محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در آستانه ششمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی قرار داریم و جای خالی ایشان در وضعیت بحرانی امروز حس میشود. در سالهای اخیر یکی از پاسخهایی که به انتقادات و مطالبات جامعه از مشکلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور داده میشد این بود که در عوض امنیت داریم. البته، این امنیت در چند ماه گذشته هم به دلیل اعتراضات و هم بهدلیل افزایش بزهکاریها دچار اختلال شده و موجی از ناامنی کشور را فرا گرفته است، حضور نمایان و علنی نیروهای امنیتی و انتظامی در خیابان، خود دلیلی بر عدم احساس امنیت اسـت، حال پرسش این است که امنیت پایدار و آرامش روانی جامعه که امروز شــاهد کاهشاش هستیم، چگونه و با چه نگاهی به دست آمده بود.
۴۰ سال از اولین ناامنیهای داخلی و ۳۴ سال از پایان جنگ تحمیلی بهعنوان مهمترین ناامنی گذشته است و باید تامل کرد که در آن دوران سخت، چه کسانی و با چه رویکرد و دیدگاهی ناامنی را تبدیل به امنیتی پایدار کردند که البته این امنیت امروز مورد تهدید واقع شده است. در این سالها شاهدیم که در رسانه ملی و رسمی، با میدانداری افراطیون به اسم انقلابیون خدمات بسیاری از شخصیتهای انقلاب بهویژه آیتالله هاشمی را به فراموشی میسپارند. حتی گاهی طرح تخریبها و تهمتهای ناروایی علیه ایشان و بعضی از مسئولان سابق کشور مطرح میشود. این نحوه برخورد نه تنها با گذشت ۶ سال از رحلت ایشان متوقف نشده بلکه ابعاد تازهای به این فراموشیها و ناسپاسیها میافزایند. افراطیون یا تفکر و گفتمان هاشـمی را همچنان زنده و پرقدرت میدانند که هنوز برای مقابله با آن نیازمند فراموشی یا تخریب هستند یا ناکارآمدی را در زیر موج این اعمال پنهان میکنند اگرچه آگاهی و روشنبینی افکار عمومی و مردم به حدی رسیده است که میدانند اگر تلاشهای هاشمی در دوران جنگ تحمیلی، مجلس اول و در دولت و سازندگی نبود همین میزان امکانات و تولیدات، چه تولیدات صنعتی و نظامی و موشکی، از موشکهای ضدتانک و کوتاه و دوربرد گرفته تا تولیدات صنعتی از قبیل ســیمان، فولاد و پتروشیمی نیز بدینصورت وجود نداشت. برای مثال خودروی پژو و پراید ۳۰ سال قبل توسط دولت سازندگی بهعنوان یک خودروی نسبتا روز اروپا و شرق آسیا در کشور تولید شد و هنوز هم با عناوین دیگری به مردم فروخته میشود.
طرحها و پروژههایی همچون اتوبان و سد آبی که در دولت سازندگی شاخته شد، بحران آب را برطرف کرد. اما شاید مهمتر از همه موضوعات، امنیت جامعه باشد، امنیتی که مرهون ایثارگری و فداکاری مردم و مسئولان کشور در دهه تثبیت انقلاب است. فراموش نمیکنیم روزهایی را که ترورها، سایه شوم وحشت را بر جامعه افکنده بود و یا تجاوز نظامی ارتش بعثی عراق موجب تصرف بخش بزرگی از خاک ایران عزیز توسط اشغالگران شد. در آن روزهای سخت بسیاری از مدعیان که کنج عافیت گزیده بودند، نه هدف ترورها قرار داشــتند و نه در جبهه جنگ دیده میشدند. اینان آن روز جان خود را به خطــر نمیانداختند و امروز از اهمیت حفظ نظام و حکومت دینیمیگویند، با همین روش کسانی کــه جان و آبرو و نزدیکان خویش را در معرض خطر قرار داده بودند را فراموش میکنند یا به آنها توهین میکنند.
افراطیونی که انواع ناسزاها را نثار بانیان وضع موجود میکنند باید بگویند که بانی امنیت موجود کیست؟چه کسـانی هدف ترور منحرفین و منافقین بودند؟ چه کسانی در اوج بحران و خطر، کشــور را نگه داشتند؟ معتمدین امام چه کسانی بودند که امام برای سلامتی آنها در جبهه نذر میکرد؟ در شبهای سخت عملیات و تصمیمگیری در جبهه بار سنگین مسئولیت بر دوش چه کسـانی بود؟ در یورش فروغ جاویدان منافقین که با انتقام سخت مرصاد در هم تنیده شد، چه کسانی در عمق جبهه خطر اسارت و شهادت را عاشقانه پذیرفتند تا هم خط سقوط نکند و هم کشور در امنیت بماند؟
شاید بیش از هر شخصیت دیگری، رهبر معظم انقلاب روایتگر حقایق تاریخی این برهه حساس از کشور باشد و ایشان در شهریور ســال ۱۳۶۹ زمانی که مدال درجه یک فتح را برای قدرشناســی از مجاهدتهای فرمانده جنگ به سینه آیتالله هاشمیرفسنجانی الصاق کردند، اینگونه فرمودند: یکی از چیزهایی که ما همیشه بهعنوان فضایلبرجسته جناب آقای هاشمی در ذهن داشتیم و مشاهده میکردیم، حضور فداکارانه و مدبرانه ایشــان در صحنههای جنگ تحمیلی بود و حقیقتاً زبان قاصر است از اینکه آن زحمات و آن فداکاریها را سپاسگزاری کند. من آن شبهای دشوار، آن لحظات پر هموغم و پرمسئولیتی را که ایشان در مقابل چشم همه ما گذراندند-که همیشه مورد تشکر امام بزرگوارمان(رضواناللهتعالیعلیه) هم بود- فراموش نمیکنم. ما حالا میخواهیم این تشکر را بهصورت یک حرکت سمبلیک مجسم کنیم و این نشان فتح را به سینه جناب آقای هاشمی الصاق نماییم. البته مهمتر از عملکرد و خدمات آیتالله هاشمیرفسنجانی در این عرصــه، نوع نگاه و رویکرد و مبنای ایشان در حوزه امنیت بود که موجب موفقیت ایشان در تحقق امنیت پایدار برای جامعه شد.
آیتالله هاشمیرفسنجانی، امنیت داخلی را در دو عنصر رضایت عمومی و رفاه مردم می دانست و امنیت خارجی کشور را نیز نتیجه میانهروی، تنشزدایی و دوری از ماجراجویی در دیپلماسی و میدان ارزیابی میکرد و به همین دلیل در پایان دادن به جنگ، دوران سازندگی، پرونده هستهای، وقایع سال ۱۳۸۸ و برجام این مســیر را دنبال کرد و توانست به دسـتاوردهای چشمگیری برسد.
اگر ما از رضایت عمومی که نتیجه ادای حقوق مردم در قانون اساسی توسط حاکمیت اســت همچنین رفاه عمومی که محصول توسعه پایدار و متوازن و متعادل اسـت، فاصله بگیریم با خشم اجتماعی و فقر بزهآفرین مواجه خواهیم شد و امنیت را از دست خواهیم داد. همچنین اگر ما در دیپلماسی و میدان، منافع ملی را که تابع عقلانیت و آرامش است تحت تاثیر شـعارزدگی، هیجانات و ماجراجویی قرار دهیم، کشور را در وضعیتی دشوار و بغرنج و توأم با تهدید و ناامنی قرار میدهیم و طبیعتاً احســاس ناامنی بینالمللی و انزوا جایگزین امنیت خارجی ایران خواهد شد.
به هر حال، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند نوع نگاه و رویکرد و سیره آیتالله هاشمی رفسنجانی در تامین امنیت برای ایران عزیز هستیم.
منبع: روزنامه سازندگی