جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
مشکل اساسی کشور صرفنظر از هر دولتی این است که همگرایی و همراهی مناسبی بین اجزاء حاکمیت با مجموعه دولت وجود ندارد و این وضعیتی است که به ویژه در دولت محمد خاتمی و حسن روحانی بیشتر مشهود بود و بخشهایی از حاکمیت یا نتوانتستد و یا دوست نداشتند که با دولت همکاری داشته باشند. در نتیجه به هر بهانهای تلاش کردند مانع از تحقق برنامه دولتهای خاتمی و روحانی باشند. این موضوع در دولت اصلاحات به یک شکل و در دوره روحانی به گونه دیگری انجام شد. اما در دوره دوم دولت حسن روحانی، کشور با بدترین تحریمها روبهرو بود و طبیعی است که در چنین شرایطی اجزاء حاکمیت به جای تخریب به کمک و همراهی دولت بشتابند و توقع این بود که به قوه مجریه کمک میکردند اما متاسفانه به روشهای مختلف مانع شدند و یا نتوانستند یاریکننده دولت باشند. در این میان شرایط دولت ابراهیم رئیسی متفاوت است زیرا قوه عاقلهای در پنهان حاکمیت به این جمعبندی رسید که اگر انتخاباتی رها، آزاد و دموکراتیک برگزار شود شاید نتیجهای که از آرای مردم به دست خواهد آمد مورد نظر نباشد در نتیجه تصمیمگیری شد که دموکراسی محدود و کنترلشدهای اعمال شود و افراد خاصی به عنوان کاندیدا انتخاب شدند که در نهایت انتخاباتی برگزار شد که نتیجه آن از پیش تا حدودی معلوم بود و این نتیجه در جهتی است که باعث میشود تا اجزای حکومت در یک راستا بوده و به کمک دولت بیایند. زیرا تلقی بخشهایی از حکومت این بود که در صورتی با دولت همگرا خواهند بود که دولت در دست آنها باشد.
با این اوصاف بحرانی که در دولتهای خاتمی و روحانی وجود داشت دیگر برای ابراهیم رئیسی تکرار نخواهد شد زیرا اجزاء حکومت در به وجود آمدن و شکلگیری دولت دخیل بودهاند.
اما مشکل اساسی که در حال حاضر وجود دارد شعاری شدن ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهور دولت سیزدهم است. زیرا بخشی از کابینه برگرفته شده از افرادی با نگاههای پوپولیستی و عوامفریبانه است؛ یکی از این شعارها که رئیسی و مجموعه اقتصادی او پس از روی کارآمدن بر آن تاکید میکنند ساخت سالیانه یک میلیون مسکن است. نکته مهم این است که ساخت مسکن از یک الگویی مشخص تبعیت میکند که در آن زمین، توانمندی داخلی و منابع مالی و مصالح حرف اول را میزنند.
درباره توانمندی کشور انجام چنین پروژهای دور از ذهن نیست و مجموعههای سازندهای که در ایران فعالیت میکنند توانایی ساخت سالانه یک میلیون مسکن را دارند اما سه عامل اصلی دیگر قدرت به انجام رساندن چنین شعاری را ندارند زیرا یکی از بزرگترین مشکلات در این زمینه مساله زمین است، با توجه به اینکه در سالهای پس از انقلاب زمینهای موجود در حوزه شهری که برای ساخت مسکن بوده بیبرنامه و رها واگذار شدهاند زمین لازم برای این طرح وجود ندارد و در نتیجه اولین مشکل کمبود زمین مناسب مسکن شهری در کشور است.
مساله سوم؛ منابع مالی است که باید لحاظ شود زیرا براساس برآورد اولیه مدیران قرارگاه خاتمالانبیاء حداقل ٥٠٠ هزار میلیارد تومان برای ساخت یک میلیون مسکن نیاز است که چنین منبع مالی در ساختار دولت وجود ندارد و حتی اگر یارانهها را هم قطع کنند، منابع مالی کشور قادر به سرانجام رساندن چنین پروژهای نیست. اما باید از ابراهیم رئیسی و مجموعهای که برای چنین پروژهای تصمیمگیری کردهاند پرسید که مدل و برنامهای که برای ساخت سالانه یک میلیون مسکن دارند چیست.
و اما مساله آخر که امکان حداقلی را برای برآورده کردن این طرح فراهم میکند موضوع مصالح ساختمانی است. در حال حاضر کشور در زمینه آهن، فولاد و سیمان دچار مشکلات اساسی است.
با این حال مواردی که به آنها اشاره شد مسائل اساسی هستند و در پی آنها هم موارد دیگری وجود دارند؛ مانند نقشه و توقعات اجتماعی. زیرا اگر قرار باشد این خانهها در قالب شهرک باشند باید به امکانات رفاهی آنها هم فکر کرد. زیرا هنوز در شهرکهایی که از زمان محمود احمدینژاد ساخته شدهاند امکانات اولیه وجود ندارد و بسیاری از واحدهای مسکونی خالی هستند و یا مثال دیگر شهرکی است که در سرپل ذهاب کرمانشاه ساخته شد آن قدر بیکیفیت بود که به رغم نوساز بودن با زلزله نابود شد. با این حال اگر دولت توضیح دهد که چه برنامه منطقی برای ساخت سالانه یک میلیون مسکن دارد شاید بسیاری از شبهات برطرف شود. در این میان اما دولت آقای رئیسی تصمیمسازهای پنهانی دارد که آنها باید استراتژی مناسبی در جهت حل مشکلات کشور لحاظ کنند و منابع مالی برای محقق شدن وعدههای اقتصادی را به دست آورند. زیرا مردم عقد برادری با هیچ جریان سیاسی و امنیتی ندارند و هیچ قدرتی دائمی نیست و اگر اهداف مردم محقق نشود شیرینی اینگونه پیروزیها به تلخکامی تبدیل خواهد شد.
منبع: روزنامه سازندگی