جهانبخش خانجانی
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
زمانیکه جریان سیاسی حزبی و تحزب در کشور رشد نمیکند یا موانعی برسر رسیدن به اهداف و خواستههایش رخ میدهد، طبیعی است که با رشد جریانات سیاسی کمهویت مواجه میشویم؛ احزاب میتوانند عناصر را شناسنامهدار و جهتدار کنند. یکی از آفتهای لیست امید این بود که احزاب ما رشد مناسب نداشتند و از طرف دیگر با حذف گسترده اشخاص برجسته و قوی روبهرو بودیم. این سبب شد چهرههای سرشناس با جهتگیریهای سیاسی مناسب و شفاف از عرصه رقابت کنار گذاشته شدند و ناگزیر به افراد رده پایین برخی گروه و جریانات سیاسی یا افرادی که وابسته به جریانهای سیاسی نبودند متوسل شدیم تا حضور در عرصه سیاسی و اجتماعی میسر شود. از سویی دیگر وجود فراکسیونها در مجلس رخدادی مثبت است اما اینکه عناصر و افرادی با نام فراکسیون مردم از آرای مردم استفاده کنند و بعد با راهیابی به مجلس، فراکسیون دیگری را تشکیل دهند، صرفنظر از بیاخلاقی، به نوعی دغل و نیرنگ سیاسی است که در واقع جامعه را فریب میدهند و در نهایت مقاصد خود را دنبال میکنند. بخشی از تقصیر بر گردن فراکسیون امید مجلس است که در حفظ نیروهای خود ضعیف عمل کرده است. به عبارتی ضعف مدیریت در فراکسیون امید موجب شد تا این سازوکار نتواند نمایندگانی را که به سمت فراکسیون مستقلین گرایش داشتند بازگرداند. اگر امیدیها با سازماندهی منسجم و برنامهای از پیش تعیین شده حرکت میکردند بخش زیادی از نیروهای جداشده اقناع شده و بازمیگشتند. اما در وهله بعد، عناصر و مجموعهای هستند که بعد از انتخابات ضمن ارتباطی که با دولت برقرار شد و پس از اینکه به قدرت رسیدند، خود را فراجناحی خواندند؛ این مسئله که افراد سیاسی ادعا کنند فراجناحی هستند اساسا پذیرفته نیست، مگر میشود با حمایت یک جریان سیاسی رای بگیرید، به یک نهاد مردمی یا دولتی وارد شده و بعد اعلام کنید فراجناحی هستید؟ مگر آنکه فردی تابع یک جریان سیاسی معقول باشد اما عملکردی فراجناحی داشته باشد. فراکسیون مستقلین اما بیش از اینکه از یک جریان سیاسی معقول در یک بازه فکری مناسب پیروی کند، بیشتر در جهت حفظ موقعیتهای اقتصادی و فرهنگی خاص خود است و وجه سیاسی کمرنگی دارد. فراکسیون مستقلین بیشتر به دنبال حفظ موقعیت خود در قدرت بهواسطه همگرایی با بخشی از بدنه دولت است.
اعضای فراکسیون مستقلین مجلس در نحوه تعامل با دولت گوی سبقت را از فراکسیون امید ربودهاند اگرچه به هردو فراکسیونها انتقاداتی وارد است اما اگر فراکسیون امید افق دید بهتری برای خود ترسیم میکرد نهتنها بخشی از اعضایش را از دست نمیداد بلکه میتوانست نمایندگان بیشتری را به تفکر اصلاحطلبی دعوت کند. هر جریان سیاسی پیش از اینکه دیگران را مقصر یا رقیب بداند باید به ضعفهای خود آگاه بوده و برای اصلاح آنها تلاش کند؛ اینکه در چه وضعیت و جایگاهی هستیم، چه کارهایی میتوانستیم انجام دهیم و در راستای سیاستهایمان چه کارهایی را باید انجام دهیم؛ آنگاه میتوانیم تقصیرها را گردن جریان رقیب یا لیست بیاندازیم. اکنون نیز دو فراکسیون امید و مستقلین میتوانند به جای رقیب خطاب کردن یکدیگر، بر نقاط مشترکشان تمرکز کرده و در سطوح بالا مطالبات مردم را پیگیری کنند نه اینکه به کارهای نازل، تودهوار و پوپولیستی روی آورند. حرکتهای عوامگرایانه بزرگترین نقدی است که به هر دو فراکسیون وارد است. نمایندگان مجلس ما عوامگرا هستند، حال آنکه حکومتداری مستلزم برنامه و اسلوب دقیق، تدبر و تفکر است اما شاهدیم که در تمامی مسائل و مشکلات کشور موضعگیریهاشان یا براساس فشار جریانهای ذینفوذ است یا تحتتاثیر نگاه سطحی به مسائل کشور هیچکدام از نمایندگان ما در فراکسیونها قواعد نمایندگی را بلد نیستند و رعایت نمیکنند.
فراکسیون مستقلین به دنبال انطباق فکری بین جریان فکری رئیس مجلس و دولت است و در مسیر خود قرار دارد و نباید شماتت شود اما در رسالت نمایندگی خود و پیگیری مطالبات مردم همانند اعضای دو فراکسیون دیگر توجهی به هیچ مشکلی ندارد. یک نمونه مهم آن بحث یارانههاست، دولت و مجلس عوامفریبانه بدون هیچ مطالعهای از ادامه آن ممانعت نمیکنند، طرحی که موجبکنند، طرحی که موجب راکد ماندن طرحهای عمرانی و اقتصادی شده است.
منبع: روزنامه سازندگی