علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
هفته گذشه مجلس یازدهم با رد طرح شفافیت آرای نمایندگان مشت خودش را باز کرد و نشان داد همه آن شعارهای شفافیت که در آستانه ورود به مجلس یازدهم سرمیدادند تنها حربهای انتخاباتی برای ورود به مجلس بوده است. از ابتدای روی کار آمدن مجلس یازدهم مجموعهای از طرحهای هیجانی و احساسی از سوی نمایندگان این دوره طرح شد که عمده آنها مبنای قانونی نداشته و سیاستگذاری مناسبی را پیش نمیبردند بلکه مبنای آنها بیشتر محصول این هیجانات و همینطور تقابل با جناح رقیب و فضاسازیهای رسانهای و مقابله با دولت بوده است. آنها در این 8 ماه با همین رویکرد تا جایی هم پیش رفتند و ادعاهایی را هم مطرح کردند. اما اندک اندک با فروکش کردن هیجانات و وقتی کار به قسمت سخت خود یعنی جایی رسید که باید نمایندگان برخلاف منافع خود و جناحشان تصمیماتی میگرفتند که قبا وعده آن را داده و درباره آن صحبت کرده بودند، عقبنشینیها آغاز شد. موضوع شفافیت آرای نمایندگان هم یکی از این موارد است. اصولگرایان بر بستر فضاسازیهای رسانهای که حول موضوعاتی از قبیل شفافیت آرا قبل از انتخابات مجلس داشتند بدنه رایشان را اقناع کردند تا به آنها رای دهند و مدینه فاضلهای را برای فردای روزی که وارد مجلس میشوند به تصویر کشیدند.
اما فردای پیروزی آنها در انتخابات مجلس و درست زمانی که در موقعیتی قرار گرفتند که باید به این وعده جامه عمل میپوشاندند از آن وعدهها شانه خالی کردند.
مجلس تمام اصولگرای یازدهم خیلی زود ماهیت خود را نشان داد. در واقع آنها جایی که باید بین منافع جریانشان و منافع شخصی و شعارهایشان دست به انتخاب زده و به وعدههایشان پایبند میماندند این کار را عملی نکردند. البته اینها قابل پیشبینی بود و مشخص بود خیلی از مسائلی که اصولگرایان در دوران انتخابات و در فضای نقد مجلس دهم مطرح میکردند از جمله مواردی است که وقتی خودشان در مسند کار قرار بگیرند از اجرای آنها سرباز زده و به هر دلیل نمیتوانند آنها را عملیاتی کنند.
نکته دیگر کمرنگ شدن مرجعیتهای سیاسی شناخته شده در مجلس یازدهم است. این طرح اولین طرح اعلام وصول شده مجلس یازدهم بود و طراح و اولین امضاکننده آن هم آقای قالیباف بود. ایشان یک روز قبل از رایگیری به عنوان رئیس مجلس از نمایندگان خواست تا به آن رای مثبت دهند. اما همه چیز برخلاف انتظار او پیش رفت. این نشان میدهد نهتنها وزن اثرگذاری آقای قالیباف به عنوان رئیس مجلس کاهش یافته بلکه به شکلی کلیتر در مجلس یازدهم مرجعیت سیاسی و جریانی که بر اساس گفتمان روشن و مشخصی هدایت مجلس را بر عهده گرفته و مسیر تصمیمگیریهای آن را پیش ببرد وجود ندارد. اساسا تشکیل مجلس یازدهم و بعد از آن انتخابهای حساسی که در مقطع انتخابات هیئت رئیسه رخ داد محصول توافقات گروههای دروناصولگرایی بود که با هم پروژهای را برای حذف اصلاحطلبان از عرصه قدرت شروع کرده بودند.
ولی در ادامه در حالی که مجلس نیاز به یک شیوه مشخص و یک هدایت سیاسی مشخصی دارد میبینیم که هیچ کدام از رئوس اصلی هدایتکننده مجلس این جامعیت را ندارند که محل رجوع باشند. در واقع به این دلیل که این هدایتکنندگان خودشان برنامه مشخص و حرف روشنی ندارند این جامعیت را ندارند که در مواقع حساس نقشآفرینی کنند. دعواهای درون مجلس بیشتر دعواهای فراکسیونی و کشمکشهای شخصی افراد با هم است و اگر در مواردی به هر دلیل با هم به توافق میرسند اما در موارد بزر گتر به نظر میرسد این اجماع در میانشان وجود ندارد.
در واقع این شرایط مختص آقای قالیباف هم نیست و ممکن است پایداریها هم دچار این وضع باشند. اما این موضوع قطعا اثر خود را در انتخابات 1400 خواهد گذاشت. در همان دوران تبلیغات انتخابات مجلس یازدهم هم مشخص بود یک جریان نوظهور درون اصولگرایی وجود دارد که آنها قائل به پذیرش مرجعیت بزرگترهایشان نیستند. موضوع شفافیت آرا از موضوعاتی بود که از دل بدنه نوگراتر اصولگرایی با گرایشهای چپگرایانه ظهور کرد و به صحن مجلس رسید. اما بعد از رد این طرح اصولگرایان حاضر در مجلس نتوانستند بدنهشان را قانع کنند که چرا چنین اتفاقی رخ داد. این موضوع حتما تاثیر خودش را در انتخابات 1400 نشان میدهد؛ مهمترین اثر آن میتواند شوریدن بدنه جوانتر و جدیدتر علیه سران اصولگرایی باشد که بارقههای آن کمکم خودش را در این ماجرا نشان داد.
منبع: روزنامه سازندگی