محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
این هفتهها را میتوان سختترین مرحله بحران کرونا در ایران نامید، آمار تلفات کرونای روزانه در تهران به رکورد ۱۸۴ قربانی رسید و بهطور متوسط حدود ۱۷۰ نفر روزانه در تهران طی هفته گذشته بر اثر کرونا فوت شدند که بالاترین میزان مرگ در طول یکسال اخیر است. دلایل این وخامت را میتوان در چند حوزه جستوجو کرد:
نخست: میزان رعایت پروتکلهای ایمنی و ماسک در بین شهروندان به کمتر از نصف رسیده است، بخشی از این عدم رعایت بهدلیل خستگی و فرسایشی شدن الزامات مقابله با کرونا در طول یکسالونیم گذشته است و برخی نیز به دلیل فضای نادرستی است که افکار عمومی از ایمنی بهدلیل واکسیناسیون احساس میکند. برگزاری مسابقات ورزشی با تماشاگران و تجمعات و عادی شدن پروتکلها در برخی جوامع که به واکسیناسیون اکثریت جامعه خود دست زدهاند، این احساس را در بخشی از مردم بهوجود آورده که خطر کرونا در ایران نیز کاهش یافته است درحالی که میانگین واکسیناسیون در جهان حدود ۵۰ درصد ودر ایران کمتر از ۱۵ درصد است و تنها سه میلیون نفر یعنی حدود ۴ درصد جمعیت ایران، دو دوز واکسن کرونا را تزریق کردهاند و تازه این ۴ درصد نیز عمدتاً در محدوده سنی بالای ۶۰ سال و جمعیت غیرفعال جامعه هستند. یعنی بیش از ۹۶ درصد جمعیت فعال جامعه که در اتوبوس، مترو، دانشگاه، ادارات، کارخانجات، مراکز خرید واجتماعات حضور دارند، واکسینه نیستند اما با فضای روانی واکسیناسیون در جامعه، میزان رعایت پروتکلهای آنان کاهش یافته است.
دوم: عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا، در تأمین واکسن قابل قبول نبوده است، حمایت از تولید واکسن در داخل امر پسندیده و درستی است اما اقدامات کافی وبموقع در مورد تأمین واکسن خارجی همزمان با تولید واکسن در کشور صورت نگرفت و برخی دستگاههای اجرایی نظیر هلال احمر یا سایر مجموعهها معتقدند که امکان تأمین بهتر و بیشتر واکسن تا این مقطع وجود داشته است وهمه مشکلات را نمیتوان به گردن تحریم انداخت، اکنون نیز که پس از تأخیر، فرایند واکسیناسیون بهصورت گسترده آغاز شده است باید با تأمین حداقل دوبرابر توان تزریق، اجازه اختلال در برنامه واکسیناسیون را نداد.
سوم: در طول یکسالونیم سپری شده از پاندمی کرونا، روشهای کاهش واگیری بهصورت مؤثر در کشور اجرا نشده است، بهطور نمونه در تهران که بیشترین تلفات کرونا را داشته است، سیستم حملونقل عمومی یعنی مترو و اتوبوس بهعنوان نخستین عامل شیوع معرفی شدند، اما برای افزایش ظرفیت حملونقل عمومی و کاهش ازدحام شهروندان که کاهش ابتلا را نیز در پی داشت، اقدام مؤثری صورت نگرفت در حالی که در همین مدت شاهد بودیم که با وجود بیمهری به سیستم حملونقل عمومی که اولویت یک بود به سایر موارد کمتر ضروری نظیر صداوسیما، فعالان فضای مجازی و... بودجههای هنگفتی تخصیص داده شد.
چهارم: برای بخش بزرگی از جامعه که با مشکلات معیشتی درگیر هستند، خطر کرونا بیشتر از فقر و گرسنگی نیست، پدران و مادران این خانوادهها نمیتوانند به خاطر ایمن بودن از کرونا، فرزندان خود را گرسنه ببینند یا مشکل اجاره مسکن یا هزینههای درمان و... را پرداخت نکنند، اگر ما به دنبال مهار کرونا هستیم باید برای معیشت این بخش از جامعه فکر اساسی بکنیم تا بتوانیم ترددها را کاهش دهیم.
پنجم: هماهنگی در اجرای تصمیمات ستاد مقابله با کرونا دیده نمیشود، نمونه آن تعطیلات شش روزه بود که به گواهی مسئولان همین ستاد، در شیوع کرونا تأثیر مثبت نداشته که تأثیر منفی نیز داشته است، یعنی خسارت مادی سنگین تعطیلات بدون آورده خاصی و حتی تشدید بیماری صورت گرفت. این به معنای آن است که رأس و بازوان ستاد ملی مقابله با کرونا هماهنگ نیستند. اقدامات یک تعطیلی مانند محدودیتهای تردد و سختگیری نسبت به مشاغل و مجتمعهای تجاری واماکن تفریحی رعایت نمیشود.در مجموع میتوان گفت که برای مقابله با کرونا نیاز به تجدید نظر در مربع واکسن، محدودیتها، معیشت و حملونقل عمومی داریم وبدون این مربع نباید انتظار شکست کرونا را داشته باشیم.
منبع: روزنامه ایران