سیدحسین مرعشی، سخنگوی شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در روزهای گذشته همزمان با شکل گرفتن کابینهی آقای سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور محترم، برخی از افراد و چهرههای اقتصادی به عنوان مشاور، دستیار و مسئول هماهنگی تیم اقتصادی معرفی شدهاند. این در حالی است که این افراد دارای دیدگاههای ثابت و روشنی هستند و همزمان با انتخاب آنها نیز وزیران ارشد اقتصادی کشور نیز یا روسای سازمان و برنامه و بودجه نیز معرفی شدند. عموم افراد معرفیشده، چهرههای سرشناس جناح اصولگرا هستند اما در واقع مسالهای که اکنون به وجود آمده، عدم سردرگمی افرادی است که اقتصاد را دنبال میکنند و نمیدانند که نخ تسبیح تیم اقتصادی دولت دست چه کسی است و قرار است افراد معرفی شده چگونه با هم کار کنند.
اما براساس تجربهای که از دولتهای گذشته بر جای مانده به نظر میرسد که بعضی از این عناوین بیمورد هستند و ضرورتی بر بودن آنها نیست.
به طور مثال در دولت آقای علیاکبر هاشمیرفسنجانی تیم اقتصادی با محوریت آقای محسن نوربخش در دورهای طولانی فعالیت میکرد و سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و دارایی و همچنین رئیس کل بانک مرکزی در ذیل برنامههای ایشان تعریف میشدند. زیرا عالم و آگاه در رشته اقتصاد بود و به عنوان محور تیم اقتصادی دولت میتوانست سازمانها و وزارتخانه تحت نظارت خود را هماهنگ کند.
اما به رغم این هماهنگی باز هم در این دوران مشکلاتی به وجود میآمد که باعث میشد تا گاهی آقای هاشمیرفسنجانی به عنوان رئیسجمهور وقت خودشان مجبور به ورود به مسائل اقتصادی شوند. البته شرایط کشور در آن دوره از بعضی جهات بهتر از الان و در برخی بخشها هم بدتر از زمان حال بود.
زیرا در دولت سازندگی به دلیل آنکه دوران پس از جنگ آغاز شده بود، زیرساختها هنوز آماده نبود و در آن شرایط تولید کاهش یافته بود و بودجه و بازارها تعادلی نداشتند.
اما به هر حال از جهاتی به دلیل استحکام مدیریت و جایگاه آقای هاشمیرفسنجانی در مقام رئیسجمهور که موقعیت قدرتمندی در نظام داشت و تا آخرین روز ریاستجمهوری هم در همان جایگاه مطلوب دولت را تحویل داد استحکام اقتصادی کشور برقرار بود و آن شخصیت به کمک اقتصاد آمد.
در دوره اول ریاستجمهوری آقای سیدمحمد خاتمی نیز نقش آقایان نوربخش و مسعود نیلی که معاونت سازمان برنامه و بودجه را بر عهده داشتند و همچنین آقای محمدعلی نجفی که رئیس سازمان برنامه و بودجه بود، بر اقتصاد کشور موثر بود و باعث افزایش توان و رشد اقتصادی کشور از ٢ و نیم درصد به ٦ درصد شد.
البته در دوره دوم دولت آقای خاتمی ناهماهنگیهایی بین طهماسب مظاهری به عنوان وزیر امور اقتصاد و دارایی و آقای نوربخش پیش آمد و همراهی آن دو شکل نگرفت و این اتفاق باعث شد تا ٢ سال برای آقای خاتمی مزاحمتهایی ایجاد شود.
به همین دلیل نیز در پایان دولت آقای خاتمی تغییراتی انجام شد و آقای مظاهری کنار گذاشته شد و ابراهیم شیبانی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شد. همچنین آقای صفدر حسینی هم مسئولیت وزارتخانه اقتصاد و دارایی را برعهده گرفت که با روی کار آمدن این دو نفر ترکیب اقتصادی کشور جهت خود را یافت و به عبارتی به نقطه و اتکای مطلوبی رسید.
متاسفانه وضعیت اقتصاد، در دولت آقای محمود احمدینژاد، وضعیت بسیار آشفتهای داشت. نه تیم اقتصادی و جهت آنها مشخص بود و نه اقتصاد رونق میگرفت. آن دولت از گران شدن نفت، توانست استفاده کند و معایب خود را بپوشاند. با این حال آن اقتصاد، اقتصاد آشفتهای بود. علیایحال آنچه که تجربه و کار کارشناسی کشور حکم میکند این است که یک اقتصاددان که هم عالم باشد و هم شرایط اقتصاد ایران را بداند باید در این موقعیت راهگشا و کارساز قرار بگیرد و هدایتکننده دولت و تیم اقتصادی کشور باشد.
بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه و بودجه باید به عنوان محور اقتصادی کشور عمل کنند و رئیس این تیم هم باید ریاست سازمان برنامه و بودجه باشد و دیگر افرادی که قرار است پست اقتصادی داشته باشند باید با تصمیمگیری رئیس سازمان برنامه انتخاب شوند. مسالهای که در این میان وجود دارد عنوانی با نام معاون اقتصادی است که اگر چه در دولت آقایان خاتمی و روحانی بود در دولت آقای رئیسی نیز تکرار شده است آن هم بیتوجه به اینکه چرا این مسئولیت در دولتهای خاتمی و روحانی وجود داشت.
توجه به این نکته ضرروری است که مجلس چهارم به آقای محسن نوربخش که محور فعالیت اقتصادی در دوره آقای هاشمیرفسنجانی بود رای اعتماد نداد و رئیسجمهور در عکسالعملی سیاسی برگهای سیاسی رو کرد و آقای نوربخش را به عنوان معاون اقتصادی خود معرفی کرد.
در دولت دوم حسن روحانی هم محمد نهاوندیان معاون اقتصادی رئیسجمهور شد که دبیری جلسات هماهنگی تیم اقتصادی بر عهده ایشان بود اما اساسا وجود معاون اقتصادی به غیر از رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد خطای سازمانی است و بهتر این است که یکی از سه پست مهم وزیر اقتصاد، رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی، اقتصاددانی مطلع باشد که هماهنگی ستاد اقتصادی را هم برعهده بگیرد.
با این حال در این مدت که جناب آقای سیدابراهیم رئیسی روی کار آمده است به غیر از یک سری احکام پراکنده، هیچ برنامه روشن و مدونی در اقتصاد مطرح نکرده و باید منتظر ماند که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.
منبع: روزنامه سازندگی