سيد عطااله مهاجرانی، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
امروز روز هفتم ماه مبارك رمضان است. تا چشم به هم بزنيم، ماه خداوند و ماه رحمت و مغفرت و بركت تمام شده است و:
قدر وقت ار نشناسد دل و كاري نكند
بس خجلت كه ازين حاصل ايام برد
واقعيت اين است كه ما كم و بيش تكساحتي شدهايم. سياست خود را در همه ساحتها و عرصهها تحميل كرده است. هر امر ساده و هر اتفاق كه در هر جاي جهان ميافتد. همانند جرايم يا جنايتها، به سرعت تفسير سياسي پيدا ميكند و مثل گوي آتشين در ميدان اذهان ميگردد، انسانها را به خود مشغول ميكند و ناگاه ميبينند كه عجب! امروز هفتم ماه رمضان است و: «وه كه تو بيخبر از غلغل چندين جرسي» شبيه كاريكاتور شدهايم كه گاه كاريكاتوريستها يك عضو را آنچنان در تصوير برجسته و بزرگ ميكنند كه ديگر اعضا به چشم نميآيد.
ماه مبارك رمضان، ماهي است كه انسان ميتواند به خود بينديشد و نه تنها سال گذشته، بلكه عمر سپريشده را بازبيني كند. ببيند و بينديشد اگر اين ماه رمضان آخرين ماه رمضان عمر او بود؟ اگر شبهاي قدر اين ماه، آخرين شبهاي قدر عمر انسان بود، در دست او چه چيزي مانده است؟ به نظرم مهمترين و والاترين ميراث ماه رمضان، معرفت نسبت به قرآن مجيد است. اساسا معرفت همان گوهر وجود انسان و امري حقيقي است، به تعبير حافظ:
گوهر معرفت آموز كه با خود ببري
كه نصيب دگران است نصاب زر و سيم
گوهر معرفت، در واقع همان هويت و ارزش حقيقي انسان است. بيداري و معرفت موجب ميشود كه انسان خود را بشناسد. خود و شيوه رفتن و راه و مقصد را گم نكند. ارزش و اعتبار حقيقي خوش را براند كه شناسه ارزش حقيقي او گوهر معرفت نسبت به خداوند متعال و خويشتن است. اين دو شناخت، به مثابه دو روي يك سكهاند، به تعبير قرآن مجيد: «همانند آنان نباشيد كه خداوند را فراموش كردند، خداوند، آنان را دچار خودفراموشي كرد!» (سوره حشر/۱۹) خداوند متعال به سليمان نبي پيامبر با شكوه و جلال گفت، هر چه از من تمنا كني به تو عنايت ميكنم...
سليمان گفت: «خداوندا به من حكمت و معرفت عطا كن!» (كتاب مقدس، كتاب دوم تواريخ و باب اول، آيه ۱۰ تا ۱۴)
ماه مبارك رمضان، به تناسب فضا و زمان و روزهداري و عبادات و شبهاي مبارك قدر، فرصت نيكويي براي كسب معرفت است. هنگامي ميتوان از كسب معرفت و حكمت سخن گفت كه روزهداري و نماز خواندن و زمزمه دعاها و شب زندهداري شبهاي احيا برايمان تبديل به عادت نشده باشد يا بتوانيم از قفس عادت رها شويم.
قران مجيد را كه تلاوت ميكنيم، درباره نسبت بين واژهها و آيات و سورهها و كليت قرآن مجيد بينديشيم. همانطور درباره موضوعات. تفكر و تدبر و ترتيل درباره آيات قرآني، از جمله معيارهاي شناخت است. قرآن دريايي بيانتهاست. تلاوت متفكرانه و متدبرانه همراه با سرنهادن در برابر قرآن به تعبير جلالالدين محمد بلخي:
پيش قرآن گشت قرآني و پست
تا كه عين روح او قرآن شدست
در شناخت قرآن مجيد و كسب گوهر معرفت، ميبايست خود را به امواج آيات قرآن مجيد بسپريم. ببينيم قرآن كه خود بيان و روشنگر است، چگونه روشنگري ميكند. روايات و احاديث پيامبر اسلام و اهل بيت او، ستارههاي راهنمايند. علامه طباطبايي سروده است:
من خسي بي سر و پايم كه به سيل افتادم
او كه ميرفت مرا هم به دل دريا برد
همان تفسير را از بُعد ديگر صدرالمتالهين شيرازي در تفسير سوره حمد و فهم حقايق و معارف الهي دارد. ميگويد، ما ميبايست توانايي انديشه و ظرفيت دانش خود را بسنجيم كه كجاي اين بحر بيمنتهاي معاني قرار گرفتهايم. با تكيه بر وهم نميتوان گوهر معرفت را شكار كرد. مثل عنكبوتي كه در گوشه خانه تار ميتند و منتظر بماند تا سيمرغ در شبكه تار او بيفتد!
منبع: روزنامه اعتماد