فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در سالهای فعالیت مرحوم هاشمیرفسنجانی بهخصوص در دهههای پایانی عمر ایشان، مرحوم آیتالله هاشمی را بهعنوان فردی اعتدالگرا و دلسوز مصالح کشور و میانهرو میشناختیم و اگر امروز ایشان حضور داشت، رویه اعتدالگرایی و میانهروی و نگاه به مصلحت کشور حداقل در جامعه بیشتر طرح میشد. پیش از این یک بار در گفتوگویی تاکید کردم که آیتالله هاشمی را پدر معنوی انقلاب میشناسم و هنوز هم معتقد هستم ایشان نسبت به کشور خود و مصالح کشور «پدرگونه» فکر میکرد و پدرانه رفتار میکرد. در همه مسئولیتهای هاشمیرفسنجانی مصلحت کشور برای ایشان اولویت بود. متاسفانه در سالهای اخیر این تصور و موضوع که کشور باید به سمت توسعه برود و مردم باید از مشکلات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی نجات پیدا کنند و باید به سمت کشور پویا و سازنده برویم در اولویت هیچ جریان حاضر در قدرتی نیست. امروز متاسفانه در میانه وضعیت و روزگار و شرایطی هستیم که تفکرات ایدئولوژیک که عموماً اصیل هم نیستند بر تفکر اعتدال و توسعه و مصلحت کشور غالب شده است. ما در شرایطی هستیم که چه از بعد اقتصادی و چه از بعد سیاسی در بدترین شرایط بعد از انقلاب هستیم و عقلانیت و تفکر درستی در تنظیم سیاستهای نظام حاکم نیست و جای مشی هاشمی به شدت خالی است. عجیبتر اینکه میبینیم از جانب دو جریان نیز اتهاماتی واهی به شخصیتی همچون هاشمی وارد میشود.
تغییرات هاشمی به واقع طی سالهای بعد از انقلاب تغییرات پدرانه بود که صدای فرزندانش را شنید و همگام با آنها برای حقوق آنها تلاش میکرد. اینکه آقای هاشمی در دهههای نخست انقلاب ایدههایی داشته و بعد به مرور زمان با شنیدن صدای مردم دید که جامعه خواستههای دیگری دارند و پذیرای این ایده و دیدگاه نیستند بنابراین مشی خود را همگام با مردم تنظیم کرد نه تنها یک نقص نیست که اتفاقاً نقطه حسن شخصیت و دیدگاههای ایشان است که با مردم همراه شد. او متوجه نیازهای روز جامعه بود بنابراین نمیتوان قضاوتی بر این اساس داشت که شخصیت و رویه سیاسی ایشان تغییر زاویه جدی داشت بلکه آنچه رخ داد هماهنگی با خواست مردم بود.
فراموش نکنیم بعد از جنگ زمانی که هاشمی رفسنجانی کشور جنگزده و ویرانی را تحویل گرفت، تمام هموغم خود و دولتمردانش را برای این گذاشت که کشور به سمت سازندگی برود و فقر از بین تمامی طبقات جامعه جمع شود. او اولویت یک کشور جنگزده را توسعه اقتصادی و سازندگی گذاشت و در عمل نیز برای تحقق این اولویت، کارهای مهمی انجام داد. شاید صرف اولویت قرار گرفتن توسعه اقتصادی و نجات مردم از فقر باعث شد، توجه و تمرکز بر بحث توسعه فرهنگی و آزادیهای اجتماعی و اجازه اینکه فضای بازی در جامعه پیش بیاید و حرفهای مختلف و صداهای متفاوت از دیدگاههای فکری مختلف در جامعه طرح شود، کم باشد اما آیا در سالهای بعد، وضعیت متفاوتتری رقم خورد و آیا دیگران حتی همان توسعه اقتصادی را تحقق بخشیدند. نمیتوان امروز قضاوت کرد که این موارد ناشی از سیاستهای اولویتدار اول بود یا این امکان وجود داشت که توامان هر دو مساله را پیش برد. نکته مهم این است که مرحوم هاشمی به مرور با دیدگاهها و خواستههای مردم همسو شدند و به این نقطه رسیدند که باید صداهای مختلف را از جریانهای مختلف شنید و اجازه حضور افکار متفاوت را در نهادهای تصمیمگیر و انتخابی داد.
آیتالله هاشمی در گذر زمان همگام با مردم صدای اهمیت انتخابات آزاد را مورد تاکید و طرح قرار داد و بارها از دستاندازهای برگزاری انتخابات آزاد انتقاد کرد. آیتالله هاشمی معتقد بود در روند انتخابات باید افرادی انتخاب شوند که لزوماً همسو با اکثریت جامعه یا حتی دیدگاههای غالب حکومت نیستند. توجه به حقوق اقلیت و اصرار برای تصمیمگیری براساس خواسته عموم مردم تا جریانهای سیاسی غالب از محاسن شخصیت ایشان است. خطبههای آیتالله هاشمی در آخرین نماز جمعه نیز بسیار موثر بود و جزو افتخارات است؛ خطبهای که باعث شد، نسل جوان به سمت ایشان گرایش پیدا کند. جوانانی که برای نخستین بار در نماز جمعه حاضر شدند و در نماز به ایشان اقتدا کردند. ایشان وزنه موثری در هدایت نسل جوان بود و اگر امروز در میان ما حضور داشتند، میتوانستیم این اصل را مورد تاکید بیشتری قرار دهیم که ما نیز میتوانیم مانند کشورهای اسلامی دیگر با حفظ مصالح و اصول اسلامی، اولویت توسعه و پیشرفت کشور را در نظر بگیریم.
منبع: روزنامه سازندگی