تغییر یک رئیسجمهور تغییر نمیکند و حل هر مسالهای در این بین نیازمند اراده دو طرف و اراده حاکمان است. بدون شک اینکه یک رئیسجمهور جمهوریخواه کنار برود و رئیسجمهور دموکرات بر سر کار بیاید نمیتواند تاثیر جدی برای تغییر جدی در پی داشته باشد اما از آنجا که در این بین در شرایط اقتصادی فعلی مسئله برجام از اهمیت زیادی برای ما برخوردار است و توافق برجام با دولت دموکراتیک آمریکا بسته شده بود، بنابراین در این حوزه تغییر رئیسجمهور حائز اهمیت است. این اهمیت تنها از جانب ما نیست کما اینکه جوبایدن و معاون اول او در ایام تبلیغات انتخاباتی بارها بر مسئله بازگشت دولت آمریکا به توافق برجام تاکید کرده و این موضوع را از شعارهای راهبردی خود تعیین کرده بودند. بهرغم همه این تحلیلها به نظر میرسد باز هم خبر پیروزی بایدن در آمریکا تاثیری در ادبیات عدهای خاص در کشور نگذاشته است چراکه آنها موکدا اصرار دارند بگویند که مسئله برای ایران مهم نیست و پیروزی بایدن چرا باید اهمیتی برای تهران داشته باشد؟
در این شرایط اگر واقعبینانه به مسائل و مشکلات کشور نگاه کنیم و فشار اقتصادی شدید وارد بر مردم را مورد توجه قرار دهیم و عوارض این فشارهای اقتصادی اعم از نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی آحاد عمومی جامعه را با واقعبینی مدنظر قرار دهیم، اهمیت تلاش برای ایجاد راهکارهای مناسب برای برونرفت از این بنبست را بیشتر متوجه میشویم. انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا فرصتی تلقی میشود تا با استفاده از فرصت تغییر در سیاستهای جهانی، ما نیز در جهت بهبود وضعیت مردم و کشور راهبردها و راهکارهایی را پیشبینی کنیم.
همه شاهد بودیم که زمانی که در دولت اول آقای روحانی بحثهای انعقاد توافق هستهای جدی شد و دستاورد برجام به نقطه ثبت نهایی رسید و با حمایت صددرصدی رهبری گروه مذاکرهکننده راه را آغاز و کار را با گروه 5+1 به پایان رساندند، صداهای پراکنده از گوشهوکنار در مخالفت با این توافق شنیده میشد و بعد از نهایی شدن سند آن را خیانت نامیدند و تلاش کردند تا این توافق را تقبیح کنند. این در حالی بود که در عمل ثابت شد با اجرای برجام گشایش سیاسی و اقتصادی برای کشور ایجاد شد و هرچند بازه زمانی آن به دلیل تغییر دولت در آمریکا محدود بود و بهواسطه بر سر کار آمدن رئیسجمهور بیمنطق در آمریکا این توافق دچار دستانداز شد اما در زمان اجرای دستاوردهای آن، تاثیر این دستاوردها بر شاخصهای اقتصادی و گشایشهای سیاسی مشهود بود و غیرقابل انکار است. بالطبع همان گشایشها راهکارهایی برای توسعه اقتصادی بود که تورم افسارگسیخته و فشارهای سیاسی بیحد وحصر بر ایران در شورای امنیت را رام کرد.
از یاد نبرهایم که هر زمان رئیسجمهور یا وزیر امور خارجه وی صحبتی در اینباره میکردند موجی از حملات علیه آنها آغاز میشد و حتی اخیرا مسئله تا جایی پیش رفت که ادبیات خشونتآمیز این جریان به مسئله پیشنهاد اعدام برای رئیسجمهور رسید که البته با واکنش و تذکر رهبر انقلاب نیز همراه بود. این گروه در ابتدای امر نیز هر آنچه در توان داشتند برای ممانعت از آغاز این توافق بهکار بستند. آنها نمیخواستند کلید حل بسیاری از مشکلات در دست دولتی جز دولت منتسب به آنها باشد و در این راه از هیچ اقدامی فروگذار نکردند.
اما آنچه برجام را تخریب کرد بهجز دونالد ترامپ سودجویانی بودند که در داخل کشور از رفع تحریمها متضرر شده بودند چر اکه این گروه افرادی بودند که با تحریمها توانسته بودند برای خود روزنههای اقتصادی باز کرده و منافع آنها در بستر دلالی در شرایط تحریم تامین میشد.
طبیعی بود که این گروه قدرتمند اقتصادی لابیهای سیاسی خود را نیز داشت و از ابتدا با حمله سیاسی-رسانهای به برجام و دولت روحانی و بهخصوص وزیر امور خارجه، شخص دکتر ظریف، در تلاش برای ممانعت از تحقق برجام بود. در کنار این موضوع روی کار آمدن ترامپ به عنوان چهرهای که به هیچ توافقی پایبند نبود منتهای خوششانسی برای این گروه بود و شاهد بودیم که با خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای جدید از جانب آمریکا اقتصاد کشور با چه دستاندازهایی مواجه شد. بنابراین کسی که با این واقعیتها سروکار داشته باشد و شرایط را درک کرده و منفعت مردم بر نفع شخصیاش اولی باشد، تغییر امروز در عرصه سیاسی آمریکا را فرصتی مناسب برای تجدیدنظر دولتمردان آمریکا در قبال برجام میداند. به این امید که سیاستهای داخلی ایران نیز به سمتی برود تا با حفظ خطوط قرمز و رعایت عزتمندی تغییر مسیرهایی داشته باشد و گشایشی را برای معیشت و وضعیت اقتصادی را فراهم کنیم. اما سوال اصلی این است که آیا این امر محقق میشود؟
با توجه به صداهایی که بعد از پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا از داخل شنیده شد به نظر نمیرسد فضای سیاست داخلی کشور و منتقدان و مخالفان جدی دولت حسن روحانی در مجلس و خارج از آن، این اجازه را به او و دولتش بدهند که بتواند برجام را زنده کند؛ با وجود موافقت ضمنی بایدن با این مسئله فراهم شدن این امکان و فرصت بسیار دور از ذهن است. اظهاراتی از برخی چهرههای مخالف دولت شنیده میشود که تا دولت بایدن روی کار بیاید زمان انتخابات در ایران فرارسیده و دیگر دولت روحانی بر سر کار نیست و ممکن است از اساس دولت بعدی – که به نظر آنها بدون شک از همین امروز مشخصا متعلق به جناح سیاسی آنها است- تمایلی به احیاء برجام نداشته باشد. البته لازم به ذکر است که بر خلاف تمامی شعارها و فریادها، جناح سیاسی تندرو البته مشکلی با اصل مسئله توافق ندارد. آنها مشخصا نمیخواهند این توافق به نام و دوران دولت فعلی دوباره منعقد شود. آنها هر کاری میکنند تا این افتخار برقراری ارتباط و ایجاد توافق و تفاهم متعلق به خود آنها باشد. در این زمینه نظریه آقای علی مطهری بسیار درست است؛ برای ما به عنوان جناح اصلاحطلب و میانهرو منفعت کشور مهم است بنابراین در این بین برای ما اهمیتی ندارد که سند افتخار ایجاد ارتباط و اتصال دوباره این توافق به نام چه کسی زده شود. اگر آنها اصرار دارند تا این کار به نام آنها تمام شود اصلاحطلبان و میانهروها برای تامین منفعت مردم و ضرورتی که در اصل این مسئله میبینند بدون اینکه به دنبال کسب قدرت باشند، با این مسئله کنار میآیند. منفعت عمومی مردم در اولویت است. شرایط فعلی بسیار نامناسب است و برای عبور از بحران و وضعیت فعلی باید به دنبال احیاء توافق یا توافق جدید با رعایت عزتمندی خود، با ریاستجمهوری جدید آمریکا و دولت بایدن باشیم. اینکه این مسئله در دولت فعلی محقق شود یا به دولت بعدی و بعد از انتخابات 1400 برسد قابل پیشبینی نیست هرچند که اگر در این دولت محقق شود، زودتر میتوانیم به فرج و گشایشی در امر اقتصاد کشور برسیم.
منبع: روزنامه سازندگی